به گزارش مجله خبری نگار، معدن که منفجر میشود دود، صدای انفجار، متان، آوار، صورتهای سوخته، چشمهای قرمز، کلاههای مچاله از انفجار و تنهای تکهتکه در هوا پخش میشود.
شدت گاز بدنها را از بین بردهاست و جسدها را باید از بین خروارها آهن و میلگرد و بتن بیرون بیاورند، متان، اما نمیگذارد. بازماندگان تا چندروز دندان روی جگر میگذارند.
جسدهای معدن معدنجو همچنان غریب میمانند، درست شبیه زندگی کارگریشان که میخواستند نان را از صدها کیلومتر زیر زمین بیرون بیاورند، اما سر ماه نشده حقوقشان آب میرفت و نمکسود زندگیشان.
متان که کمتر میشود، جسدهای پارهپارهشده را میان سدر و کافور غسل میدهند و کسی نمیداند چرا باید آنقدر سردخانه در طبس کم باشد که بازماندگان مجبور شوند روی جنازهها یخ بریزند و حتی پول حمل آنها تا خانههای بیرمقشان را هم خودشان بدهند.
انفجار معدن طبس ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ حدود ساعت ۲۱ در یکی از کارگاههای شرکت زغالسنگ معدنجو رخ داد. این حادثه که ناشی از نشت گاز متان بود بلوک C را منفجر کرد و ۱۷ کارگر را محبوس تا تعداد فوتشدگان در بلوکهای C و B حالا به ۵۱ تن برسد.
جنازههای تکهتکهشده فصل مشترک معدنها است، معدنهایی که بر اثر انفجار جان میگیرد، درست شبیه حادثهٔ معدن یورت در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ که ۴۳ کارگر را بیبازگشت کرد.
روایت مرگ کارگران معدن طبس آنقدر شرحهشرحه است که حتی دنیای کودکان لرستان را هم سیاه کردهاست، کودکانی که خوب میدانند پدری اگر نباشد دست نوازشی دیگر نیست.
کودکان لرستان برای کارگران معدن طبس شمع روشن میکنند، خرما نذری میدهند و آرزو میکنند که کاش جان کارگران آنقدر عزیز بود که حالا تنشان در گورهای سیاه نبود و بخت خانهشان سیاه از غم نان.