به گزارش مجله خبری نگار، پای حرفهایشان که بنشینید همیشه از یک کام لعنتی حرف میزنند، رفیقی که تعارفی کرد و او هم با لبخندی زرد دعوتش را پذیرفت و حالا هزاران روز از آن دعوت نابجا میگذرد، روزهایی که هر ثانیه و دقیقهشان برای او قیامتی به پا میکند.
به واسطه همین مواد لعنتی حالا دیگر مسیر زندگیاش تغییر کرده، کسی دور و برش نیست؛ دود همه را فراری داده و محتاج پول تو جیبی روزانهاش هم کرده؛ او حتی فکرش را هم نمیکرد، اما حالا خانه اش نه فرشی دارد و نه اسباب و وسیلهای، همه و همه دود شدند رفتند توی هوا؛ خانوادهاش هم از هم پاشیده شدهاند، زن طلاق گرفت و بهزیستی هم فرزندانش را به سرپرست موثر واگذار کرده تا شاید از چنین محیط آلودهای به دور باشند؛ اینها تکه روایتهایی از زندگی مشترک هر جوانی است که دستش به مواد مخدر آلوده شده است، سرنوشتی مشترک در انتظار آنهایی که جای خانواده، دود را در آغوش گرفتند و حالا همدم روزهای تنهاییشان آن توهمهایی است که هرازگاهی سراغشان میآید.
اما چگونه ما رسانهایها میتوانیم یاریگر زندگی چنین کسانی باشیم؟ باید تمامی آنچه که میتواند مواد مخدر بر سر زندگی بیاورد را مانند تصویری ملکه ذهنشان کنیم تا چنین خبط و خطاهایی از آنها سر نزند؛ یکی از همین ابزارها شعر و هنر ادبیات است؛ رسانهای که حتی قدمتش به قبل از پاپیروس و نخستین روزنامهای که مسیر حرکت کشتیها را ثبت و ضبط میکرد بر میگردد؛ قدمتی به هزارههایی در دل تاریخ که امروز همان صدای دیروز را دارد.
از همین رو است که این روزها جشنوارهای به نام «نفس پاک» برپاست تا صدای دود از درون شعر برخیزد و شاعران این بار تونلهای تنگ و تاریک اعتیاد را روایت کنند. جشنوارهای که به همت ستاد مبارزه با مواد مخدر در حال اجرا است و قرار است محفلی برای شاعرانی ایرانی و پارسی زبان کشورهای دنیا باشد تا زخمهای مواد مخدر را روایت کنند آن گونه که دیگر قصه تلخ جدایی به واسطه این دودها برای کسی تکرار نشود.