کد مطلب: ۵۶۴۸۶۸
۰۱ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۱:۱۱
پسربچه‌هایی که کارت بانکی به‌دست برای خرید از خانه خارج می‌شدند، طعمه سارقی بودند که برای رسیدن به پول نقشه ترسناکی داشت.

به گزارش مجله خبری نگار، از حدود ۲‌ماه قبل شکایت‌هایی در پلیس پایتخت مطرح شد که از سرقت‌های خشن مردی از پسربچه‌ها حکایت داشت. شکایت‌ها نشان می‌داد که سارق خشن با شناسایی پسربچه‌هایی که کارت عابربانک به‌دست راهی سوپرمارکت یا صف نانوایی شده بودند، سراغ آن‌ها رفته و نشانی نزدیک‌ترین پارک را می‌پرسید و از آن‌ها می‌خواست او را راهنمایی کنند.

این مرد به این بهانه یا بهانه‌های دیگر، پسربچه‌ها را با خود همراه می‌کرد و در محلی خلوت با تهدید چاقو و ضرب و شتم آنها، کارت عابربانک و رمزش را گرفته و حساب بانکی را خالی می‌کرد. او در تمام سرقت‌هایش کلاه، ماسک و عینک دودی داشته و به همین دلیل تصویر واضحی از متهم به‌دست نیامد تا اینکه آخرین طعمه وی که پسربچه‌ای ۹ ساله بود باعث دستگیری‌اش شد.

این پسربچه یکی از طعمه‌های سارق بود و زمانی که سارق با تهدید و ضرب و شتم وی قصد گرفتن کارت عابربانکش را داشت، توانسته بود دستش را گاز بگیرد و از داخل جیب سارق کاغذ مچاله‌شده‌ای را بردارد. کاغذی که او از جیب سارق برداشته بود، یک فیش بانکی بود. مأموران پلیس با همین سرنخ توانستند متهم تحت تعقیب را که حدودا ۲۵ ساله است، دستگیر کنند. این در حالی بود که آثار کبودی و رد دندان‌های پسربچه ۹ ساله روی دستان سارق به چشم می‌خورد. در این شرایط بود که پسر جوان به سرقت‌های سریالی اعتراف کرد و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره پنجم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.

گفتگو

قربانی مجرم شد

میثم ۲۵ ساله است. جثه کوچکی دارد و این نخستین بار است که دستگیر می‌شود. می‌گوید به‌خاطر تجربه تلخی که در دوران کودکی داشته، از پسربچه‌ها سرقت می‌کرده است. گفتگو با او را بخوانید.

چه اتفاقی در کودکی برایت رخ داده است که می‌گویی باعث شده به سمت چنین روش سرقتی بروی؟

هم سن و سال طعمه‌هایم بودم؛ حدود ۱۰ ساله. یک روز رفته بودم داخل کوچه که با دوستانم بازی کنم. مردی جوان صدایم زد و گفت بیا چند کبوتر خاص به تو نشان بدهم. او با این بهانه مرا به خانه‌اش کشاند و قربانی نقشه شومش کرد. بعد از آن برای اینکه لو نرود می‌خواست مرا به قتل برساند که ناگهان صدای همسایه‌ها را شنید و از ترس رهایم کرد.

از او شکایت نکردید؟

نه. وحشت کرده بودم. حتی جرأت نکردم چیزی به پدر و مادرم بگویم. بعد از آن روز ۲ یا ۳ بار آن مرد را دیدم و هر بار تهدیدم کرد که اگر به کسی حرفی بزنم جانم را می‌گیرد.

این ماجرا چه ارتباطی به سرقت‌هایت دارد؟

بعد از آن ماجرا، تبدیل به آدم دیگری شدم. گوشه‌گیر شدم و بزرگ‌تر که شدم، معتاد شدم. شیشه و گل می‌کشم. درنهایت هم تصمیم گرفتم از کودکان سرقت کنم تا خرج موادم را تامین کنم. فکر می‌کردم بچه‌ها، مثل من هرگز از مجرمان شکایت نمی‌کنند.

چند وقت است که با این شگرد سرقت می‌کنی؟

حدود ۲ ماهی می‌شود. در خیابان پرسه می‌زدم و با دیدن پسربچه‌هایی که کارت عابربانک در دست برای خرید از خانه خارج شده بودند سراغشان می‌رفتم و نقشه‌ام را عملی می‌کردم.

آن‌ها را مورد آزار و اذیت هم قرار می‌دادی؟

نه فقط کتک‌شان می‌زدم و کارت عابربانک‌شان را سرقت می‌کردم. بعد با کارت‌ها سکه، طلا و دلار می‌خریدم.

برچسب ها: سرقت سارق
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر