به گزارش مجله خبری نگار،مام فلوئنسرها ابتدا در وبلاگها با لغت مام بلاگر تعریف میشدند و بیشتر اهداف آموزشی را جهت تقویت مهارت فرزندپروری دنبال میکردند. اما با پیدایش شبکههای اجتماعی بسیاری از آنان به سکو اینستاگرام منتقل و با عنوان مامفلوئنسر معرفی شدند که البته امروزه اقبال مادران آمریکایی به تیکتاک بیشتر است.
نکته مهم در پیدایش این دسته بیشتر بر دو موضوع تبلیغات و تاثیرگذاریها متمرکز میباشد که موجب انتقادها و تحقیقات کارشناسان در حوزه سبک زندگی شد. با توجه بر اهمیت این موضوع هم کتابی بنام Momfluenced توسط سارا پیترسن در سال ۲۰۲۳ انتشار یافت که پیدایش تاثیرگذاران مادر را حاصل یک سبک زندگی نادرست، سرمایهداری، نژادی و توهمی تبیین میکرد.
او که در بهار امسال با سایت تخصصی Vox مصاحبه داشت، در تشریح دغدغه خود برای موضوع مذکور گفت: «مامفلوئنسر سازهای بود که با شرکتهای فناوری و برندهای مصرفکننده بهعنوان راهی برای امرار معاش در رسانههای اجتماعی ایجاد شد.
امروزه آنان یک تجارت بزرگ برای تبلیغکنندگان هستند، زیرا زنان اکثرا تصمیمات خرید خانه را میگیرند و بهویژه مادران اغلب کسانی هستند که اقلام بزرگی مانند کالسکه و تخت نوزاد را انتخاب میکنند. علاوه بر آن، مادران تاثیرگذار از یک اهمیت فرهنگی بهسبب انتقال معنا و چگونگی وظیفه مادری برخوردارند که بیش از هر زمان دیگر در ابتدا آنان این مفاهیم را توسط رسانههای اجتماعی به ما منتقل میکنند.
درواقع آنان بیشتر تصاویر تبعیض جنسیتی، نژادپرستی و طبقهگرایی که در اعماق زندگی آمریکاییها نفوذ دارد، تکرار میکنند و حال نسخه زیباییشناسانهشان از نقشهای پدری و مادری، در ذهن ما نفوذ کرده است.»؛ بنابراین یک وجه مهم مامفلوئنسرها بلندگو بودنشان در حوزه تبلیغات بود که بیشتر پیام سرمایهداری را نشر میکرد. اما آنان یک جنبه دیگر هم بنام تاثیرگذاری بر سلامت روان مادران بهویژه افزایش سطح اضطراب و افسردگی داشتند. در این زمینه گزارش تحقیقی در سپتامبر ۲۰۲۲ در سایت Mother ly منتشر شد که حاصل تجربه برخورد دکتر کرک پاتریک با رسانههای اجتماعی پس از مادر شدنش بود.
وی گفت: «خیلی زود پس از تولد اولین فرزندم خودم را با تصویرهای مادری در رسانههای اجتماعی مقایسه کردم و پس از آن، دچار احساس ضعف شدم. بنابراین، به طور فزایندهای نسبت به این موضوع و اینکه چگونه میتوانم این پدیده را در تحقیقاتم برای کمک به مادران دیگر هدایت کنم، اشتیاق پیدا کردم. این نظریه که تأثیرگذاران رسانههای اجتماعی میتوانند تأثیرات منفی بر زندگی کاربران داشته باشند، جدید نیست. تحقیقات موجود نشان میدهد که چگونه ایدهآلسازی مادری در رسانههای اجتماعی میتواند با تجربیات بالقوه منفی کاربران نیز مرتبط باشد.». بدینترتیب دکتر پاتریک بر روحیات ۴۶۴ مادری که صفحات مامفلوئنسرها را دنبال میکردند، متمرکز شد و بر وجود دو دسته از مامفلوئنسرها آگاهی یافت. اینها شامل مادران ایدهآل و مادران واقعبین بودند که موجب قیاس مادران واقعی با آنان و افزایش حسادتشان میشد. درواقع، مادران ایدهال کسانی بودند که بر تصویرهای تحسینبرانگیزی از مادری و جنبههای مثبت فرزندپروری تمرکز داشتند و به مشکلات مرتبط اشاره نمیکردند. همین برای مادران بویژه آن دسته زنانی که تازه فرزند اول خود را بدنیا میآوردند گزارشهایی از سرخوردگی و افسردگی در سطح بالایی دریافت میشد ولیکن مادران واقعبین اینگونه تصویرسازی نمیکردند و از مسائل مختلف فرزندان مثل خانههای بهمریخته روایتهایی داشتند. همین عامل باعث نزدیکی مادران به این گروه از مامفلوئنسرها میشد که کمی در آن احساس بهتری داشتند؛ بنابراین خطر بلندگو شدن سرمایهداری و آسیبدیدگی بر روان مادران از طریق مامفلوئنسرها در پژوهشهای غربی وجود دارد. چنانکه در مقالهای فارسی بنام «سوپرمامها و مفهوم مادری در فضای اینستاگرام» این موضوع با تمرکز بر سه حساب کاربری مادران مشهور ایرانی مورد بررسی قرار گرفت. این مادران دارای فالوورهایی بین ۹۰ هزار تا ششصد و پنجاه هزار نفر بودند که بیشتر بنابر اصل زیباسازی به تبلیغ مادر ایدهآل میپرداختند تا زندگی مرفه، برند و تمیز خود را به مخاطبانشان بازنمایی کنند و برای آنان رویاهایشان را بسازند. اما بنابر گفته پژوهشگر از میزان تاثیرگذاری این روند بر فالوورها بررسی صورت نگرفته و همین وجه تمایزی با تحقیقات غربی ست که میگویند: تجربه ما را تکرار نکنید.