کد مطلب: ۴۱۶۵۶۳

با این نکات متفاوت فکر کن و خودت را پیدا کن

«برای اینکه خودت را پیدا کنی ابتدا درباره خودت بیاموز». یافتن خود واقعی یک تجربه روشنگر است. با این کار خودکفا می‌شوید و برای یک بار هم که شده کار‌هایی را برای خود انجام می‌دهید.

به گزارش مجله خبری نگار،بیانش با کلمات سخت است، اما وقتی ندانید چه کی هستید، نادیده گرفتن آن سخت است. پیدا کردن خود واقعی آسان نیست، اما ارزشش را دارد.

خودآگاه خود را بیدار کنید 

جدول زمانی زندگی خود را ایجاد کنید

تمام اهداف اصلی خود را که احساس می‌کنید به آن‌ها رسیده‌اید و می‌خواهید به آن‌ها برسید را بنویسید. همچنین، وقایع زندگی خود را که قبلاً اتفاق افتاده و شما را شکل داده یا تحت تأثیر قرار داده‌اند را یادداشت کنید. وقتی زندگی مشکلات یا بدبختی‌هایی را به همراه می‌آورد، سیستم اعتقادی ما را شکل می‌دهد و ما را وادار می‌کند متفاوت فکر کنیم، اما باعث می‌شود که بیشتر به خودمان بپردازیم. این چیز‌هایی که شما فهرست می‌کنید خود واقعی شما هستند، نه یک بازتاب ساده از جامعه.

• این یک تمرین در مورد شفاف سازی و شناسایی مسائل است. این مسائل ممکن است شما را از دستیابی به پتانسیل فعلی خود بازدارد و اجازه دهد خود واقعی شما شکوفا شود.

• جدول زمانی روشی فوق‌العاده عینی برای نشانه‌گذاری رویداد‌های گذشته در زندگی‌تان است که از نظر شما مهم هستند. می‌توانید به آن‌ها به عنوان بلوک‌های شکل‌گیری و به‌عنوان تجربه‌های در حال تغییر در طول جدول زمانی خود نگاه کنید، بدون اینکه آن‌ها را با احساسات بیش از حد آغشته کنید (مانند چیزی که در دفتر خاطرات می‌نویسید). سعی کنید مانند نوشتن رزومه، آن را ساده، واقعی، و با تاثیرات اصلی یا درس‌های آموخته شده از هر حادثه در گذشته فشرده نگه دارید.

افکار خود را از افکار دیگران متمایز کنید

برای اکثر مردم زندگی کردن در حالت خودکار بسیار آسان است که در آن یک نقشه راه برای چگونه زندگی کردن دریافت می‌کنیم. به مدرسه برویم، شغلی پیدا کنیم، ازدواج کنی، به این، آن، و دیگری فکر کنیم و پیشرفت کنیم. این مسیر خوب است و مطمئناً کار را انجام می‌دهد، اما جایی برای شما نمی‌گذارد. سپس، با خودت بشین و در انتهای جدول زمانی، چند باور از خود بیاور که مبتنی بر منطق نیستند، بلکه بر اساس آنچه که به شما گفته شده‌اند است. همه ما آن‌ها را داریم. حالا، واقعاً چه فکر می‌کنید؟

• جامعه مسیری دارد که در آن «ناشایست‌ها» را به ما تحویل می‌دهد، «بازنده‌ها» را محکوم می‌کند، «زیباها» را بت می‌کند، «عجیب» را از خود بیگانه می‌کند. اما در اینجا یک مسیر وجود دارد: این کلمات توصیف کننده هیچ مبنایی در واقعیت ندارند. ببینید که چه احساسی نسبت به دنیای اطراف خود دارید؟ به چیز‌هایی که فکر می‌کنید خوب و بد هستند فکر کنید – نه آنچه که دیگران به شما گفته‌اند.

• راحت‌تر فکر کنید. آیا واقعاً با تعلقات سیاسی یا مذهبی والدین خود موافق هستید؟ آیا داشتن یک شغل واقعاً مهمترین چیز برای شماست؟ آیا عینک‌های ضخیم و مشکی واقعاً به شما احساس خوبی می‌دهند؟ اکنون تنها کاری که باید انجام دهید این است که یاد بگیرید و سپس دوباره یاد بگیرید. فقط این بار، بر اساس روحیه خود دوباره یاد بگیرید.

شروع کن به خودت تکیه کنی

اعتماد به نفس در یافتن خود نهفته است. اگر احساس ارزشمندی قوی نداشته باشید، همیشه به حرف‌های دیگران گوش می‌دهید و تحت تأثیر حرف آن‌ها مبنی بر اینکه چه چیزی مناسب است، قرار می‌گیرید. یاد بگیرید که به خودتان ایمان داشته باشید و به احساسات خود اعتماد کنید. سپس، ساختاری را ارائه خواهید کرد که حس جدید خود را بر اساس آن بنا کنید. به یاد داشته باشید، با خود صبور باشید و به توانایی‌های خود اطمینان داشته باشید. همه چیز با زمان درست خواهد شد.

• شروع کنید به قضاوت‌ها و فرآیند‌های تصمیم‌گیری خود، اشتباهات و همه چیز اعتماد کنید. همه ما اشتباه می‌کنیم، اما به واسطه‌ی همین اشتباهات، خود را در حال رشد، یادگیری و رسیدن به خود واقعی خود می‌بینیم.

• مسئولیت بودجه بندی، مسائل خانگی و برنامه‌ریزی برای آینده را بپذیرید. مسئولیت پذیری شما را از پرتگاه عقب می‌کشد و به شما امکان می‌دهد متکی به خود باشید و تعیین‌کننده باشید.

برای شروع دوباره با یک لوح تمیز آماده شوید

رفتار اخلاقی خود را توسعه دهید و به آن پایبند باشید. با غلبه بر عادت‌های بد شروع کنید. سیگار کشیدن، پرخوری و نوشیدن نادرست را کنار بگذارید. این‌ها نمونه‌هایی از خطا‌ها یا عادت‌هایی هستند که مانع از عملکرد شما در اوج می‌شوند.

• این مرحله ممکن است برای برخی افراد به توانبخشی اساسی نیاز داشته باشد، اما بدانید که غیرممکن نیست. به یاد داشته باشید، اگر همیشه به عقب نگاه کنید، نمی‌توانید زندگی خود را به جلو ببرید!

دنیای خود را سازماندهی کنید

ممکن است متوجه شوید که نظم دادن به همه امور دیگر، به تسریع روند دستیابی به هویت شما کمک می‌کند. پس اتاقت را تمیز کن مشقت را بنویس. آن دعوا را با آن دوست حل کن. کنار گذاشتن هر چیز دیگری، مسیر رسیدن به «من» را هموار خواهد کرد.

• همه‌ی ما بهانه‌هایی داریم که چرا در مسیری که می‌خواهیم رشد نمی‌کنیم. ممکن است این بهانه پول، مدرسه، شغل، و یا یک رابطه باشد. اگر فرد پرمشغله‌ای هستید، برای پاک کردن برنامه خود گام بردارید تا بتوانید بنشینید و به این موضوع رسیدگی کنید. اگر همیشه اولویت شماره ۲ باشد، هرگز انجام نخواهد شد.

تسخیر جهان خود

در تنهایی غوطه‌ور شوید

به خودتان زمان و فضا بدهید تا از انتظارات، گفتگوها، سروصداها، رسانه‌ها و فشار‌ها دور شوید. هر روز زمانی را به پیاده‌روی طولانی و فکر کردن اختصاص دهید. روی یک نیمکت پارک ساعت‌ها بنشینید و به افق نگاه کنید. یک سفر جاده‌ای طولانی و متفکرانه داشته باشید. هر کاری که انجام می‌دهید، از هر چیزی که شما را از فکر کردن به زندگی‌تان و جایی که می‌خواهید برود منحرف می‌کند، فاصله بگیرید. در تنهایی، باید احساس استقلال و خودکفایی کنید، نه حی نیازمندی یا ترس.

• هر فردی به زمان تنهایی نیاز دارد، خواه برونگرا باشد یا درونگرا، مجرد یا در یک رابطه، جوان یا پیر. تنهایی زمانی است برای تجدید قوا و صحبت با خود، برای آرامش مطلق و برای درک اینکه «تن‌هایی هدفمند» جای بدی نیست، بلکه بخش رهایی بخش از وجود کلی شماست.

• اگر فردی خلاق هستید، ممکن است متوجه شوید که تنها بودن به تقویت خلاقیت شما کمک می‌کند. با اینکه گاهی اوقات همکاری با افراد دیگر خوب است، اما اگر همیشه توسط افراد دیگر احاطه شوید، واقعاً خلاق بودن دشوار است.

به دنبال اشتیاق در خود باشید

وقتی به چیزی اعتقاد دارید یا زیبایی را در چیزی می‌بینید، بدون توجه به نظر دیگران باید آن را انجام دهید. اگر چیزی را یافته‌اید که شایسته تلاش، فداکاری و اشک‌های شماست، پس مهم‌ترین هدف زندگی خود را یافته‌اید. اغلب، این می‌تواند شما را به چیزی در نهایت رضایت بخش برساند.

• نکته کلیدی در اینجا این است که بدانیم مهم نیست که چیست. این می‌تواند کمک کردن به یک کودک باشد یا می‌تواند فقط یک نقاشی باشد. وقتی صحبت از اشتیاق به میان می‌آید، مقیاسی وجود ندارد. شما یا آن را احساس می‌کنید یا نمی‌کنید. هیچ کدام بهتر از دیگری نیست. وقتی صبح چیزی پیدا کردید که شما را با اشتیاق از رختخواب بیرون می‌آورد، پس به آن بچسبید.

یک مربی پیدا کنید

اگرچه در نهایت جستجو برای یافتن خود واقعی‌تان فقط توسط شما انجام می‌شود و این تنها شما هستید که تعیین می‌کنید به چه چیزی نیاز دارید، ولی داشتن یک مربی منبعی باورنکردنی خواهد بود. به دنبال کسی بگردید که به او اعتماد دارید و احساس می‌کنید که او نیز کسی است که خود واقعی‌اش را می‌شناسد.

• به آن‌ها اجازه دهید از روندی که در حال انجام آن هستید مطلع شوند. تاکید کنید که می‌دانید این سفر شماست، اما دوست دارید از قدرت آن‌ها به عنوان راهنما استفاده کنید. تا جایی که می‌توانید عینی به آن‌ها نگاه کنید. ببینید چطور آن‌ها به اینجا رسیده‌اند و آن‌ها را همان چیزی می‌کند که هستند؟ چگونه آن را پیدا کردند؟

چگونه به خود وفادار می‌مانند؟

مسیر شغلی خود را مرتب کنید

اگر همیشه در حال تغییر شغل هستید و به دنبال شغل «مناسب» هستید، به احتمال زیاد از درون خوشحال نیستید. شما می‌توانید از تغییر شغل به عنوان بهانه‌ای برای عدم درک کامل پتانسیل واقعی خود استفاده کنید. با پیدا کردن و کاری که واقعا دوست دارید انجام دهید، خودتان را پیدا کنید. اگر مسئله پول نبود، روز‌های خود را صرف چه کاری می‌کردید؟ از چه راهی می‌توانید از این فعالیت یا مهارت کسب درآمد کنید؟

• مدتی را صرف معاشرت آزاد کنید. به این فکر کنید که چه چیزی را دوست دارید و چه چیزی را دوست ندارید. فراتر از این چیز‌ها به ایده‌های دیگری فکر کنید که به سادگی در هنگام معاشرت در ذهن شما ظاهر می‌شود. این موارد را یادداشت کنید.

• با این حال، به خاطر داشته باشید که شغل ممکن است راه رسیدن به خود واقعی‌تان نباشد. اگر اینطور است، باید یک تعادل بین کار و زندگی ایجاد کنید که به شما امکان می‌دهد «خود واقعی» خود را بیشتر در خارج از محل کار دنبال کنید، حتی اگر این به معنای ساعات بیشتر و درآمد کمتر باشد. اگر در پی یافتن و حفظ حس واقعی خود از خود باشید، هر چیزی ممکن است.

تغییر دیدگاه خود 

نیاز به دوست داشته شدن توسط همه را کنار بگذارید

بپذیرید که برخی افراد هر کاری که انجام دهید باز هم در مورد شما بد فکر می‌کنند. فراموش کردن آنچه که دیگران فکر می‌کنند مهم است، زیرا نمی‌توانید همه را راضی نگه دارید؛ و اگرچه ممکن است نخواهید که افراد نزدیکتان را ناامید کنید، اما آن‌ها نیز باید بخواهند که شما خوشحال باشید. تا زمانی که فقط برای تحقق ایده‌های دیگران در مورد اینکه چه کسی باید باشید به وجود خود ادامه دهید، هرگز نخواهید فهمید که واقعاً چه کسی هستید.

منفی را رها کنید

اگرچه انتزاعی به نظر می‌رسد، اما دشوار نیست. تلاش آگاهانه‌ای را برای کم کردن قضاوت دیگران، اشیاء، و خودتان انجام دهید. این به دو دلیل است: ۱) مثبت اندیشی تغذیه کننده است و می‌تواند احساس خوشبختی را ایجاد کند و ۲) باز کردن ذهن خود به روی تجربیات جدید و افراد جدید (که قبلاً آن‌ها را از قلم انداخته‌اید) و دنیای جدیدی که شاید بهتر از دنیایی باشد که قبلاً می‌شناختید.

• سعی کنید هر روز کاری را انجام دهید که آن را «عجیب»، «غیرمنطقی» یا حتی «ناراحت کننده» می‌دانید. خارج شدن از منطقه امن خود نه تنها چیز‌های جدید به شما می‌آموزد، بلکه شما را مجبور می‌کند که خود را بشناسید. اینکه چه چیزی را می‌توانید، چه چیزی را دوست دارید، چه چیزی را قطعا دوست ندارید، و چه چیزی را قبلا از دست می‌دادید.

از خودت سوال کن

از خودتان سوالات دشوار و گسترده بپرسید و پاسخ‌های خود را ثبت کنید. ممکن است به راحتی این افکار هدفمند فراموش شوند؛ بنابراین آن‌ها را در یک دفترچه یادداشت نگه دارید که دسترسی و به روز رسانی آن آسان باشد. این یک منبع خوب برای شما خواهد بود که به وسیله آن می‌توانید رشد خود را در طول زندگی اندازه گیری کنید. در اینجا چند مورد برای شروع شما آورده شده است:

• اگر همه منابع دنیا را داشتم، اگر نیازی به پول درآوردن نداشتم، با زندگی خود چه کار می‌کردم و چرا؟ شاید نقاشی می‌کشیم، نویسندگی می‌کردم، یا کشاورزی می‌کردم، یا جنگل‌های بارانی آمازون را کاوش می‌کردم.

• من می‌خواهم به چه چیزی در زندگی خود نگاه کنم و بگویم که هرگز از آن پشیمان نشدم؟ ” آیا پشیمان نیستید که هرگز به خارج از کشور سفر نکرده‌اید؟ آیا پشیمان نیستید که هرگز از آن شخص درخواست نکرده‌اید، حتی اگر به شما جواب رد می‌داد؟ آیا از اینکه وقت کافی را با خانواده خود صرف نکرده‌اید پشیمان نیستید؟

• اگر بخواهم سه کلمه را برای توصیف شخصیتی که دوست دارم باشم انتخاب کنم، آن کلمات چه خواهند بود؟ پرماجرا؟ اجتماعی؟ باز؟ صادق؟ بامزه؟ خوش‌بین؟ غیر قابل اعتماد؟ از انتخاب کلماتی که منفی تلقی می‌شوند نترسید، زیرا این نشان می‌دهد که شما یک فرد واقعی هستید و نه ترکیبی نادرست از قسمت‌هایی که دیگران می‌خواهند با آن‌ها شناخته شوند.

• گاهی اوقات ویژگی‌هایی که دوست ندارید در شرایط اضطراری مفید می‌شوند، مانند رئیس بودن. گاهی اوقات آن‌ها برای شغلی که قرار است انجام دهید ارزشمند هستند – مانند خوش اخلاق بودن.

• اگر یک ویژگی واقعاً منفی دارید، تصدیق آشکار آن می‌تواند به شما انگیزه دهد تا آن انرژی را به سمت چیزی مثبت هدایت کنید. سعی کنید آن عادت بد را هدایت کنید و به یک سرگرمی تبدیل کنید. آیا می‌دانید در انجام کار‌های خاصی تنبل هستید؟ شاید بتوانید خودتان را به سمت یافتن کار دیگری هدایت کنید که شما را کمتر خسته کند.

• «من چه کسی هستم؟» این سوال ثابت نیست. باید در طول زندگی از خود بپرسید. یک فرد سالم در طول زندگی خود به یافتن مجدد خود ادامه می‌دهد. با پرسیدن این سوال به طور مرتب، درک شما از اینکه چه کسی هستید و چگونه تغییر می‌کنید به روز می‌شود. به‌جای پاسخ دادن به اینکه فکر می‌کنید باید چه کسی باشید، روی اینکه واقعاً چه کسی هستید تمرکز کنید.

ماندن در بهترین حالت خود 

بر اساس آنچه تازه در مورد خود کشف کردید عمل کنید

مدادتان را بردارید یک داستان کوتاه بنویسید. برای سفر به جایی که دوست دارید برنامه ریزی کنید. با یکی از اعضای خانواده شام بخورید. شروع کن به شوخی کردن، با دیگران باز باش. حقیقت را بگو. هر چیزی که تصمیم گرفته‌اید باشید یا انجام دهید، همین حالا انجام آن را شروع کنید.

• ممکن است سرتان را تکان دهید و بهانه‌هایی مانند «وقت نداشتن»، «پول نداشتن»، «مسئولیت‌های خانوادگی» و ... بیاورید. اگر برای برنامه‌ریزی وقت بگذارید و شجاعت درخواست این چیز‌ها را پیدا کنید، می‌توانید زمان آزاد کنید، پول پیدا کنید و از وظایف خود استراحت کنید.

• گاهی اوقات، خود واقعی‌تان بیش از حد از رویارویی با چیز‌های عملی می‌ترسد، زیرا به معنای مواجهه با چیزی است که خود را با آن محدود کرده‌اید. به جای اینکه بهانه‌ای برای آن‌ها بیاورید و اهداف و رویا‌های مرده را در مسیر خود متوقف کنید، شروع کنید به برنامه‌ریزی کاری که واقعاً می‌خواهید انجام دهید و بررسی کنید که چه کاری باید انجام شود تا شما را به آن نقطه برساند.

برای بن بست‌ها آماده باشید

یافتن خود یک سفر است، نه یک مقصد. بسیاری از آن آزمون و خطا است. این بهایی است که در ازای رضایتی که دریافت می‌کنید می‌پردازید: اغلب اوقات، در جاده به یک دست انداز برخورد می‌کنید و گاهی با صورت به زمین می‌افتید. برای درک و پذیرش این که این بخشی از فرآیند است، آماده باشید و متعهد شوید که به درستی پشتیبان بگیرید و دوباره شروع کنید.

• این آسان نخواهد بود و هرگز برای هیچ کسی آسان نبوده است. اما اگر یاد بگیرید که آن را به عنوان فرصتی برای اثبات اینکه چقدر می‌خواهید خود را پیدا کنید، در نظر بگیرید، آنگاه رضایت و امنیت را در پیگیری خود خواهید یافت. وقتی خودتان را بشناسید، دیگران نیز بیشتر مردم بیشتر به شما احترام می‌گذارند و با شما مهربانانه رفتار می‌کنند. از همه مهمتر، باعث می‌شود آن‌ها (و شما) نسبت به احساس خود نسبت به خود اطمینان بیشتری پیدا کنند.

به دیگران خدمت کنید

مهاتما گاندی زمانی گفته بود که «بهترین راه برای یافتن خود این است که خود را در خدمت دیگران گم کنی.» درونگرا بودن بدون دراز کردن دست به سمت دیگران می‌تواند باعث شود که خود را از دیگران دور کنید. خدمت به افراد دیگر و جامعه، راه نهایی برای یافتن هدف و احساس جایگاه شما در جهان است.

وقتی می‌بینید که زندگی برای کسانی که بیشتر از شما نیاز دارند چقدر می‌تواند سخت باشد، اغلب زنگ خطری است که نگرانی‌ها، نگرانی‌ها و مسائل شما را به چشم می‌اندازد. این به شما کمک می‌کند تا ببینید چه چیزی دارید و فرصت‌هایی که در طول زندگی توانسته اید از آن‌ها استفاده کنید. این می‌تواند حس خوبی از خود ایجاد کند، زیرا ناگهان همه چیز برای شما سر جای خودش قرار می‌گیرد و شما متوجه می‌شوید که چه چیزی مهمتر است. آن را امتحان کنید. دوستش خواهی داشت. 

منبع:اینفو

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر