به گزارش مجله خبری نگار، «احمد معصومیفر» سفیر جمهوری اسلامی ایران در استکهلم در گفتوگویی با روزنامه آفتانبلادت سوئد به سؤالات مکتوب ارسالی از سوی خبرنگار درباره اغتشاشات اخیر و مداخلههای خارجی و ... پاسخ داد که مشروح آن را در زیر میخوانید.
وی در پاسخ به سؤال خبرنگار درباره وضعیت ناآرامیهای سیاسی کنونی در ایران عنوان کرده است: مرگ ناگوار زنی جوان در اداره پلیس برای ما ایرانیان خبر تلخ و دردناکی است. پس از این واقعه، بسیاری از مردم و مقامات ارشد ما از جمله شخص رئیس جمهور خواستار رسیدگی ویژه و رسیدگی فوری قضایی به این موضوع شدند. در شرایطی که احساسات در حال جوشش بود، برخی دول متخاصم آن را به عنوان فرصتی در نظر گرفتند تا محصول دههها سرمایهگذاری برای بیثباتی کشور ما را درو کنند و یک اعتراض مدنی را به سمت شورشی خشونت آمیز هدایت کنند. برخی تیراندازیهای گسترده به مردم که توسط سازمانهای تروریستی جداییطلب با پیوندهای ثابت شده با حمایت خارجی انجام شد، مکملی شد برای بردن اعتراضات مدنی مشروع به برنامههای مداخله گرایانه و امپریالیستی.
معصومیفر ادامه داده است: مطمئن هستم که لازم نیست به یک روزنامه نگار حرفهای تمایز بین اعتراض مدنی و تروریسم سازمان یافته یا هر شکل دیگری از خشونت غیرمجاز را که غیرنظامیان بی گناه و اموال عمومی را هدف قرار میدهد، یادآوری کنم. شما حتما با پیشینه طولانی این موضوع آشنا هستید و میدانید که چگونه از مبهم سازی این تمایز بارها برای توجیه تجاوزات خارجی علیه مردم ملتهای ضد امپریالیسم منطقه ما در جنوب جهانی به طور گستردهتر استفاده شده است.
این دیپلمات ارشد ایرانی بیان کرده است: در گزارش کالبد شکافی مهسا امینی که تمامی سازمانهای بزرگ پزشکی ایران در آن شرکت داشتند، معلوم شد که با توجه به سابقه پزشکی وی، سی. تی. اسکن مغز و ریه وی، معاینه جسد، آسیب شناسی و کالبدگشایی انجام شده، علت فوت هیپوکسی شدید و نارسایی مغزی متعاقب آن بوده است. در این مورد خاص، گزارشها به صورت عمومی هم منتشر شده و برای بازبینی پزشکی در دسترس است. این نتایج به طور جدی روایت پخش شده در رسانههای غربی را زیر سؤال میبرد که مدعی بودند خانم امینی قبل از اینکه به کما فرو برود توسط پلیس ایران «به شدت مورد ضرب و شتم» قرار گرفته است.
معصومیفر خاطرنشان کرده است: ناآرامیها در روزهای اخیر فروکش کرده، اما ایران کشورهای غربی را بابت نقش آفرینی آنها در دامن زدن به ناآرامیها و خسارات وارده به غیرنظامیان و مقاماتی که قربانی این وقایع شدند، مسئول میداند.
خبرنگار در طرح سؤالاتش با بیان اینکه زنان در ایران روسریهای خود را پاره میکنند و میسوزانند. نظر سفیر را جویا شده است که وی در پاسخ میگوید: ما در ایران جامعه همگون نداریم. شما دارید از یک ملت ۸۵ میلیونی صحبت میکنید. استفاده از اصطلاح «زنان ایرانی» یک تعمیم بزرگ است. چند هفته پیش، میلیونها زن نیز به نفع حجاب تظاهرات کردند. شاید شما کمتر با این موضوع آشنا باشید. متاسفانه در غرب بسیار رایج شده که به جای تحلیل دقیق شرایط خاص (و طبعاً شرایط در حال تغییر) به کلیشهها و کلی گوییهایی برای به تصویر کشیدن وجود یک تضاد متافیزیکی جهانی و جاودانه بین تعصب مذهبی و تساهل لیبرالی تکیه میشود. ایران کشوری است که مردمش از طریق نمایندگان شان که با رای گیری مستقیم انتخاب میشوند برای قانونگذاری تصمیم گیری میکند. اگر رأی مردم تغییر کند، قوانین و مقررات نیز تغییر خواهد کرد.
خبرنگار با طرح این ادعا که با تظاهرکنندگان با خشونت گسترده برخورد شده، از سفیر پرسیده که منطق این خشونت چیست؟ و وی در پاسخ عنوان میکند: هیچ منطقی پشت خشونت نیست. کلمه «منطق» دلالت بر علت موجه دارد و از نظر ما خشونت موجه نیست. البته خود این سؤال، بیانگر نوعی پیشداوری است. اعتراض مدنی در ایران قانونی و تحت حمایت قانون است. این وندالیسم، خشونت غیرمجاز علیه غیرنظامیان و مقامات، قتل، و تروریسم فراملی است که در ایران قانونی نیست. به عنوان مثال، در حملات اخیر جیشالعدل که یک گروه شبهنظامی سلفی جهادی است که عمدتاً در جنوب شرق ایران فعالیت میکند، ۱۹ نفر کشته و بیش از ۲۰ نفر زخمیشدند که شماری از آنها غیر نظامی هستند. من چنین حملهای را به عنوان شکلی از «اعتراض» در نظر نمیگیرم. نیروهای امنیتی هر کشوری که من میشناسم، از جمله ایران با قتل، حملات مسلحانه و خشونت با مماشات برخورد نمیکنند.
وی در پاسخ به این سؤال که دلیل اینکه دولت باید تصمیم بگیرد زنان چه بپوشند، چیست؟ اظهار داشته است: ایران کشوری با اکثریت مسلمان است. این سیاست به رای گذاشته شد و نمایندگان مردم به آن رای دادند. با این حال، هم اکنون یک گفتوگوی ملی در مورد این سیاست در حال انجام است. هر دو طرف استدلالهای خود را دارند و برای یافتن مضامین تکرار شونده در دیدگاه هر یک از طرفین باید به این گفتمان وسیع مراجعه کنید. اما برای خوانندگان خارجی، میتوانم بگویم که بحث و گفتگو بر روی مسائل داخلی ایران فقط برای خود ایرانیان است. هرگونه مداخله خارجی یا مشارکت فعال در امور اجتماعی و داخلی ایران جزو مصادیق امپریالیسم فرهنگی است که من نمیخواهم بیشتر از این بر روی آن بمانم.
خبرنگار از سفیر پرسیده که آیا شما شخصا از ایده وجود گشت ارشاد که زنان را به دلیل نپوشیدن لباس مناسب در خیابانها متوقف میکند، حمایت میکنید؟ که وی پاسخ داده است: من اینجا به عنوان سفیر با شما صحبت میکنم، نظرات شخصی من در اینجا مطرح نیستند. اما اگر به عنوان یک وطن پرست، نظرات من در مورد سیاستهای داخلی ایران شامل برخی انتقادات بود هم مطمئناً آنها را به غیر از هموطنانم در ایران به هیچکس بیان نمیکردم. فقط میتوانم بگویم که روشهای اعمال قانون مدام در حال تغییر و تکامل است.
خبرنگار نظر شخصی سفیر در مورد حقوق زنان را جویا شده که وی میگوید: من معتقدم حقوق زنان یک ضرورت اخلاقی است. به عنوان یک مسلمان، من معتقدم که زن و مرد از نظر معنوی برابر هستند و فقدان برابری اجتماعی بین آنها گناه بزرگی است. من معتقدم ایران، مانند هر کشور دیگری، تاریخ تاسف باری از مردسالاری داشته است. اما انقلاب به مطرح شدن زنان کمک کرد و این دوگانگی مضحک دروغین بین اسلام و توانمندسازی زنان را از بین برد و نشان داد که راههای دیگری برای مقاومت در برابر مردسالاری غیر از پذیرش هویت غربی وجود دارد. ما از آمار بالای بیسوادی در میان زنان حالا رسیدهایم به وجود نسبت بالاتر زنان در سطح تحصیلات دانشگاهی در مقایسه با مردان که این نسبت در کشور ما، مِن باب مقایسه حتی از کشورهایی مانند بریتانیا یا ژاپن هم بالاتر است. امروزه زنان در ایران مشارکت بالایی دارند و به ملت ما کمک میکنند؛ از نمایندگی کردن کشورشان در عالیترین سطوح به عنوان سفیر، نماینده مجلس و وزیر بگیرید تا پیشبرد پیشرفت ایران بدر مقام دانشمند و هنرمند. البته هنوز راه زیادی در پیش است.
خبرنگار از سفیر پرسیده که آیا خود شما دختر دارید؟ اگر بله، چه آیندهای برای او در ایران آرزو میکنید؟ که وی عنوان کرده است: بله، من یک دختر دارم و برای او آرزوی آیندهای را دارم که در آن هرگز مجبور نباشد رنج و فقری را که زنان لیبی، عراق، افغانستان، یمن و بسیاری کشورهای دیگر تجربه کردهاند، تجربه کند؛ زنانی که کشورهایشان به ویرانه تبدیل شده و هموطنانشان طی خشونتهای هدایت شده از غرب کشته شدهاند. من آرزو میکنم که دخترم محتاج مرحمت غربیهای مسلط شده بر کشورش نباشد؛ غربیهایی که تاثیر خالصشان بر جهان در ۵۰۰ سال گذشته چیزی جز درد، رنج، استعمار و ویرانی برای تودهها نبوده است. به همین دلیل به انقلاب پیوستم و به همین دلیل به کاری میکنم معتقدم. خوشحالم که امروز ایران موقعیت خود را به عنوان یک کشور مستقل تقویت کرده و در جهت حفظ این ثبات برای دخترم هر کاری که بتوانم انجام خواهم داد. امیدوارم او هم همیشه این قدرت و شهامت را داشته باشد که به خودش و ارزشهای خودش وفادار بماند.
خبرنگار با بیان اینکه از حوزه سیاسی ایران اتهاماتی مبنی بر آغاز این اعتراضات توسط دشمنان جمهوری اسلامیبه ویژه آمریکا و اسرائیل مطرح شده است. از سفیر پرسیده که چرا هیچ مدرک مشخصی برای این موضوع ارائه نشده است؟ که وی پاسخ میدهد: من شما را به مطالعه پژوهشی دعوت میکنم که توسط مرکز پایش اینترنتی استنفورد انجام شده و جزئیات نشر اطلاعات دروغین و شیوههای جنگ روانی CENTCOM را شرح میدهد. هم اکنون برخی اصلاح رویهها در برنامههای عملیات روانی پنتاگون در حال انجام است که بخشی از آن به دلیل همان گزارش است. جای تعجب نیست که بخش قابل توجهی از تلاشهای این یگان متوجه ایران بود.
وی توضیح داده است: استراتژی کلیدی آنها این بود که شماری رسانه ساختگی برای انتشار برخی مطالب به زبان فارسی ایجاد کنند. برای مثال، فهیم نیوز که مدعی ارائه «اخبار و اطلاعات دقیق» در مورد رویدادهای ایران بود، مکرراً پستهایی را منتشر و اعلام میکرد «رژیم تمام تلاشهای خود را برای سانسور و فیلتر اینترنت به کار میگیرد» و برای همین از آنها میخواست که به دریافت اطلاعات فقط از طریق منابع انلاین پایبند باشند. اگر آن گزارش را بخوانید، متوجه میشوید که روایتهای جنگ روانی سنتکام ارتباط مستقیمیبا اعتراضاتی دارد که ایران را فراگرفته. رباتها و ترولهای آنها تمرکز خاصی بر حقوق زنان داشتند. پستهای فراوانی بود که مثلا فرصتهای پیش روی زنان ایرانی در خارج از کشور را با فرصتهایشان در ایران مقایسه میکرد. در همین مورد یک «میم» هم بود که عکسهای یک زن فضانورد با زنی که قربانی خشونتآزاری همسرش قرار گرفته کنار هم قرار داده بود. بقیه پستها هم اعتراضات علیه حجاب را ترویج میکردند. ادعای وجود فساد دولتی و افزایش هزینههای زندگی نیز مکررا مورد تاکید قرار میگرفت. حقوق زنان، فساد، و هزینههای بالای زندگی - که مورد آخر مستقیماً ناشی از تحریمهای خفقان آور ایالات متحده است - همگی از عوامل انگیزشی اصلی برای معترضان هستند.
سفیر ایران میگوید: با این حال، علیرغم شواهد فراوان و روشن از جهت گیری و حمایت خارجی، روزنامه نگاران و صاحبنظران غربی هرگونه ادعا در این مورد را تئوری توطئه میدانند و ناآرامیهای اخیر در ایران را فقط و فقط دارای ماهیت ارگانیک و مردمی معرفی میدانند.
خبرنگار با بیان اینکه نظر به وجود انبوه زیادی از معترضان در خیابانها، اعتصاب کنندگان و غیره، از سفیر پرسیده که به نظرتان محتمل است که همه آنها در راستای منافع خارجی کار کنند؟ که معصومیفر خاطرنشان کرده است: سؤال شما حاکی از یک مغالطه است. شما نقش هدایت و حمایت خارجی را در این اعتراضات بدل به کاریکاتور میکنید. هیچ کس ادعا نمیکند که هر کسی که در خیابان است، از سیا مزد میگیرد. روشهای جنگ پنهانی که چندین جبهه و مکانیسم عملیات روانی را پوشش میدهد، پیچیدهتر و ظریفتر از این حرفهاست. پیشینه پژوهشی گستردهای در این مورد وجود دارد. من به شما توصیه میکنم با خواندن آن پژوهش استنفورد که در بالا ذکر کردم شروع کنید. اگر میخواهید بیشتر بدانید، پژوهشهای مربوط به دخالتهای خارجی در شورشهای کنگره و انتخابات ایالات متحده نیز میتواند مفید باشد.
خبرنگار از سفیر ایران سؤال کرده که چرا برای خبرنگاران بینالمللی روادید ایران صادر نمیشود؟ که وی عنوان کرده است: هیچ سیاستی برای منع صدور ویزا وجود ندارد. میتوانید فرم درخواست را به صورت آنلاین پیدا کنید.
خبرنگار باز سؤال کرده که به نظرتان به نفع ایران نیست اگر رسانههای بینالمللی بتوانند به طور دقیق از آنچه میگذرد، گزارش دهند؟ که این دیپلمات ارشد ایرانی بیان کرده است: قطعا به نفع ایران است.
معصومیفر درباره واکنش دولت سوئد در خصوص قضایای اخیر نیز بیان کرده است: ما انتظار داریم که دولت سوئد قبل از اینکه به همه حقایق دسترسی داشته باشد، قضاوتی نکند. اظهارنظر در مورد تحقیقات قبل از انتشار گزارشهای تخصصی کالبدشکافی سازنده نبود. علاوه بر این، من از دولت سوئد انتظار دارم (چنان که از همه دولتهای خارجی دیگر هم انتظار دارم) که در امور داخلی ایران دخالت نکنند و اجازه دهند آینده ایران از طریق گفتگوهای ملی طبیعی شکل بگیرد. انتظار دارم آنها بفهمند که غرب دیگر نمیتواند خود را از طریق زور به دیگران تحمیل کند و اینکه آرمانها و هویت غربی بازنمایی کننده اقلیتی از مردم جهان است و نمیتوان آن را یک «خیر جهانی» دانست که بشود با توسل به آن، نقض خودمختاری دیگران را توجیه کرد.
خبرنگار از این دیپلمات ایرانی سؤال کرده که آیا چنانکه گزارشهای بینالمللی میگویند شما هم بر این باور هستید که این اعتراضات به طور جدی دولت ایران را تضعیف میکند؟ که وی عنوان کرده است: من معتقدم که آن حمایتهای امپریالیستی و تلاشهایی که برای هدایت اعتراضات صورت گرفت، هدفش تضعیف دولت بود. اما من این حس را هم دارم که گویی نوعی ناامیدی در آنها بابت به کارگیری این تاکتیکها وجود دارد. این استیصال برآمده از جهت گیری استراتژیک کلی در روندهای جهانی و منطقهای است که به نفع هژمونها نبوده است. عضویت در بریکس، گسترش روابط منطقهای و سیر کلی روندهای جهانی به طور فزایندهای بر هژمونی غرب تأثیر منفی داشته و نفوذ ایران در منطقه و فراتر از آن همچنان قوی است. آنها به عنوان آخرین دستاویز به این تاکتیکهای پنهان متوسل شده اند.
به گفته معصومیفر این واقعیت که هجمه غرب به ایران از تلاشهای آشکار برای اشغال نظامی ایران به عملیاتهای پنهانی برای ایجاد اختلاف اجتماعی تبدیل شده، خود نشانهای است از قدرت ملی ایران.
خبرنگار از سفیر ایران پرسید که آیا تحریمهای سختتر، چنان که برخی از وزرای اتحادیه اروپا پیشنهاد کردهاند، میتواند بر مذاکرات آینده برای احیای توافق هستهای ۲۰۱۵ تأثیر بگذارد؟ که این دیپلمات ارشد ایرانی پاسخ داده است: قطعا تاثیر دارد و این امر به وضوح نشان دهنده عدم تعهد و جدیت آنها در مورد مذاکرات است.
وی در پاسخ به این پرسش که امیدوار به چه نتیجهای برای ایران در آینده کوتاه و بلندمدت هستید؟ اظهار داشته است: تحریمهای اقتصادی غیرانسانی و اقسام خشونت در خلال جنگی چند جانبه تاکنون علیه ایران به کار گرفته شده است. این موضوع در کوتاه مدت چالشهایی را برای ایران ایجاد کرده است. با این حال، اقتصاد ایران نشان داده که مقاومت لازم برای اثبات ناکارآمدی تحریمها و غیرقابل دفاع بودن آنها به عنوان یک ابزار سیاست خارجی را دارد. شاخصهای اقتصادی به طور پیوسته در حال بازگشت به وضعیت قبلی خود هستند و توانمندیهای اقتصادی در تولید داخلی و تجارت منطقهای تقویت شده و گسترش یافته است.
وی اضافه کرده است: دکترین سیاست خارجی ایران که مبتنی بر مقاومت در برابر امپریالیسم و تهاجم خارجی است، بین مردم منطقه و فراتر از آن طنین انداز شده است و ما همچنان به دنبال روابط و تعاملات گستردهتر با کشورهایی هستیم که ایران را ملزم به رها کردن حاکمیت ملی خود برای حفظ رابطه با آنها نمیدانند و شمار این کشورها مدام رو به ازدیاد است. در درازمدت، من معتقدم ایران از لحاظ استراتژیک تصمیم بسیار درستی گرفته که برای حفظ ثبات و اعتبار سیاسی خود به هژمونهای غربی اتکا نکند. ایران زودتر از سایرین به این نتیجه رسید که همین حرکت زودتر برایش مزیت رقابتی استراتژیکی را در این دوره گذار در دینامیک جهانی قدرت در دوره معاصر که هم اکنون مشغول تجربهاش هستیم، ایجاد خواهد داد.