به گزارش مجله خبری نگار بر اساس آماری که از سازمان سنجش آموزش کشور دریافت کرده است، در سال ۱۴۰۰ فقط حدود ۸۳۴ هزار داوطلب در همه مقاطع تحصیلی وارد دانشگاههای دولتی شده اند؛ به نظر میرسد آمار دقیقی از میزان صندلیهای خالی در آموزش عالی در دسترس نیست.
آمار شناسنامههای کنکور از نکته مهمی پرده برداری میکند و آن اینکه با خالی ماندن ظرفیتهای دانشگاه ها، پای بحران ورشکستی به خصوص در مراکز آموزش عالی غیردولتی و شهریه پرداز باز میشود. بعد از اعلام نتایج کنکور، استقبال تعدادی از داوطلبان در رشتههایی که پذیرفته شدند یا انتخاب رشته نکردن در رشتههایی که خارج از دایره تمایلات آنها بود، بار صندلیهای خالی را بر دوش آموزش عالی سنگینتر کرده است.
در این زمینه با علی اکبر صفوی، عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز در رشته کامپیوتر به گفتگو نشست که در ادامه از نظر میگذرانید.
وی با بررسی ابعاد مختلف صندلیهای خالی در دانشگاههای دنیا و ایران با بیان چند نکته اظهار داشت: صندلی خالی در دانشگاهها چند بُعد دارد. ظرفیت زیاد دانشگاهها در پذیرش دانشجو به معنای خسارت است. وقتی امکانات فیزیکی، تجهیزاتی، آموزشی، پژوهشی، فراهم میشود و حتی در بخشهای دولتی و خصوصی هیأت علمی استخدام میکنیم، اما دانشجو جذب نمیشود، خسارت به بار میآید. همه جای دنیا اگر معضل صندلی خالی در بلند مدت ادامه داشته باشد مشکلات عمدهای به دنبال خواهد داشت و از نظر ذاتی، بهره وری، سرمایه گذاری و برنامه ریزی مسائل عمدهای ایجاد میکند.
عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز ادامه داد: در دانشگاههای دنیا و کشورهای توسعه یافته مثل آمریکا، انگلیس، آلمان، استرالیا و ... تعداد دانشجویان خارجی به ۵۰ درصد میرسد که در بحران کرونا، صندلیهای این دانشجوها خالی شد؛ در حالی که ایران از این نظر مشکل چندانی نداشت، اما برخی کشورهای خارجی در این زمینه با توجه به تجربه آموزشهای الکترونیکی، امکان تحصیل از راه دور و نزدیک را فراهم کردند تا ظرفیت خالی نماند. در آلمان، رشتههای فنی مهندسی جایگاه ویژه دارند؛ چون این کشور صنعتی است، اما به دلیل سختی این رشته ها، تمایل دانشجویان به پذیرش کم میشود. در نتیجه از یک سو، رشتههای دارای بازار کار و رشتههای سادهتر زیاد میشود و از سوی دیگر، بخشی از ظرفیتهای دانشگاهی در رشتههای فنی کاهش مییابد.
صفوی گفت: در این کشورها که قصد ایجاد برابری نسبی در همه فرصتهای شغلی را دارند، علاقه جنسیتهای مختلفِ رشتههای مختلف، تغییرات فاحش تری پیدا کرده است و علاوه بر مواجهه با صندلی خالی در این بخش ها، به نداشتن تناسب جنسیتی هم دچار میشوند.
وی درباره وضعیت صندلیهای خالی در دانشگاههای ایران، گفت: در ایران، موضوع صندلیهای خالی چند بُعد و تفاوتهای اصولی دارد. نخست، با وجود جمعیت ۸۰ میلیونی، اما به اندازه جمعیت یک و نیم میلیاردی چین، مرکز آموزش عالی داریم. در مقطعی، مراکز آموزش عالی رشد نامناسب داشت و یکی از علتها این است که به دلیل ایجاد نشدن فرصتهای شغلی، مردم با امید به پیدا کردن فرصت شغلی، وارد دانشگاه شدند.
وی افزود: روی دیگر سکه حکایت از آن دارد که رشد بی رویه مراکز آموزش عالی در یک دوره ناشی از رفتاریهای غیرتوسعهای عدهای بود. به عنوان مثال در برخی شهرها، چندین دانشگاه مثل علمی کاربردی، پیام نور، فنی و حرفه ای، آزاد و غیردولتی غیرانتفاعی داریم که از ظرفیت دانشجویان آن شهر بالاتر است. حتی با اعلام ظرفیت پذیرش بدون کنکور، باز هم به تعداد کافی دانشجو وارد این دانشگاهها نمیشود که این مراکز را با ورشکستگی مواجه میکند.
صفوی با بیان اینکه فضای نیازهای شغلی کشور با رشتههای دانشگاهی تناسب ندارد با ذکر مثالی یادآور شد: با وجود ظرفیت زیاد پذیرش دانشجو در برخی رشته ها، اما این رشتهها به بازار کار چندانی نیاز ندارند. بر عکس در برخی رشتهها این نیاز به شدت دیده میشود و ظرفیتها متناسب با بازار کار نیست که آموزش عالی را با بحران مواجه میکند. یک بحران ناشی از برنامه ریزی برای توسعه بی رویه مراکز آموزش عالی است و بخشی دیگر، ناشی از برنامه ریزی نداشتن در سطح کلان کشور در تناسب ماهیت و نوع رشتههای دانشگاهی با نیازهایی است که در فرایند تحولات جهانی و کشور در حال رخ دادن است.
وی ادامه داد: ما به سمت تحولات دیجیتال میرویم و برخی رشتههای سنتی تر، کمتر طرفدار دارد؛ بنابراین باید در این موارد هم تناسب ایجاد کنیم. در مثالی دیگر، به رشته هنر اشاره میکنم. بازار هنر کشور را باید رونق دهیم، اما دانشجویانی که وارد این رشته میشوند با مشکلات زیاد بازار روبرو میشوند. کشوری مثل آلمان همه سازمانهای دولتی را مجبور کرده است برای حمایت از بازار هنر، درصد کوچکی از بودجه را صرف خرید اقلام هنری کنند. در برخی موارد، بازار خود را نیازمند نشان میدهد و در موارد دیگر، دولتها ظرفیت بازار ایجاد میکنند. اگر هنرمندان کشور کم شوند، خیلی از هنرها به نابودی کشیده میشوند. بنابراین، در بخشی از سیاستهای کلان کشور نیازمند ایجاد بازاری با هدفهای کلان و مهم کشوری هستیم.
عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز درخصوص اشکالاتی که در این زمینه در وزارت علوم وجود دارد، اظهار داشت: رشتههای علوم پایه مانند زیست شناسی، ریاضی، فیزیک و شیمی رشتههای بسیار مهمی هستند، اما به دلیل حمایت نشدن و نداشتن برنامه ریزیهای مناسب، این رشتهها روز به روز با متقاضیان کمتر مواجه میشوند. در دنیا هم به این موارد بر میخوریم، اما اعتبارهای ویژه برای حمایت و ترغیب به تحصیل در این رشتهها در نظر میگیرند.
وی گفت: اگر در رشتههای مادر مثل ریاضی و فیزیک نتوانیم نخبگان را جمع کرده و بین آنها رقابت ایجاد کنیم، پایههای علمی کشور در برخی از رشتهها در آینده ضعیف میشود. از سوی دیگر، مدام بر کاربردی شدن تاکید میکنیم. مباحث تئوری و پایه همچنین کاربردی باید در علم حرکت کند و غش کردن به سوی هر کدام از این ۲ کار غلطی است. در کشور ما کاربردی شدن، نُقل کلام مسوولان شده است که رشتهها باید کاربردی شوند. هر چند نکته درستی است و بخشی از تحقیقات باید کاربردی شود، اما در بخش دیگر، باید سراغ رشتههای مادر و پایه برویم.
وی گفت: با جرأت میگویم عمده نیازهای حوزه پزشکی و علوم پزشکی جهان، توسط نیروهای فنی در آینده تامین میشود، اما در کشور ما چهار پنج برابرِ داوطلبان به سمت این رشتهها میروند که این موضوع، نداشتن تعادل فکری و رفتاری را در کشور میرساند. بر اساس برخی شنیده ها، حتی صندلیها برای رشتهها و دورههای تخصصی پر نمیشود. شرایط شغلی و بازار در کشور ما مناسب و متناسب با اتفاقات جهان و نیازهای کشور نیست. همچنین برنامه ریزیهای دولتی و کلان توسعهای کشور بدون توجه به اهمیت این موارد هم نشان دهنده برنامه ریزیهای اشتباه در ایجاد مراکز آموزش عالی است و الان باید عاقلانه تصمیم بگیریم.
صفوی در ادامه این گفتگو چند عامل اصلی خالی ماندن صندلیها در دانشگاهها را بیان کرد و گفت: نخست، پیک جمعیتی متولدین دهه ۶۰ از سن دانشگاه رد شده اند. دوم، در گذشته تعدادی دانشجو به خارج از کشور رفتند و بورسیه شدند. از سوی دیگر عدهای از دانشجویان اکنون دورههای تخصصی خود را از راه دور در کشورهای دیگر میگذرانند. همچنین نیازهای کشور طوری است که عدهای با گذراندن دورههای آموزش آزاد و بدون مدرک، شغل پیدا میکنند.
صفوی همچنین از افزایش انصرافیهای دانشگاهها خبر داد و خاطرنشان کرد: در حال حاضر، دانشجوی رشته کامپیوتر در یک دانشگاه مثل شیراز با معدل بالا و در سال سوم، ترک تحصیل میکند؛ چرا که جذب بازار کار شده و نیازی به داشتن مدرک تحصیلی ندارد. از سوی دیگر، حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری هم با وجود تلاش برای ورود به دانشگاه، در سال اول انصراف میدهند. این انصراف ناشی از ۲ وضعیت است، نخست به دلیل شیوه غلط پذیرش است، فرد وارد دانشگاهی میشود که باید به طور جدی تحصیل کند، اما در ادامه راه متوجه نداشتن کشش در این رشته میشود و انصراف میدهد. دوم، دانشجو به محض پذیرش در دانشگاه فرصت شغلی پیدا میکند و انصراف میدهد.
این عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز، آمار انصرافیها بعد از پذیرش در دانشگاه را بالا اعلام کرد و گفت: این مسائل ناشی از سیستم غلط فعلی کنکور است و پس از اینکه دانشجو وارد دانشگاه میشود، توان گذراندن درسها را ندارد. برای برون رفت از این معضل، نیاز به یک فکر تحولی در حوزه کلان کشور با مسوولیت وزارت علوم برای تصمیم گیری در مورد رشتههای دانشگاهی، احساس میشود.
وی تاکید کرد: در بسیاری از کشورها، اسم رشتههای دانشگاهی متناسب با نیاز روز، هر چند سال یک بار تغییر میکند. در حالی که عنوان و محتوای رشتههای دانشگاهی در کشور ما سالهای سال بدون تغییر باقی میماند و این نگاه فقط تقصیر وزارت علوم نیست؛ چرا که دانشگاههای بزرگ اختیار تغییر این رشتهها را دارند؛ اما نداشتن سیاستگذاری، باعث میشود استاد و بدنه مدیریت دانشگاه، سختی این تغییرات را به راحتی نپذیرند چرا که یک سری درسها حذف و برخی درسهای دیگر باید جایگزین شود.
به گفته صفوی، دانشگاهها باید رشتههای دانشگاهی را بازنگری کنند و در ۵۰ درصد رشته ها، عنوانها باید تغییر کند. بخش بزرگی از صنعت، قسمتهای به نسبت قدیمی دارد و نیازهای آن هم از نظر تکنولوژی در خیلی از کشورها حل شده است. البته باید متناسب با نیازهای صنعت هم کار کنیم، اما اگر همه تمرکز نخبگان را روی نیازهای امروز صنعت ببریم از درک و شناخت تکنولوژیهای نو جا میمانیم؛ در حالی که علاوه بر توجه به نیازهای صنعت داخل کشور باید به لبههای تکنولوژی در علم هم توجه کرد.