به گزارش مجله خبری نگار،ضرب المثل ” علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد ” زمانی به کار میرود که بخواهید از یک اتفاق قبل از وقوع آن، پیشگیری کنید.
بعضی از افراد با عقل و درایت شرایط حال حاضر خود را سنجیده و از اتفاقات بدی که ممکن است در آینده برای شان پیش آید جلوگیری میکنند، و اصطلاحا سعی میکنند قبل از وقوع حادثه، چارهای بیندیشند.
اما برخی دیگر با سهل انگاری باعث به وجود آمدن مشکلات پیچیدهای میشوند که حل آنها نه تنها نیازمند هزینه، زمان و انرژی بسیار است بلکه باعث نا امیدی و افسردگی شخص نیز شده و حتی ممکن است منجر به اتفاقات نا گواری شود که قابل جبران نباشد.
در واقع با کمی درایت ممکن بود مشکلی بزرگی که پس از به وجود آمدن غیر قابل حل به نظر میرسد به راحتی قابل پیشگری باشد.
به همین علت است که توصیه میشود با تفکر و بررسی دقیق در تمامی مسائل روز مره تا جایی که امکان دارد از وقوع مشکلات بعدی جلوگیری کرد.
در روزگاران قدیم، کشتی بزرگ و پر از مسافری که در دریا سفر میکرد روزی دچار طوفان شد و تمام مسافران آن در آب دریا افتادند.
از میان مسافران، مردی با تلاش زیاد توانست تخته پارهای پیدا کرده و خود را روی آن بیندازد.
مرد به همراه تخته پاره مدتها در میان دریا سرگردان بود تا این که چشم باز کرد و بالاخره خود را کنار ساحل دید که نجات پیدا کرده است، بدون هدف در ساحل قدم بر داشت تا بلکه شهر یا روستایی پیدا کند.
پس از طی مسافتی کوتاه، خانههای شهری نمایان شد، مرد با خوشحالی سریعتر قدم بر داشت تا به دروازه شهر رسید.
مردم بسیاری در دروازهی شهر جمع شده بودند، که با دیدن مرد به طرف او آمدند و لباس گران قیمتی به او پوشاندند، سپس او را سوار بر اسب کرده و با احترام بسیار به داخل شهر بردند.
مسافر از این که نجات پیدا کرده بود خوشحال بود، اما رفتار غیر عادی مردم شهر او را دچار نگرانی میکرد و دلش میخواست دلیل این همه محبت و احترام را هر چه زودتر بفهمد.
او فکر میکرد و با خود میگفت: ممکن است مرا با کسی دیگر اشتباه گرفته باشند، اما زمانی که مردم او را به قصر برده و به عنوان شاه خود پذیرفتند نگرانی اش بیشتر شد و به هر طریقی بود تلاش کرد تا به راز مردم شهر پی ببرد.
در یکی از روزها پیر مردی را دید که به نظر انسان خوبی میرسید، با تلاش زیاد توانست اعتماد او را جلب کند و با او صمیمی شود، در بین گفت گوهایی که با پیر مرد داشت فهمید که مردم این شهر پس از چند سال شاهان خود را به دریا میاندازند.
پیرمرد گفت دلیل این کار این است که شاهان پس از چند سال پادشاهی، ظالم میشوند و به مردم ستم میکنند، به همین علت ما شاه قبلی را به دریا انداخته و منتظر میشویم تا کسی وارد شهر شود، سپس این شخص جدید را به عنوان پادشاه انتخاب میکنیم.
مسافر فهیمد که علت این همه احترام چه بوده و چه سر نوشتی انتظارش را میکشد، با خود فکر کرد تنها دو ماه از پادشاهی اش گذشته، اما هنوز ۱۰ ماه دیگر فرصت دارد تا سرنوشت خود را تغییر دهد.
او از فردای همان روز بدون این که کسی خبر دار شود شروع به ساختن قصری در جزیرهای که در نزدیک شهر قرار داشت، کرد و در همین مدت تمام مایحتاج زندگی خود را به قصر جدید انتقال داد.
پس از گذشت یک سال در یکی از شبها که پادشاه خواب بود مردم به داخل قصر آمدند و او را با خود برده و به دریا انداختند، شاه که هوشیار بود کمی شنا کرد و خود را به قایقی رساند، او از قبل برای این شرایط آماده شده بود و دستور داده بود تا در آن شب قایقی در همان نزدیکی منتظر او باشد.
سپس به کمک قایق به جزیره که قصر جدیدی در آن ساخته بود رفت.
پس از رسیدن به جزیره خدا را شکر کرد و به طرف قصر راه افتاد، اما در راه با همان پیرمردی که با او دوست شده بود بر خورد کرد.
به پیرمرد سلام کرد و گفت: تو این جا چه میکنی؟ پیرمرد جواب داد: در تمام این مدت کارهای تو را زیر نظر داشتم، علت ساختن این قصر در جزیره چه بود؟
پادشاه جواب داد: پس از آن که با تو صحبت کردم مطمئن شدم که مردم پس از یک سال مرا در دریا خواهند انداخت به همین علت قبل از این اتفاق به فکر راه چاره افتادم.
پیرمرد گفت: تو مرد با هوشی هستی، اگر اجازه بدهی من هم همین جا کنار تو بمانم.
پس از آن ماجرا، اگر کسی راه حلی داشته باشد که بتواند از به وجود آمدن مشکلش پیش گیری کند دربارهی او ضرب المثل “علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد” را به کار میبرند.
معنی و مفهوم: قبل از این که حادثهای اتفاق بیفتد باید جلوی آن را گرفت.
به انگلیسی: An ounce of prevention is worth a pound of cure