به گزارش مجله خبری نگار، مجمع اتحادیهها و انجمنهای حوزه فرش دستباف سراسر کشور درباره انتقال مرکز ملّی فرش ایران از وزارت صنعت، معدن و تجارت به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بیانیهای صادر کرد.
در ابتدای این بیانیه آمده است: چنانکه هر شهروند ایرانی به نیکی واقف است، فرش دستباف ایرانی یکی از مهمترین نمادهای فرهنگی، هنری و ملّی ایرانیان است که علاوه بر خصایص چشم گیر، غیر قابل انکار و قابل اعتنای فرهنگی-هنری، حائز وجوه بی بدیل اقتصادی و اجتماعی است. فرش دستباف ایران که در روزگاری نه چندان دور یکی از مهمترین اقلام و حتی نمادهای صادرات غیر نفتی این سرزمین بوده، همچنان و علیرغم کاهش بی سابقه میزان صادرات به دلیل وجود زنجیره اشتغال دو میلیون نفری، از ستونهای اساسی و استوار جامعه ایرانی است که سقف جوامع روستایی بویژه در مناطق محروم و در میان اقشار آسیب پذیر بر آن بنا نهاده شده است که تخریب این ستون کهن و تاریخی بی تردید فاجعه بار خواهد بود.
در بخشی از بیانیه آمده است: ... این چنین سیاست گذاری، وضع مقرّرات و اجرای قوانین از سوی فرزندان ایران عزیز بدون توجه به این بدیهیات نه تنها پذیرفته نیست، بلکه نشان از نسیان و بی مهری کسانی دارد که از اهمیّت فرش که به نوعی نمادی از وطن آنهاست به اشدّ حالات غافلند.
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: فرش دستباف ایران به عنوان یک حوزه جامع الابعاد با خوان نعمت بسیار گسترده، حائز پیشرانیست به نام صادرات که بقاء تمامی زنجیره فعّالان آن از ریسنده، رنگرز، طراح و بافنده و سایر عوامل خلق و تولید تا شبکه حمل و نقل و مرمتکار و شبکه فروش داخلی بدان وابسته اند و این مسئله مبین اهمیت کلیدی بازرگانی خارجی برای حفظ این ستون ارزشمند و زنجیره اشتغال راهبردیست، درست در شرایطی که آمار صادرات به پایینتر حد در پنج دهه اخیر تنزّل کرده و موجودیّت فرش دستباف مورد تهدید واقع شده و در نتیجه نیاز به توجه ویژه، تسهیلگری فوری و حمایت گسترده دارد، با طراحی و ابلاغ ساختار جدید وزارت صمت معلوم شد مسئولان نه تنها بنای حمایت از فرش و شاغلینش را ندارند بلکه نزاع بر سر نخواستن آن است و مرکز ملّی فرش ایران با تعجیل عجیب مدیران این وزارتخانه از آن بیرون انداخته شد و بناست که در آیندهای نامعلوم و با شعار رسیدگی تخصصی به آن به وزارت جدید التأسیس میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی منتقل شود.
نوع نگرش و عملکرد مسئولین دولت در این شرایط و اتخاذ تصمیمی چنین اساسی و مؤثر در زندگی دست کم دو میلیون نفر که در عدم مشورت با متخصصان و کارشناسان بخش خصوصی متبلور شد، نشان داد که سیاستگذاران نه تنها به دنبال رسیدگی تخصصی به فرش نبوده اند بلکه قائل به جایگاه و اهمیّت راهبردی آن هم نیستند و از پیامدهای این انتقال نامیمون به شدت غافلند.
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: ... با از دست رفتن اشتغال حاصل از فرش دستباف در کشور، تعداد کثیری از روستاییان مولّد به ناچار به جامعه مصرف کننده شهری در حاشیه شهرها خواهند پیوست درحالیکه زیرساختهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قادر به پاسخگویی به آنها نخواهد بود و تبعات سنگین اجتماعی و امنیتی گریبان کشور را خواهد گرفت، با عنایت به آنچه ذکر شد مسئولان امر و یکایک کسانی که در این خصوص بدون مشورت با ذینفعان و اهالی فن تصمیم به چنین کاری گرفتند پاسخ دهند که منافع ملّی ایران در کدام بخش این تصمیم دیده شده است و اساساً چه منفعتی بر این پیامدهای ناگوار ارجح بوده که با این تعجیل حیرت انگیز چنین موضوعی عملیاتی شده است؟
در بخشی از این بیانیه آمده است: اگر شعار رسیدگی تخصصی به فرش و صنایع دستی نه یک بهانه واهی برای بیرون انداختن فرش از مجموعه وزارت صمت بلکه یک دغدغه حقیقی و صادقانه است، بجای انتقال مرکز ملی فرش به وزارت میراث فرهنگی و تنزّل رتبه آن، صنایع دستی هم از آن وزارتخانه منفک شده و سازمانی زیرمجموعه ریاست جمهوری به نام سازمان فرش و صنایع دستی تشکیل شود تا رئیس آن به عنوان معاونت رئیس جمهور هیچ وظیفهای بجز رسیدگی تخصصی به امور عدیده فرش و صنایع دستی نداشته باشد و یکبار برای همیشه تکلیف این موضوع مشخص شود. شایان ذکر است که بخش خصوصی پیشنهادات مشخصی برای ساختار این سازمان دارد که عنداللزوم تقدیم مسئولان امر خواهد شد.