به گزارش مجله خبری نگار، ایلهان شن در آغاز از نویسندگان، عوامل سریال و مردم اورفا قدردانی میکند و تأکید دارد که قهرمان اصلی «جانشین» خودِ فیلمنامه و شهر اورفاست؛ چون کشمکشهای درونی شخصیتها و برخورد زندگیهای متفاوتی که با هم تلاقی میکنند، داستان را به اثری تأثیرگذار تبدیل کرده است.
او دربارهٔ سرهات توضیح میدهد که این شخصیت مسیر دگرگونی ندارد؛ از ابتدا میداند کیست، چه ریشهای دارد و چه چیزی ممکن است در انتظارش باشد. مشکل اصلی او گیر افتادن میان خانواده، ریشهها و عشق است؛ وضعیتی که ایلهان شن آن را نوعی رومئو و ژولیت مدرن توصیف میکند؛ عشقی که در دل دو جهان متفاوت قرار دارد و فشارهای بیرونی و درونی، آن را زخمی و پیچیده میکند. سرهات دائماً در تلاش است میان این سه بخش زندگی تعادل برقرار کند و بدون آسیب رساندن به کسی از اطرافیانش مراقبت کند.
در مورد پویایی بین ییلدیز، سرهات و ملک میگوید ییلدیز نماینده گذشته، خانواده و ریشههای اوست، در حالی که ملک نماد زندگی مدرنش در استانبول و هویت حرفهای او به عنوان یک جراح است. این دو زن در واقع دو قطب زندگی سرهاتاند و کشمکش میان آنها همان کشمکشی است که او در درونش تجربه میکند. ادامهٔ سرنوشت این مثلث تنها چیزی است که نویسنده میتواند دربارهاش تصمیم بگیرد.
📢🔔💬 به کانالهای تلگرام مجله خبری بپیوندید 📱📬
در پایان، ایلهان شن فضای پشت صحنه را بسیار دوستانه و هماهنگ توصیف میکند و میگوید گروه آنقدر صمیمی است که صحنههای گروهی برایشان لذتبخشترین بخش کار است، زیرا همه در یک هتل زندگی میکنند و ارتباط نزدیکی میانشان شکل گرفته است.