به گزارش مجله خبری نگار، لطفا قبل از ازدواج با یک مشاوره ازدواج مناسب، این افراد را شناسایی کنید.
خصوصیاتی که در زیر مطرح میشود، مهمترین ویژگیهای افراد مبتلا به پارانویا میباشد و شما با مطالعه آنها متوجه میشوید که آیا همسر شما دچار شکاکی یا بددلی هست یا خیر!
معمولا فردی که که دید منفی نسبت به مسائل دارد، یا بهتر بگوییم مرد بددل همیشه ناامید است و معتقد است که مشکلات و اوضاع هرگز سامان نمیگیرد.
اگر شما نیز با یک فرد شکاک یا بددل زندگی میکنید، احتمالا متوجه شدهاید که اینگونه افراد همیشه برای ارتباط برقرار کردن با بقیه افراد مردد و دودل هستند و به همین خاطر روابط اجتماعی آنها معمولا با مشکل همراه است.
آقایانی که درگیر شک و تردید هستند، کاملا کنترل گر میباشند. توضیح کاملتر اینکه این افراد درواقع نوعی وسواس فکری دارند به همین دلیل اگر کلیه امور زندگی، طبق قاعده و قانون آنها نباشد حس خوبی نداشته و نارضایتیشان کاملا مشهود است.
هر مرد شکاک اصولا بدون دلیل و منطق و هیچ مدرکی دچار سوء ظن میشود و به خاطر همین تحریک پذیری، با همسر خود و فرزند یا تمام افراد رفتاری کاملا خصمانه و توام با خشم دارند.
در مردان شکاک، اصولا عاطفه و محبت از بین رفته و میتوان گفت مرد بددل به هیچ عنوان نمیتواند مهربان، با احساس یا رمانتیک باشد. چراکه مهر و عاطفه در وی کاملا از بین رفته است.
اگر با مردی بددل و شکاک زندگی میکنید به هیچ وجه در مورد مرد دیگری با او صحبت نکنید نه درباره خوبیهای مرد دیگر، نه درباره بدی ها، چراکه قطعا همسر بددل و شکاک شما واکنش تندی از خود نشان خواهد داد، چون حسادت از ویژگیهای واضح ایشان است.
اگر بخواهیم دلایل بددلی افراد را شرح دهیم، قطعا یکی از آنها عدم وجود اعتماد به نفس در آنهاست. درواقع افراد به دلیل عدم اعتماد به نفس دچار شک، بدبینی، منفی نگری و احساسی از این قبیل میشوند در نتیجه از ویژگیهای قطعی هر مرد شکاک و بدبین بی اعتماد به نفسی اوست.
همانطور که در بسیاری موارد شاهد بودید، برخی آقایان، با کوچکترین رفتار همسر خود به نحوی عصبانی و پرخاشگر میشوند که به قول معروف در آن لحظه همانند اسفند روی آتش هستند. رفتارهایی از قبیل خنده همسر، تاخیر در دیر آمدن آن هم چند دقیقه، صحبت با مرد دیگر (حتی اگر آن مرد از خانواده یا اقوام درجه ۱ خانم باشد) حتی گاهی آرایش کردن خانم یا تغییرات کوچکی که روی ظاهر خود انجام میدهد اینها همگی میتوانند جزو وسواسهای یک مرد شکاک باشند و، چون این مردها زن را در انحصار خود میداند و این حق را برای خود میداند که تمام زندگی زن متعلق به مرد است، هر رفتاری را در این شرایط مناسب و بدون ایراد میدانند.
برای انکه بتوانید مسائل را رفع کنید ابتدا باید تشخیص دهید این شکها و بددلیها از کجا آغاز شده است. اینکه شما چکار کردید در ابتدا که واکنشهای همسر خود را در آن لحظه مشاهده کردید. در پی آن عکس العملهای خود را به یاد آورید! آیا وارد دعوا شدید یا سکوت کردید یا اینکه چند روزی را در قهر و دوری بسر بردید تا بتوانید شرایط را تحت کنترل خود در آورید و با آنها مقابله کنید و از بروز دوباره پیشگیری کنید.
دلیل بددلی همسر شما ممکن است به این خاطر باشد که مثلا در گذشته شما اتفاقی افتاده است که همسر شما ترس این را دارد که ممکن است مجدد این اتفاق برای شما بیفتد و یا اینکه همسر شما زندگی سختی را پشت سر گذاشته مثلا در دوران کودکی یا دوران مجردی خود لطماتی را تحمل کرده که به تبعات آن یک سری ترسها و بدبینیها را در زندگی زناشویی به دنبال خود میکشد. پس باید این موارد توسط شما کشف شود تا بتوانید ریشهای آنها را اصلاح کنید. در نهایت شاید ایراد اصلا از همسر شما نباشد و این شمایید که شک او را برانگیخته کردهاید و یا با برخوردهای اشتباه هنگام تردیدهای او، این مشکلات را وسیعتر کردهاید. پس رفتارهای خود را هم باید تحلیل کنید.
اگر همسر شما قبل از ازدواج معیارها و فاکتورهایی را از شما خواسته و شما متعهد شدید که آنها را انجام بدهید یا ندهید، پای قول خود بایستید. این تعهدها که از قبل درباره آنها صحبت شده و قطعا شما نسبت به رعایت آنها مشکلی نداشتید میتواند تاثیر بسزایی در زندگی شما داشته باشد. البته این را در نظر بگیرید گاهی گذشت کردن یا کوتاه آمدنهای یک خانم به نوعی حس منفی را در مرد ایجاد میکند که یا نشان دهنده عدم رضایت زن است و یا معنای آن باج دادن به مرد است برای حفظ زندگی. پس مراقب رفتار و گفتههای خود نیز باشید و به نوعی کاملا حساب شده تعادل را حفظ کنید.
برای یک مردی که دچار شک و بدبینی است تلافی کردن رفتارهایش، احساس او را بیشتر درگیر میکند و حساستر میشود. پس اصلا تلافی کردن را انتخاب نکنید. مخصوصا اینکه در زندگی که نمیتوان به ازای هر مورد یا مسئلهای وارد جنگ و دعوا و قهر شد و همچنین جنگ با مردی که بدبین است قطعا تبعات شدیدتری خواهد داشت پس بهتر است همانطور که گفته شد مسئله را ریشه یابی کنید.
در حین حل مشکلات خود انگشت اتهام سمت وی نداشته باشید. گاهی از خود بگویید، یا گاهی سعی کنید که ثابت کنید مسئله سوء تفاهمی بیشتر نبوده است. اینکه او را مدام متهم کنید چیزی جز تشدید روحیاتش در پی نخواهد داشت
هیچ وقت خود را مجاب نکنید که مسئولیت حفظ آرامش زندگی شمایید به قیمت سوختن. نه اصلا اینطور نیست. به جای این روند سعی کنید چارچوبهای خود را مشخص کنید و تعیین کنید که همسر شما صرفا حق دخالت و اظهار نظر در چه اموری را دارد و ندارد. اصلا به این فکر نکنید که او مسئول و صاحب تمام زندگی حال و آینده شماست. بعنوان مثال ورودهای سرزده به محل کار شما، یا منع کردن شما از کار کردن در محیطی امن و ایده آل، محروم کردنتان از معاشرت با انسانهای شایسته، سرزنش، شماتت و بی احترامی کردن درقبال رفتارهای عادی و متین شما و. مواردی هستند که صحیح نیست همسر شما آنها را انجام دهد.
زمانی که هر دو در آرامش کامل هستید با هم بنشینید و به مسائل پیش آمده فکر کنید وسعی کنید به جای متهم کردن یکدیگر و یا بی احترامی، مسائل را به بهترین نحو حل کنید. میتوانید به مشاوره خانواده رجوع کنید که قطعا نتیجه خوبی خواهید گرفت. اما اگر همسرتان ممانعت کرد با او ناراحتیهای خود را درمیان بگذارید. از مدام جنگ کردن و یادآوری مشکلات پرهیز کنید.
سعی کنید با قولهایی که میتوانید از پس آنها برایید او را آرام کنید و حس اتکا و اعتماد را در او شکل دهید. به او دروغ نگویید واین را بدانید تا خود را ثابت نکنید و اعتماد همه جانبه همسر خود را به دست نیاورید موفق نخواهید شد.
منبع: عصر ایران