کد مطلب: ۸۲۵۳۰۵
|
|
۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۶:۱۱

شبکه‌های اجتماعی جولان‌گاه رمال‌های مدرن

شبکه‌های اجتماعی جولان‌گاه رمال‌های مدرن
از سوزاندن سیر با شکر برای جذب عشق تا دود کردن چوب دارچین با قهوه برای جذب پول و شانس و حتی سلامتی. احتمالاً ویدیو‌هایی از این دست ترفند‌ها را در فضای مجازی دیده‌اید.

به گزارش مجله خبری نگار، از سوزاندن سیر با شکر برای جذب عشق تا دود کردن چوب دارچین با قهوه برای جذب پول و شانس و حتی سلامتی. احتمالاً ویدیو‌هایی از این دست ترفند‌ها را در فضای مجازی دیده‌اید. کسانی که خود را رمال یا جادوگر معرفی می‌کنند. مثل پیرزن خارجی سیاهپوشی که با تنها دندان نیش سفید و بزرگش و آن چشمان آبی بانفوذ؛ خواندن ورد‌ها و انجام جادو‌هایی را به مردم توصیه می‌کند و حالا به پربازدیدترین ویدیو‌های شبکه‌های مجازی تبدیل شده است. البته این همه ماجرا نیست، اصطلاح قمردرعقرب به واژه‌ای پرتکرار در شبکه‌های اجتماعی تبدیل شده است.

تا مدتی قبل اصلاً کسی توجهی به این حرف‌ها نداشت، ولی آنقدر بلاگر‌ها این موضوع را داغ کردند که حالا خیلی‌ها قبل از هر کاری به تقویم روز‌های میمون و نحس مراجعه می‌کنند تا مبادا نحسی ایام پاگیرشان شود. داستان وقتی بدتر می‌شود که می‌بینیم برخی هر صبح، قبل از بیرون رفتن از خانه باید فال روزانه خود را بررسی کنند و کل روز خود را به این خرافات گره می‌زنند. تازه این بخش نرم داستان است. چون برخی بلاگر‌ها ویدیو‌های ترسناک‌تری به اشتراک می‌گذارند که تا چند وقت ذهن مخاطب را درگیر می‌کند. مثلاً مردی با چهره مخوف که خود را کارشناس متافیزیک معرفی می‌کند، روی یک عروسک سفید پارچه‌ای، خطوط آبی، قرمز، سبز و سیاه مثل رگ‌های بدن کشیده و می‌گوید: «با حصاری قدرتمند دشمنی‌های متافیزیکی‌تان را نابود می‌کنیم. این حصار را رایگان به شما هدیه می‌دهیم! اگر گرفتار دشمنی و چشم زخمی پس شماره ۱ را ارسال کن!» بسیاری از مردم ناخودآگاه برای کنترل مسائلی که خارج از اراده آنهاست به خرافات روی می‌آورند.

آرین عمرانی، روانشناس در این زمینه معتقد است: «گاهی آدم‌ها در شرایطی آنقدر آشفته می‌شوند که از نیرو‌های متداول انسانی، علمی و معمولی ناامید می‌شوند و به تفکرات جادویی پناه می‌برند. مثلاً برای حل مشکلات مالی به جای مراجعه به یک مشاور شغلی یا کارآفرین به خرافات روی می‌آورند. در برخی موارد هم شرایط آنقدر پیچیده می‌شود که دنبال راهکاری کوتاه و سریع می‌گردند؛ راهکاری فراتر از منطق و علم. مثلاً برای حل مشکلات عاطفی به جای کمک گرفتن از یک روان‌درمانگر یا مشاور خانواده فکر می‌کنند مگر مشاور چه راهکاری می‌دهد یا چه می‌گوید که به درد من بخورد. با چنین تفکری آنها تصمیم می‌گیرند که به سطوح اولیه‌تر تفکرات انسان بازگردند که ردپای آن را می‌توانیم در دوران زندگی‌های قبیله‌ای یا قبل از تمدن شهری پیدا کنیم؛ جایی که جادوگر قبیله با نوشتن طلسم مشکلات اعضای قبیله را حل می‌کرد؛ بنابراین در شرایط خاص، برخی افراد برای گرفتن احساس آرامش سراغ چنین مسائلی می‌روند تا مشکل شدید آنها ناگهان حل شود.» عمرانی ادامه می‌دهد: «در این شرایط دوست داریم فکر کنیم که به جای راه‌حل طولانی‌تر و عقلانی باید راهکاری فوری برای نجات وجود داشته باشد.

در این شرایط انسان دربرابر افراد شیاد آسیب پذیر می‌شود؛ یعنی افرادی که به دنبال افراد ساده می‌گردند تا پکیج‌های پرطمطراق خود را با وعده و وعید‌های سریع به آنها بفروشند. این تاجایی پیش می‌رود که ناگهان فرد به خود می‌آید و می‌بیند که کلی هزینه کرده، اما هنوز جوابی دریافت نکرده است و این دردی که آدم تجربه می‌کند خیلی شدیدتر و ناامیدکننده‌تر است.» این روانشناس در ادامه به تبعات ترویج چنین افکاری در جامعه می‌پردازد: «زمانی که خرافات در یک جامعه زیاد شود تفکر منطقی رو به افول می‌رود، یعنی فرد دائماً به جای ارزیابی واقعی شرایط، وارد بازار خرافات یا ستاره‌شناسی می‌شود؛ مثلاً به جای اینکه فکر کند من چه نوع ارتباطی باید داشته باشم، در چه نوع کسب وکاری سرمایه‌گذاری کنم، به این فکر می‌کند که الان قمر درعقرب است یا الان برج کنسر در تاروس قرار گرفته و اینها چه تأثیراتی دارند! این حرف‌ها احساسات کاذب محاسبه‌گری درست را به فرد می‌دهد؛ ولی واقعیت این است که انسان با این افکار از واقعیت دورتر و آسیب‌پذیرتر می‌شود.»

از دیگر تبعات خرافه‌گرایی از نظر عمرانی این است که فرد تبعات تصمیماتش در واقعیت را درک نمی‌کند؛ مثلاً می‌گوید که حتماً حواسش به نحسی یکی از برج‌ها نبوده به همین دلیل اشتباه کرده است.

این عدم تفکر دوباره خرافات را در فرد تقویت می‌کند. یعنی به جای اینکه خرافات را مورد پرسشگری قرار بدهد سعی می‌کند دنیا را با خرافه‌گرایی مورد پرسش قرار بدهد؛ بنابراین افکار و عقاید چنین فردی هرگز با شرایط دنیا تغییر نمی‌کند. در نهایت جامعه از اصل واقعیت خود دور می‌ماند. افراد چنین جامعه‌ای به جای تفکر درباره اداره کسب و کار‌ها یا برقراری روابط سالم یا ارزیابی شرایط حقیقی سعی می‌کنند همه چیز را با یک سری تئوری توضیح بدهند و پیش‌بینی کنند. چون ما انسان‌ها به پیش‌بینی چیز‌هایی که کنترل آنها سخت است، خیلی علاقه داریم.»

باور‌های خرافی جامعه هزینه‌های گزافی دارد

زهرا خزایی، روانشناس با نگاه به ریشه‌های فرهنگ جهل و خرافه می‌گوید: «باید ببینیم باتوجه به پیشرفت‌های گسترده در دنیا، چرا برخی از مردم در این زمینه عقب‌گرد داشته‌اند. در واقع ما نسبت به برخی موضوعات اعتقاداتی داریم، مثل نحسی عدد ۱۳ یا صبر کردن موقع عطسه. در واقع خرافه پرستی همزمان با شروع شناخت انسان از خودش آغاز شد و انسان درصدد فراهم آوردن وسایلی برای پیشگیری از حوادث احتمالی بود.» خزایی با اشاره به اینکه در بازار خرافه‌گرایی معمولاً عقل و دانش به خواب رفته و به جایش جهل بیدار می‌شود، می‌گوید: «اعتقاد به جادوگرها، فالگیر‌ها و افرادی به‌عنوان جن‌گیر در جوامع مختلف وجود دارد. اما این تمایلات در عصر جدید به دو عامل درونی و بیرونی بازمی‌گردد؛ علت بیرونی همان شرایط محیطی و جامعه است و علت درونی به شخصیت انسان برمی‌گردد. ما در واقع هنوز تمایلاتی به برخی اعتقادات تعجب‌برانگیز داریم، مانند شانس، نحسی یا خوش یمنی یک سری اعداد. این اعتقادات در برخی افراد بیشتر است؛ آنقدر که همه برنامه‌های خود را با چنین موضوعاتی پیش می‌برند، مثل سیزده بدر که از خانه بیرون می‌رویم. شاید بخشی از این کار‌ها لذت‌بخش و مثبت به نظر برسد؛ اما باید توجه داشت که هر چقدر افراد بیشتری در جامعه باور‌های خرافی داشته باشند، حرکت‌های منطقی و درست کندتر پیش می‌رود و هزینه‌های گزافی روی دست جامعه می‌گذارد.»

خزایی خرافات را گاهی فردی و گاهی اجتماعی می‌داند: «گاهی خرافات دامن‎گیر برخی افراد جامعه می‌شود، مثل اعتقاد به عدد شانس یا خوش یمنی برخی روز‌های هفته برای یک نفر. اما ماجرا وقتی از طریق سنت‌ها و گذشتگان به یک جامعه برسد، بخش زیادی را درگیر می‌کند. مثل زدن به تخته هنگام تعریف و تمجید از یک دوست. حالا در حالت بدتر می‌بینیم که هنوز خیلی‌ها به دنبال فالگیر‌ها هستند و معتقدند پیش‌بینی‌های فالگیر‌ها دقیقاً برایشان اتفاق می‌افتد. در واقع از نظر علمی اصلی وجود دارد که هر پیامی به ذهن برسانیم، وارد ضمیر ناخودآگاه ما می‌شود؛ این ممکن است از طریق موسیقی، دیدن صحنه‌ها یا فیلم‌های زیبا حتی خواب‌ها باشد. بعد‌ها ناگهان این پیام‌های محفوظ مانده در مغزمان تبدیل به خودآگاهی می‌شود. این موضوع ممکن است برای ما اتفاق بیفتد و هر چقدر بیشتر به این مسائل پروبال بدهیم در زندگی ما پررنگ‌تر می‌شوند.» پیامد‌های این ماجرا از نظر خزایی برای جامعه افزایش و ترویج دروغ، تهمت، فریبکاری و دغل‌بازی در جامعه است. معمولاً افرادی که دانش زیادی دارند در چنین جامعه‌ای آسیب می‌بینند. اندیشمندان و همچنین مقوله منطق و علم در این جامعه سست و کمرنگ می‌شود و مردم از فکر کردن درست دور شده یا سطحی‌نگر می‌شوند.

منبع: ایران-راضیه خوئینی

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر