کد مطلب: ۷۰۳۰۰۹

نوبل، موج کره‌ای بدون امپراتوری گرفت!

نگاهی به آثار و زندگی هان کانگ، نویسنده کره‌ای برنده نوبل

به گزارش مجله خبری نگار، سال ۲۰۰۷ است و دوریس لسینگ جایزه نوبل ادبیات را مقابل عکاسان بالا گرفته است. نگاره‌ای که روی دوربین‌ها می‌افتد پیرزنی را ترسیم می‌کند که تفاوتی جدی با باقی زنان ۸۹ ساله‌ای دارد که مخاطبان سرتاسر جهان آن را در ذهن به تصویر کشیده‌اند. ماجرای این شمایل به کمی قبل‌تر برمی‌گردد. لسینگ وقتی در حوالی شصت سالگی قرار بود جایزه «امپراتوری» بریتانیا را دریافت کند، صریح و بدون مکث پاسخ داد: «امپراتوری وجود ندارد.» شمایلی که لسینگ برای خود ساخته بود را نمی‌توان تنها منحصر به او دانست. لسینگ و تمام ۱۷ برنده دیگر نوبل ادبیات از یک جریان واحد برآمده‌اند که دوریس لسینگ آن را در جملاتی چنین شرح می‌دهد: «من، نویسندگان کشور‌های مختلف را به صورت یگ گروه یکپارچه و به‌هم‌پیوسته می‌بینم، تقریبا مثل اعضای یک بدن که توسط جامعه و به‌منظور بررسی آن تکامل یافته است.»

وقتی کانگ کره‌ای صاحب نوبل می‌شود

این جمله خانم لسینگ، هنگامی که نام «هان کانگ» در سال ۲۰۲۴ به‌عنوان برنده نوبل ادبیات معرفی شد، مصداقی کره‌ای پیدا کرد، همان‌طور که پیش از آن مصداق‌های دیگر از کشور‌های مختلف از جمله: سوتلانا الکسیویچ از بلاروس و یا اولگا توکارچوک از لهستان پیدا کرده بود، اما خانم هان ۵۳ ساله یک تفاوت با باقی ۱۷ برنده نوبل ادبیات دارد. او نه اروپایی است و نه صاحب چشمانی رنگی. حتی کشورش مرزی با یک کشور اروپایی هم ندارد و تا به حال فردی از وطن او نتوانسته صاحب نوبل ادبیات شود، اما کانگ می‌تواند به خوبی به زبان انگلیسی صحبت کند و آنچه را در خط به خط رمان‌هایش می‌آورد، قابل فهم برای تمام خوانندگانی کند که جدال‌های جهان سنتی و دنیای مدرن برای‌شان موضوعیت دارد. مثال بارزش هم دغدغه‌هایی ا‌ست که رمان‌های او دارد، مانند دغدغه شرح جهان مردسالار.

البته این جملات آورده‌شده تفسیری از رمان‌های این نویسنده نیست بلکه مستقیما اشاره به کلامش دارد. هان در مصاحبه‌ای با جایزه ادبی بوکر ضمن موافقت با تمثیلی بودن رمان گیاهخوار از جامعه‌ای مردسالار، می‌گوید: «من فکر نمی‌کنم که این منحصر به جامعه کره باشد. ممکن است تفاوت‌هایی در درجه وجود داشته باشد، اما آیا (مردسالاری) جهانی نیست؟ من قصد نداشتم به‌طور خاص پرتره‌ای از جامعه کره بسازم.» 

شاید جمله آخر هان کانگ را بتوان نخ تسبیح رمان او، گفته لسینگ و البته مجموعه رمان‌های تمام ۱۸ زنی دانست که تاکنون برنده جایزه ادبیات نوبل شده‌اند. نویسندگانی که اکثریت‌شان یک شمایل واحد را فارغ از ملیت می‌سازند؛ شمایلی که مبارزه و اعتراض در برابر جامعه را خط اصلی آثارشان قرار داده‌اند. البته این شمایل واحد و مبارزه آن با ساختار و فرهنگ سنتی مختلف -از کره گرفته تا آمریکا- متفاوت می‌شود. ضمن اینکه همه‌شان به دنبال اینند که از دغدغه‌های زن دنیای مدرن دور نمانند و پیرنگ اصلی آثارشان را بر این محور قرار دهند، اما هر قدر جغرافیایشان از جهان مدرن فاصله می‌گیرد، رنگ و بوی بوم خود را نمی‌توانند انکار کنند.

کانگ از سئول به استکهلم می‌رود

کانگ متولد گوانگ‌جو و به دنیا آمده در خانواده‌ای ادبی است. پدرش، نویسنده‌ای مشهور بود و برادرش نیز دستی بر قلم داشت. او در چنین خانواده‌ای پرورش یافت و دلبستگی‌اش به ادبیات، از همان سنین کودکی آغاز شد. زمانی که ده سال داشت، به‌همراه خانواده خود به سئول مهاجرت کرد. ورود کانگ به جهان از خانواده‌ای ادبی و البته زیست در پایتخت کشوری که در سال‌های ۱۹۸۰ در حال توسعه محسوب می‌شد، اثر خود را بر نگارش‌های این نویسنده کره‌ای گذاشته است که در رمان گیاهخوار به وضوح می‌توان شاهد این اثر بود. این کتاب را که حتی مورد اقبال غربی‌ها و جایزه ادبی معتبر بوکر هم قرار گرفته است، می‌توان بهترین مثال برای قرار‌گیری او میان جهان مدرن و دغدغه‌های زنانه این جهان و البته کره و فرهنگ کره‌ای دانست. کانگ نوشتن گیاهخوار را حاصل درگیر شدن خود با جمله یکی از شعرای کلاسیک کره‌ای می‌داند؛ جمله‌ای که فراواقع بودن رمان، از آن نشأت می‌گیرد: «باور من این است که انسان‌ها باید گیاه باشند.»

قرار گرفتن این جمله و چهارچوب‌های فرهنگ کره معاصر در طرفی و به دوش کشیدن دغدغه‌های زن دنیای مدرن، حاصلی را پدید آورده که از نظر فنی بهترین اثر هان کانگ شناخته می‌شود. این رمان از زندگی زنی کره‌ای به‌نام یئونگ‌های می‌نویسد که پس از دیدن خوابی وحشتناک، تصمیم می‌گیرد دیگر هیچ وقت گوشت نخورد و گیاهخوار شود. همسر او این رفتار را شورشی علیه خود می‌پندارد. یئونگ‌های آنقدر به خود گرسنگی می‌دهد که تا سر حد مرگ پیش می‌رود. در این راستا او همچنین با مخالفت پدر و برادرانش روبه‌رو می‌شود و تصمیمش باعث طرد شدن از خانواده‌اش می‌شود. کانگ جدای از این، دو اثر دیگر هم دارد که به زبان فارسی ترجمه شده که هر دو اثر علی‌الخصوص اعمال انسانی توانسته نگاه‌های مخاطب بین‌المللی را جلب کند. دو اثری که هر دوشان همان جدال‌های بین جامعه کره و دغدغه‌ی دنیای مدرن را به دوش می‌کشند. 

وقتی سینما از کتاب جلو می‌زند

البته بازتاب آثار هنری کره‌ای که از کشمکش‌های بین جامعه کره، سنت کره‌ای و دغدغه‌های انسان مدرن سخن می‌گویند در عرصه بین‌المللی اتفاق جدیدی نیست. پیش از این هم سینمای کره با طرح همان مشکلات البته با نگاه‌های دیگر خود را در عرصه جهانی مطرح کرده بود. مثال بارز این جهانی شدن کره‌ای در آثاری، چون انگل و بازی مرکب نمود پیدا کرد. آثاری که همگی آنها شمایلی از تمثیلی بودن را در خود دارند و روی جدال فرد با جامعه‌ای ستمگر تمرکز کرده‌اند. ورود این موج کره‌ای به جریان جهانی به حدی توانسته روی مخاطبان اثر بگذارد که حتی کانگ هم دلیل توجه به آثارش و دیگر آثار مکتوب کره‌ای را همین امر می‌داند: «تعداد مترجمانی که روی ادبیات کره‌ای کار می‌کنند به‌طور چشمگیری افزایش یافته است؛ پدیده‌ای که به نظر می‌رسد با موفقیت جهانی سینمای کره و موسیقی پاپ نیز ارتباط نزدیکی دارد.»

با تمام این تفاسیر چه اثر کانگ را در نقد جامعه کره بدانیم و چه آن را شمایلی از موج کره‌ای، خوانندگان آثار خانم کانگ قطعا روزبه‌روز در ایران بیش از پیش خواهد شد و سه اثر ترجمه‌شده او یعنی گیاهخوار، کتاب سپید و اعمال انسانی مورد اقبال خوانندگان قرار خواهد گرفت؛ آثاری که باید دید آیا مخاطب ایرانی هم به درک مشترکی با آن خواهند رسید؟

منبع: فرهیختگان-محمدحسین سلطانی

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر