به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: زن۲۷ساله که مدعی بود به دلیل اختلافات شدید خانوادگی از خانه فرارکرده است به کارشناس اجتماعی پلیس آگاهی مشهد گفت:بزرگترین اشتباه من در ۱۵سالگی هنگامی رخ داد که در مسیر مدرسه عاشق پسری شدم که هر روز مرا تعقیب میکرد، چون برخی از همکلاسیها ودوستانم درگیر عشقهای خیابانی بودند و هر روز ماجراهایی را تعریف میکردند من هم برسر کنجکاوی خواستم این نوع عشقهای پوشالی را تجربه کنم و این گونه با سرنوشت خودم بازی کردم.
اگر چه بسیاری از دوستانم فقط بازیچه هوسرانی بودند، اما من از این که توانستم با «فیروز» ازدواج کنم، بسیار خوشحال بودم. در همان سال من ترک تحصیل کردم و به زندگی مشترک روی آوردم، اما با آن که صاحب فرزندی شده بودم تازه فهمیدم که «فیروز» با دختران دیگری هم ارتباط داشته و اکنون به من خیانت میکند. این بود که از او طلاق گرفتم و به منزل پدرم رفتم ولی تازه حرفهای ناشایست و تهمتهای اطرافیان و اهالی محل شروع شد.
هربار که از خانه بیرون میرفتم همه چشمها به من دوخته میشد. سوءظن رهایشان نمیکرد، گویی هر زن مطلقهای که از خانه بیرون میرود در جست و جوی مردی برای ازدواج است. به همین دلیل مجبور شدم به اولین خواستگارم پاسخ مثبت بدهم، اما او هم مردی معتاد بود که فقط به فکر تامین هزینههای اعتیادش بود. خلاصه چندین بار اشتباه کردم وباز طلاق گرفتم تا این که بعد از سومین طلاق وقتی دوباره به خانه پدرم بازگشتم متوجه نگاههای هوس آلود یکی از نزدیکان خواهرم شدم. وقتی موضوع را برای خانواده ام بازگو کردم، آنها به شدت مرا سرزنش کردند که حرفهای مفت نزنم وبا زندگی خواهرم بازی نکنم!
باورم نمیشد حتی یک نفر هم به حرفهای من گوش نمیداد. در این شرایط به ناچار بازهم به عقد موقت مرد دیگری درآمدم تا به هر طریق ممکن از خانه پدرم بیرون بروم، اما «هوشنگ» هم بیماری سوءظن داشت. او همسر اول خودش را به خاطر «خیانت» طلاق داده بود واکنون نمیتوانست به هیچ زنی اعتماد کند، به همین دلیل مدام مرا در خانه حبس میکرد ورفتارهای عجیبی داشت. تازه فهمیدم که چرا آن زن به این مرد خیانت میکرد ولی کاری از دستم ساخته نبود.
بازهم مجبور شدم به سراغ خانواده ام بروم، اما آنها مرا تهدید کردند که دیگر نمیتوانند این آبروریزی را تحمل کنند. همه طلاقهای مرا به رخم میکشیدند و من باید به خاطر جلوگیری از آبروریزی این سختیها و مشکلات را تحمل میکردم. دیگر چارهای جز فرار برایم باقی نماند چراکه همه مرا مقصر این حوادث میدانستند، اماای کاش ...
این گزارش حاکی است با توجه به اعلام شکایت همسر این زن جوان، بررسیهای روان شناختی و اقدامات قانونی دراین باره آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس آگاهی مشهد