به گزارش مجله خبری نگار،این تحلیلگر در بخشی از مقاله تفصیلی خود به شانس رسیدن به یک توافق محدود هسته ای بین ایران و غرب پرداخته و نوشت:"با وجود موانع داخلی، نشانه هایی در داخل حکومت ایران از حمایت از تجدید دیپلماسی با غرب وجود دارد. ظاهرا حکومت ایران در سپتامبر ۲۰۲۳ چنین مذاکراتی را قطعی کرد و از اوایل سال ۲۰۲۲ دورهایی از مذاکرات غیرمستقیم با ایالات متحده وجود داشته است.
طبق گزارش ها پزشکیان قرار است "عباس عراقچی" مذاکرهکننده سابق هستهای ایران را که در مذاکرات منجر به برجام نقش فعالی داشت، به عنوان وزیر خارجه کابینه خود منصوب کند. پزشکیان همچنین ممکن است از تغییرات دیگری در موضع راهبردی ایران استفاده کند که میتواند فضایی را - هرچند محدود - برای مذاکرات هسته ای باز کند.
دو تغییر وجود دارد که این فضای محدود چانه زنی را ایجاد می کند:اول اینکه، موضع راهبردی ایران هم اینک قویتر از سال 2015 است. روسیه و چین که هر دو پیش از سال 2015 همراستا با تلاشهای آمریکا برای دستیابی به توافق هستهای با ایران بودند، اکنون بسیار به ایران نزدیکتر شدهاند و اولی (روسیه) به عنوان یک شریک راهبردی برای ایران عمل میکند. در حالی که دومی (چین) نیز میلیون ها بشکه نفت تحریم شده ایران را خریداری می کند.
دوم اینکه، موقعیت منطقه ای ایران تقویت شده است. حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر جنگی را آغاز کرد که اسرائیل را تضعیف کرده و ارتش آن را در باتلاقی طولانی مدت گرفتار کرده است. نمایش توانمندی های موشکی بالستیک ایران در 14 آوریل ثابت کرد که اسرائیل در برابر حمله آسیب پذیر است، در حالی که صعود حوثی ها در یمن به یک بازیگر منطقه ای تعیین کننده پس از 7 اکتبر، گسترش توانمندی های ایران را از طریق شبکه اتحاد منطقه ای خود به نمایش گذاشته است.
ایالات متحده، در حالی که هنوز قدرت نظامی مسلط در منطقه است، بر زیرساخت امنیتی جدید منطقه ای که توسط محور اسرائیل-سعودی پشتیبانی می شود، تاکید کرده است، جایی که در صورت تحقق آن، می تواند با خیالی راحت از حضور نظامی خود در منطقه بکاهد. علاقه فعلی ریاض به عادی سازی روابط با تهران و حفظ ثبات به نفع ایران است، همانطور که ایده دور شدن ایالات متحده از خلیج فارس – اگر چه هنوز به واقعیت نپیوسته باشد - به نفع ایران است.
تقویت موضع بازدارندگی منطقهای ایران فضای بالقوهای را برای امتیاز دادن در جبهه هستهای ایجاد میکند. با این حال، چنین امتیازاتی احتمالا کمتر از آنچه در برجام گنجانده شده است خواهد بود.
به همین ترتیب، بعید است که ایالات متحده کاهش تحریم ها را تا حدی که در برجام وجود دارد، گسترش دهد، در حالی که در صورت روی کار آمدن دولت دوم ترامپ، دامنه و شانس دیپلماسی به میزان قابل توجهی کاهش می یابد.
اکنون ایران میتواند چندین گام برای چانهزنی بردارد. ایران میتواند روابط خود با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) را با گسترش دسترسی بازرسان به تاسیسات، حل سوالات باقیمانده در مورد فعالیتهای هستهای گذشته (به اصطلاح "مساله پادمانها") و جابهجایی موادی که شکافهای نظارتی آژانس را پوشش میدهد، بهبود بخشد.
ایران همچنین می تواند موافقت کند که غنی سازی و ذخیره اورانیوم غنی شده خود را تا سقف 60 درصد محدود کند. ایران در گذشته در این زمینه انعطاف نشان داده است و هم سرعت غنی سازی و هم اندازه کلی ذخایر خود را کاهش داده است.
در ازای آن، ایالات متحده میتواند برخی تحریمهای نفت و گاز ایران را کاهش دهد و در عین حال اکثر تحریمهای نفتی و گازی ایران را باقی بگذارد. یک حوزه آشکار، صادرات نفت ایران است که به لطف تمایل چین به خرید نفت خام ایران و عدم تمایل ایالات متحده برای تحریم نهادهای چینی درگیر در معاملات، بهبود یافته است.
ایالات متحده می تواند معافیت هایی را برای پوشش خرید نفت اعطا کند و به ایران اجازه دهد به قیمت های بازار بفروشد و درآمد مالی قابل توجهی را به دست آورد.
ایالات متحده همچنین میتواند برای پروژههای انرژی منفرد، از جمله خط لوله گاز برنامهریزیشده به پاکستان، معافیتهایی ارائه دهد که کمک اقتصادی محدودی را به همراه خواهد داشت.
معافیتها مشروط به پایبندی ایران به مفاد توافق است و در صورت عدم پایبندی ایران، میتوانند به سرعت لغو شوند. ایالات متحده احتمالا دستورات اجرایی یا اقدامات تحریمی موجود را که بازیگران خاص ایرانی را هدف قرار می دهد، لغو نخواهد کرد و همچنین احتمالا نامگذاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی در دوره ترامپ را لغو نخواهد کرد.
البته موانع مهمی برای تسهیل حتی یک توافق محدود وجود دارد، از جمله چشم انداز سیاسی در ایالات متحده و سطح بالای بی اعتمادی نسبت به چنین مذاکراتی در ایران.
هیچ یک از طرفین به مفهوم افزایش تعامل با هیچ درجه ای از اشتیاق نگاه نمی کنند؛ با این حال، با نزدیکتر شدن ایران به تولید سلاح هستهای، بیعملی (غرب) نتیجهای بدتر را برای ایالات متحده و متحدانش به بار خواهد آورد. در غیاب راهحلهای نظامی کافی، فشار مجدد به سمت دیپلماسی ضروری است، حتی اگر چشمانداز یک توافق جدید کمرنگ باشد.