به گزارش مجله خبری نگار، در شبکههای استانی مجموعههای مختلفی تولید میشوند که به فراخور کیفیت آن مورد توجه و یا عدم استقبال مخاطبین قرار میگیرند. مجموعه «دایی جان» یک سریال مشهدی است که در فصل نخست با ۱۰ قسمت روی آنتن شبکه استانی خراسان رضوی و شبکه ملی نسیم رفت.
حال که در آستانه پخش فصل دوم این مجموعه هستیم برخی از نقاط قوت و ضعف آن را بررسی میکنیم.
«دایی جان» فرم و ساختار آیتمی طنز دارد. این مجموعه که در قدم اول موضوعات اجتماعی با محوریت انتخابات را در دستور کار خود قرار داده بود فرودهای فراوان و فرازهایی اندک داشت. کارهای نمایشی که قالبی همچون دایی جان را برمیگزینند ممکن است در فصل و قدم نخست، آزمون و خطاهایی داشته باشند. اما در کنار آزمون و خطا، کار برای ادامه باید حداقل نمرهای به دست بیاورد.
این حداقل نمره، به معنای داشتن زمینه و ظرفیتهایی برای جذب مخاطب است؛ حتی با وجود اینکه از این ظرفیت و بستر در مرحله نخست استفاده نشده باشد. دایی جان با پرداخت به موضوعات مبتلابه جامعه این زمینه و امتیاز محتوایی را از ابتدا در دست دارد. ظرفیتی که تجدید نظرهایی در فرم کار میتواند اثر را گیراتر کند.
برنامههای طنز که به شکل و فرم «آیتمی» ساخته میشوند ویژگیهایی خاص در میان مجموعههای این ژانر دارند که بیتوجهی به آن مخاطب را پس میزند.
یکی از مهمترین نکات در این فرم، شخصیتپردازی است. کارهای آیتمی از آنجا که در هر قسمت موقعیتهایی مختلف را تکرار میکند نیاز به شخصیتپردازی قوی برای برقراری ارتباط با مخاطب و جذب او دارد. به ویژه زمانی که این موقعیتها پراکندگی بالایی نداشته باشند. در واقع مخاطب برای اینکه با ریتم هر قسمت همراه شود نیاز به انگیزههایی دارد.
اولین انگیزه با پرداختن به شخصیتهای کار به وجود میآید؛ به گونهای که بیننده در ذهنش پسزمینهای طنز نسبت به هر شخصیت داشته باشد. این موضوع خود، نیاز به زمان دارد، اما شرط قبولی، در مسیر این فرایند بودن است. برای مثال میتوان به آیتمی که افراد برای تبلیغات یا ساخت رزومه به سراغ کارگزار این موضوع میروند اشاره کرد. در این آیتم، پیرمرد به سمت شخصیت شدن رفته است؛ یعنی دارد از تیپ فاصله میگیرد و مخاطب در هر قسمت ارتباطی با حرکات و اعمال او برقرار میکند. موضوعی که در مورد بسیاری دیگر از افراد رخ نمیدهد. خود شخصیت دایی جان نیز در این مسیر است. اما بسیاری از بازیگران دیگر مجموعه در حد تیپ باقی ماندهاند.
کار آیتمی دایی جان، داستانی پیوسته ندارد. نبود تعلیق باعث میشود اثر در هر آیتم و موقعیت برای نگه داشتن بیننده نیاز به گرفتن خنده داشته باشد؛ هر چند اندک. در حقیقت در این فرم، داشتن بخشی که مخاطب را به خنده نیندازد یا حتی لبخندی روی لب او ننشاند یعنی کشیدن ترمز دست و تعویض کانال. موردی که در فصل نخست دایی جان بسیار به چشم میخورد.
موقعیتهای متعددی در این مجموعه وجود دارد که شوخی خاصی در آن گنجانده نشده و محتوای نقد روشنفکری یا لزوم شفافیت به شکلی لخت به مخاطب عرضه میشود. این مهم، جدای از اینکه محتوا را کلیشهای میکند، انگیزه مخاطب را برای دیدن هر قسمت به شدت پایین میآورد؛ با وجود اینکه محتوا به درستی گزینش شده، اما قدم نخست که گرفتن خنده است رعایت نشده. ناگفته نماند که این گرفتن خنده ارتباط مستقیمی با مبحث شخصیتپردازی در موقعیتها و آیتمهای سریال دارد.
در فرم «طنز آیتمی» که محتوایی گزینش شده وجود دارد داشتن موضوعی محوری برای هر قسمت، حیاتی است. موضوعی که گویی در دایی جان نیت به رعایت آن بوده، اما آنطور که باید اجرایی نشده است. در برخی قسمتها با اینکه موضوع محوری از گفتگوهای دایی جان و محمدجواد در میآید، اما در آیتمها به نحوی دقیق به آن پرداخت نمیشود و مخاطب در میانه هر قسمت آن موضوع را فراموش میکند. تمرکز بر موضوع در طول هر قسمت جدای از اینکه مخاطب را سردرگم نمیکند میتواند در پیوستگی سناریو و درآوردن موقعیتهای خندهآور، برنامه را یاری کند.
استفاده از لهجه در مجموعههای طنز به کار قوت میدهد. این موضوع در خصوص لهجه مشهدی که شیرینی خاص و کارکردی طنزگونه نیز دارد متمایزتر است. اما در مجموعه دایی جان، شوخی با لهجه، گویی رویکردی تخریب گرایانه دارد. این موضوع با استفاده از «با عرض پوزش» برای معنی کردن برخی واژههای مشهدی در قسمتهای اول آغاز و با تمایز میان لهجه تهرانی و مشهدی در قسمتهای دیگر ادامه پیدا میکند. رویکردی که در عین خنده نگرفتن رویهای ضد بومی دارد.