به گزارش مجله خبری نگار، بررسی سیستماتیک و متاآنالیز نشان داد که مالکیت گربه با بیش از دو برابر احتمال تجربه اختلالات مرتبط با اسکیزوفرنی مرتبط است. با این حال، رابطه بین مالکیت گربه و تجربیات مشابه روان پریشی کمتر مشخص نیست. برای اطلاعات بیشتر با اندیشه معاصر همراه باشید.
اسکیزوفرنی در ارتباط با گربه چگونه ممکن است؟
اسکیزوفرنی، یک اختلال روانی شدید که با اعوجاج در تفکر، ادراک، احساسات، زبان، احساس خود و رفتار مشخص میشود، مدت هاست که تمرکز تحقیقات علمی برای مشخص کردن عوامل خطر بالقوه بوده است. علائم اسکیزوفرنی به طور معمول به سه دسته تقسیم میشوند: مثبت، منفی و شناختی. علائم مثبت شامل توهم (مانند شنیدن صدا) و هذیان (باورهای ثابت و نادرست) است. علائم منفی شامل صافی عاطفی یا عدم عملکرد است، مانند ناتوانی در شروع و ادامه فعالیت ها، و علائم شناختی مشکلات را پوشش میدهد.
خطر اسکیزوفرنی در دوران کودکی براثر ارتباط با گربه ها!
تجارب شبه روان پریشی، علائم تحت بالینی روان پریشی هستند که میتوانند در جمعیت عمومی بدون تشخیص اختلال روان پریشی رخ دهند. اینها شامل تجارب مشابه توهمات و هذیان است، اما معمولاً نسبت به آنهایی که در اختلالات روان پریشی کامل مانند اسکیزوفرنی مشاهده میشود، شدیدتر و کمتر است. به عنوان مثال، یک فرد ممکن است زمانی که تنهاست صدایی را شنیده باشد که نام او را صدا میکند، اما برخلاف اسکیزوفرنی، این تجربیات ممکن است به طور قابل توجهی عملکرد خود را مختل نکنند یا نیاز به مداخله بالینی داشته باشند.
تحقیقات قبلی در مورد عوامل محیطی مؤثر در اسکیزوفرنی گاهی اوقات به مالکیت گربه به عنوان یک عامل خطر بالقوه اشاره کرده است. این علاقه تا حد زیادی به دلیل نقش انگل Toxoplasma gondii است، یک ارگانیسم میکروسکوپی که میتواند بیشتر حیوانات و پرندگان را آلوده کند، اما از نظر جنسی فقط در گربهها تولید مثل میکند و آنها را میزبان اصلی میکند. انسان میتواند از راههای مختلفی آلوده شود، از جمله خوردن گوشت نیم پز، مصرف غذا یا آب آلوده به مدفوع گربه، یا، به طور معمول، از طریق انتقال از مادر به جنین در دوران بارداری. در اکثر افراد سالم، T. gondii هیچ علامت واضحی ایجاد نمیکند، اما میتواند خطرات جدی برای کسانی که سیستم ایمنی ضعیف دارند و برای زنان باردار ایجاد کند.
مطالعات همچنین نشان دادهاند:
عفونت با T. gondii میتواند خطر ابتلا به اسکیزوفرنی را افزایش دهد، احتمالاً به دلیل توانایی این انگل برای ماندگاری در مغز انسان و تأثیر بر عملکرد انتقالدهندههای عصبی و پاسخهای ایمنی. با این حال، نتایج متفاوت بوده است، با برخی از مطالعات نشان میدهد که ارتباط معنی داری بین مالکیت گربه در دوران کودکی و افزایش خطر ابتلا به اسکیزوفرنی وجود دارد، در حالی که برخی دیگر چنین ارتباطی را پیدا نکردند.
برای ارائه بینش واضحتر در مورد رابطه بین مالکیت گربه و اسکیزوفرنی، محققان یک متاآنالیز، یک تکنیک آماری که نتایج مطالعات علمی متعدد را ترکیب میکند، انجام دادند. با مجموعه دادههای بزرگتر از مطالعات ترکیبی، متاآنالیزها برآوردهای دقیق تری از اثرات ارائه میدهند. علاوه بر این، فراتحلیلها اغلب شامل جمعیتهای متنوع و تنظیمات متنوعی میشوند که میتواند تعمیم پذیری یافتهها را افزایش دهد.
برای ثبت همه مطالعات مرتبط بدون محدودیت در زبان یا موقعیت جغرافیایی، محققان چندین پایگاه داده الکترونیکی، از جمله PubMed-Medline، Embase، CINAHL و Web of Science را جستجو کردند که از ژانویه ۱۹۸۰ تا مه ۲۰۲۳ انتشارات را پوشش میداد. این تجزیه و تحلیل انواع را محدود نکرد. مطالعات شامل، تا زمانی که تخمینهای ریسک مانند ریسکهای نسبی، نسبتهای شانس، یا نسبتهای خطر را ارائه میکردند، با فواصل اطمینان ۹۵% یا معیارهای مشابه عدم قطعیت کامل میشدند.
محققان به نمونهای از ۱۷ مطالعه از ۱۱ کشور رسیدند: کانادا، اتیوپی، مصر، فنلاند، فرانسه، لبنان، عربستان سعودی، تونس، ترکیه، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا. همه این مطالعات ارتباط بالقوه بین مالکیت گربه و خطر ابتلا به اختلالات مرتبط با اسکیزوفرنی و تجربیات روان پریشی را بررسی کردند.
تمرکز جمعیت، جمعیت عمومی بود، با تاکید خاص بر مالکیت گربه از دوره قبل از تولد تا سن ۲۵ سالگی. این محدوده سنی به دلیل اوج شروع معمول اسکیزوفرنی در اوایل دهه بیست انتخاب شد. دادههای مالکیت گربه از طریق گزارشدهی خود یا گزارشهای دیگران، مانند والدین، جمعآوری شد.
محققان یک ارتباط واضح را شناسایی کردند: افرادی که در طول دوره حساس از رشد قبل از تولد تا سن ۲۵ سالگی در معرض گربه قرار گرفته بودند، احتمال ابتلا به اختلالات مرتبط با اسکیزوفرنی را افزایش دادند. به طور خاص، نسبت شانس ادغام نشده تعدیل نشده ۲.۳۵ بود، که نشان میدهد خطر ابتلا به این اختلالات برای افرادی که در معرض گربهها قرار گرفتهاند در مقایسه با افرادی که در معرض گربهها نبودند، بیش از دو برابر بود. این ارتباط حتی پس از تعدیل عوامل مخدوش کننده مختلف نیز ادامه داشت.
تحقیقات آینده باید بر مطالعات طراحی یکنواخت تری متمرکز شود
تا بتواند بهتر به این ناسازگاریها رسیدگی کند و زیربنای بیولوژیکی انجمنهای مشاهده شده را بررسی کند. درک دورههای بحرانی قرار گرفتن در معرض و شرایط خاصی که تحت آن مالکیت گربه ممکن است خطر اسکیزوفرنی را افزایش دهد بسیار مهم است. علاوه بر این، پالایش اندازهگیری تجربیات روانپریشی و ارتباط آنها با قرار گرفتن در معرض گربه به روشن شدن این پیوند پیچیده کمک میکند.
در نتیجه، بررسی ما از ارتباط بین مالکیت گربه و اختلالات مربوط به اسکیزوفرنی پشتیبانی میکند. رشته ما نیاز به تولید عوامل خطر محیطی نامزد جدید، به ویژه آنهایی که به طور بالقوه قابل تغییر هستند، دارد. در این زمینه، نیاز به مطالعات با کیفیت بالاتر، بر اساس نمونههای بزرگ و معرف برای درک بهتر مالکیت گربه بهعنوان یک عامل کاندیدای اصلاح کننده خطر برای اختلالات روانی وجود دارد.»