کد مطلب: ۵۳۱۳۰۲
۲۹ آبان ۱۴۰۲ - ۰۳:۱۵

کاش قوانین را از روی دست یوفا می‌نوشتید

اورتون و مجازات‌هایش چراغ راه مفسران قانون قرارداد‌ها و سقف بودجه

به گزارش مجله خبری نگار/فرهیختگان: براساس آنچه گاردین نوشته است، باشگاه اورتون به دلیل نقض مقررات مالی به کسر ۱۰ امتیاز محکوم شد. همچنین درصورت شکایت تیم‌های لیدزیونایتد، لسترسیتی و ساوت همپتون که به دلیل تخلف مالی اورتون در فصل گذشته به دسته پایین‌تر سقوط کرده‌اند، باید ده‌ها میلیون پوند خسارت به این باشگاه‌ها بپردازد. این سه باشگاه ۲۸ روز مهلت دارند شکایت خود را ثبت کنند. طبق مقررات رعایت توازن مالی، باشگاه‌های لیگ برتر انگلیس می‌توانند طی یک دوره سه‌ساله حداکثر ۱۰۵ میلیون پوند زیان داشته باشند، اما برای اورتون ۱۹.۵ میلیون پوند بیشتر از حد مجاز زیان شناسایی شده است و به همین دلیل ۱۰ امتیاز جریمه شده که سنگین‌ترین جریمه انضباطی در نظر گرفته شده در تاریخ لیگ برتر است.

فاصله قانون ما تا قوانین واقعی

این قوانین چقدر با قوانینی که طی فصل جدید با عنوان فیرپلی مالی برای باشگاه‌های فوتبال در نظر گرفته شده تطابق دارد؟ اگر کمی دقت کنیم و قوانین جدید فوتبال ایران را در کنار قوانین فوتبال اروپا یا حتی یوفا قرار دهیم، تفاوت کاملا محسوس است. هر تیم در لیگ برتر انگلیس در سال می‌تواند ۳۵ میلیون پوند بیش از درآمد خرج کند که طی سه سال ۱۰۵ میلیون پوند می‌شود و هزینه بیش از این تخطی محسوب می‌شود. البته استثنا‌هایی در قوانین گنجانده شده که نه‌تن‌ها مختص بازه زمانی یک‌ساله نیست بلکه سقفی هم در کار نیست. پس موارد وضع شده در این قانون به معنی بودجه نیست. بودجه یعنی سند دخل و خرج مالی یک باشگاه طی یک سال.

مجتبی فریدونی مدیر پیشین فوتبال در این مورد گفت: «بار‌ها گفتم که این قانون هیچ ربطی به قوانین یوفا ندارد، که من اسمش را گذاشتم رعایت توازن مالی و دوستان آن را فیرپلی مالی می‌نامند! در این قانون هر تیمی به اندازه درآمد‌هایی که دارد هزینه می‌کند. این‌طور نیست که سقف مشخص کنند، چون درآمد‌ها متفاوت است. یکی رئال مادرید است و یکی ختافه، قرار نیست همه به یک اندازه خرج کنند. مثل همین حالا که می‌بینیم تیم‌های بالای جدول به مرز بودجه رسیدند، اما خیلی از تیم‌ها هنوز نیمی از سقف مشخص‌شده را هم هزینه نکردند. در واقع در اروپا سقف ندارند و می‌توانند تا میزان بودجه‌ای که پول درمی‌آورند هزینه کنند.»

در واقع براساس قوانین می‌توانند ۷۰ درصد درآمد خود را خرج هزینه دستمزد قرارداد کادر فنی و بازیکنان کنند و بقیه خرج سایر موارد است. استثنا‌هایی هم در فیرپلی مالی اروپا وجود دارد. مثلا تیم‌ها طی سه سال می‌توانند ۱۰ میلیون یورو کسری داشته باشند. یعنی می‌توانند تا این حد بیش از درآمدشان هزینه کنند که این برای موارد پیش‌بینی‌نشده و نیاز‌های ناگهانی در طول فصل است. البته اگر بعد از سه سال این هزینه مضاعف، از سقف تجاوز کند شامل مجازات می‌شود. درست مثل اتفاقی که برای اورتون افتاد.

ضروریات شامل سقف نیست

اورتون ادعا می‌کند پس از جنگ روسیه و اوکراین مجبور شده مراودات مالی با علیشیر عثمانف، سهامدار عمده شرکت USM را قطع کند. او با اورتون ۱۵ قرارداد تجاری دارد که مهم‌ترین آن قرارداد نام گذاری استادیوم اورتون به مبلغ ۲۰۰ میلیون پوند بوده است که پس از جنگ اوکراین به حالت تعلیق درآمده است. بخش عمده زیان مالی اورتون مربوط به بهره پرداختی وام‌هایی است که بابت ساخت استادیوم دریافت کرده است. هزینه‌هایی که به ادعای اورتون براساس مقررات رعایت توازن مالی نباید در محاسبه هزینه‌ها در نظر گرفته شود. موضوعی که مورد پذیرش کمیسیون نظارت بر عملکرد مالی باشگاه‌ها نیست.

در قوانین دو مورد ساخت استادیوم و توسعه آکادمی استثنا هستند که، چون از نیاز‌های اولیه و از اهداف باشگاه‌هاست، شامل فیرپلی مالی نمی‌شود، اما در قانون ما فقط ثبت قرارداد بازیکنان و کادر فنی لحاظ شده و، چون می‌تواند تعداد اعضای کادر فنی بیشتر از تعداد ثبت‌شده باشد و هزینه‌های لجستیک نیز لحاظ نشده، اصلا نمی‌توانیم نامش را بودجه بگذاریم بلکه فقط میزان سقف قرارداد بازیکنان و کادر فنی ثبت شده است. همین جریمه ۴۰ میلیاردی سپاهان یا ۱۰ میلیاردی پرسپولیس شامل این هزینه‌ها نیست و می‌توانند پرداخت کنند، اما چگونه و از کدام درآمد وقتی درآمد و هزینه براساس فقط ثبت قرارداد بازیکنان و کادر فنی لحاظ شده است. پرونده اورتون می‌تواند الگوی خوبی برای لیگ خودمان باشد.

خسارت حلقه گمشده

همان‌طور که گاردین مدعی شده این باشگاه باید به باشگاه‌های متضرری که شکایت کردند یا می‌کنند خسارت پرداخت کند، درحالی‌که هیچ موردی از غرامت در هیچ قانونی از قوانین فوتبال ما لحاظ نشده است. در قوانین فوتبال کشور ما فقط این باشگاه متخلف است که مجازات می‌شود و باشگاه‌هایی که در نتیجه این تخلف متضرر شدند اغلب غرامت دریافت نمی‌کنند. نمونه اخیرش تخلف باشگاه شمس‌آذر که از بازیکن غیرمجاز استفاده کرد. جریمه و کسب امتیاز فقط شامل خود این باشگاه شد و به باشگاه‌هایی که در نتیجه این تخلف متضرر شدند غرامتی پرداخت نشد. در حالی که یکی از مجازات‌هایی که در یوفا پیش‌بینی کرده‌اند، کسر امتیاز، جریمه، حذف از لیگ و از این قبیل است.

فریدونی به ما گفت: «کمیته انضباطی براساس اختیاراتی که دارد یکی از مجازات‌ها را در نظر می‌گیرد. تیمی که در اثر تخلف تیمی دیگر متضرر می‌شود، هیچ غرامتی نمی‌گیرد درحالی‌که در دیگر کشور‌ها اینچنین است. با این حال تیمی که به این تیم باخته، می‌تواند با شکایت به مراجع بین‌المللی، به دلیل سقوط درخواست غرامت کند.»

قانون تغییرپذیر ما

به علت نامفهوم بودن قوانین منتشر شده، تفسیر درستی از مجازات‌هایی که صورت می‌پذیرد، وجود ندارد. از این رو از ابتدای فصل شاهد تفاسیر متعددی از سوی مراجع مختلف نسبت به کسر امتیاز از دو تیم سپاهان و پرسپولیس بودیم. این که شاکی یک تیم بوده یا چهار تیم یا میزان تخلف چقدر، همه از حدس و گمان‌هاست. اما از صحبت‌های آقایان این‌طور به نظر می‌رسد که هرچه تعدد تخلفات بیشتر بوده، جریمه هم بیشتر بوده و به کسر امتیاز انجامیده است. در مورد سپاهان تخلفات بیشتر بوده و ۴ امتیاز کسر شده درحالی‌که تخلف پرسپولیس کمتر بوده و طبیعی است که کمتر از سپاهان امتیاز کسر شود.

تکلیف غرامت فسخ چیست؟

تراکتوری‌ها وقتی قرارداد پاکو خمز را تمدید کردند بند فسخ یک میلیون دلاری را در این قرارداد گنجاندند. فصل قبل، هر بار که خمز به سفر می‌رفت شایعاتی مبنی‌بر جدایی او و پیشنهاد‌های اروپایی به میان می‌آمد. از این رو مدیران این باشگاه برای اینکه خیال خود را راحت کنند، بند غرامت یک میلیون دلاری در صورت فسخ را در آن گنجاندند. غافل از اینکه ممکن است این بند روزی به ضرر خودشان تمام شود. حالا تراکتور و خمز به مرحله‌ای رسیدند که همین غرامت سنگین مانعی برای برکناری سرمربی این تیم شده است. اما سوالی که پیش می‌آید این است که در صورت فسخ قرارداد خمز، تکلیف این غرامت چه می‌شود. آیا مبالغ اینچنینی که پیش‌بینی و ثبت نشده، اما ممکن است در طول فصل به اجرا در‌آید، شامل سقف می‌شود؟

فریدونی معتقد است این دستورالعمل ایرادات زیادی دارد: «در اصل حسابداری تعهدی وقتی است که تعهدی باید ثبت شود، چه این تعهد قبل یا بعد انجام شود. حسابداری دیگری داریم به نام حسابداری نقدی که اگر تعهد کنیم تا وقتی پولی رد و بدل نشده، جایی ثبت نمی‌شود؛ چراکه در این نوع حسابداری اتفاقی نیفتاده است. البته این جدا از پول رضایتنامه است که در طول فصول مدت قرارداد بازیکن لحاظ شده است. یعنی اگر بازیکنی در ایران با مبلغ رضایتنامه ۲۰ میلیارد برای دو فصل منتقل شده باشد، باشگاه میزبان می‌تواند ۲ تا ۱۰ میلیارد را در قراردادش ثبت کند که یکی متعلق به یک فصل است و دیگری برای فصل بعد. این قانون در اروپا هم مرسوم است. موضوع خمز، اما خاص است و باید ببینیم حسابداری که در تراکتور اعمال می‌شود تعهدی است یا نقدی و مبلغ را چطور ثبت کردند یا اصلا ثبت کردند؟ اما به محض اینکه ثبت شود جزء هزینه‌ها به حساب می‌آید. درنتیجه تا زمانی که فسخ صورت نگرفته، شامل هزینه‌ها نمی‌شود.»

استثنا نداریم

برخی باشگاه‌ها بودجه خالی زیادی دارند، اما سقف چهار پنج باشگاه اول تا خرخره پر شده است. تا جایی که تعدادی باید از قرارداد خود بکاهند تا یک قرارداد دیگر ثبت شود، اما هستند باشگاه‌هایی که از سقف تخطی نمی‌کنند. همین موارد پیش‌بینی‌نشده باعث شده تا هرکس از این قوانین تفسیر خود را داشته باشد. باشگاه‌ها براساس آنچه به منافع‌شان صدمه نمی‌زند قانون را به نفع خود تفسیر می‌کنند؛ چراکه هیچ مورد و جزئیاتی در این قانون لحاظ نشده و می‌توان به‌شدت آن را تحت تاثیر قرار داد. قانون تفسیرپذیر است و کلا سقف غلط است و می‌توان جای آن را با درآمد و هزینه عوض کرد. آن هم درآمد‌های مشخص و جز به جز و هزینه هم به همین شکل.

فریدونی به ما گفت: «باید در آیین‌نامه لحاظ می‌کردند که اگر به دلایل موجه بازیکنی مصدوم شد یا اتفاقی ناگهانی رخ داد مثل موردی که برای پرسپولیس در رابطه با پورعلی‌گنجی رخ داد، باید چکار کنند؟ قانون را یک‌شبه نوشتند و نه آن را به متخصصان برای روخوانی و ادیت ارائه دادند و نه حتی هنگام نوشتن مشورت گرفتند. می‌توانستند از یوفا الگو‌برداری کنند. در مقررات مالی کشور‌های اروپایی فقط ۱۲ صفحه به مواد ۷۰ درصدی پرداخته است که یک باشگاه از کل درآمد اجازه هزینه کردن دارد. حتی درخصوص هوادار متمول و کمک‌هایی که می‌شود هم توضیح داده شده که جزء درآمد‌های باشگاه محسوب می‌شود. هیچ خطایی باقی نگذاشتند، اما ما فقط یک عدد برای سقف بودجه گذاشتیم که مشخص نیست براساس چه مبنایی تعیین شده و چه چیز‌هایی را شامل می‌شود. به همین دلیل هرکس برای خود از قانون برداشت خود را دارد و این قانون به دلیل ابهامات زیاد، تفسیرپذیر است و می‌شود در شرایطی از سوی هر فردی تفسیر خاص شود. مثل داستان محمد نادری و تراکتور.»

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر