به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: جنگ غزه وارد دوازدهمین روز خود شد. در این مدت اسرائیل رفته رفته تلاش کرد که از شوک بزرگ ناشی از عملیات «طوفان الاقصی» خارج شود و توام با آن هم نوار غزه را تحت شدیدترین و بیسابقهترین بمبارانها و حملات قرار داد؛ به گونهای که تعداد قربانیان فلسطینی از ۳ هزار نفر گذشت.
در کنار این حملات بیامان به نوار غزه هم، رفته رفته در این یک هفته دو اتفاق افتاد، نخست این که دولت اسرائیل به وضوح اهداف جنگ را ترسیم و اعلام و طی دو سه روز گذشته به صراحت نابودی حماس و توانایی نظامیاش و پایان دادن به کنترل آن بر نوار غزه را به عنوان اهداف حملات مطرح کرد. این که طرح این اهداف تا چه اندازه قابل تحقق است یا خیر، قبلا به این مسئله اشاره کردهام و در نهایت هم باید منتظر سیر تحولات ماند و دید که آیا این رویکرد نوعی فشار مذاکراتی در سایه تحرکات دیپلماتیک جاری است یا این اهداف را با تشدید جنگ پیگیری میکند.
اما نظر به دشواری کنترل غزه، آیا در صورت تحقق نیافتن این اهداف، اسرائیل راهبرد مشخصی برای خروج از جنگ دارد؟ دوم این که مقامات و رسانههای اسرائیلی از عملیات زمینی گسترده سخن میگویند. واقعیت این است که تحقق هدف اصلی جنگ حداقل مستلزم حمله زمینی گسترده و اشغال نوار غزه است. باید دید آیا واقعا اسرائیل برای چنین حمله بزرگی و اشغال کامل نوار غزه و جنگ خیابانی در آن آماده است؟ تحلیل گران و منابع نزدیک به قدرت در اسرائیل میگویند که حملات چند هفته بیشتر طول نمیکشد، حال پرسش این است که در این چند هفته تا چه اندازه اهداف تعریف شده قابل دسترسی خواهد بود؟
در این ۱۰ روز گذشته تا به امروز هم نیروهای حماس به حملات موشکی خود ادامه داده اند و بمبارانها تاثیری در کاهش این حملات نداشته است. منابع فلسطینی معتقدند شاخه نظامی حماس از قبل خود را برای مقابله با حمله زمینی به نوار غزه و مواجهه میدانی از نزدیک آماده کرده است. فعلا نمیتوان برآوردی درست درباره میزان این آمادگی در مقابل نیروهای زمینی تحت پوشش هوایی گسترده اسرائیل داشت، اما تجربه چند مورد جنگ قبلی نشان میدهد که پیشروی زمینی ارتش اسرائیلی به این سادگی نیست و خود تحلیل گران نظامی اسرائیلی هم هشدار میدهند که همچنان که قسام با طوفان الاقصی، تل آویو و متحدان آن را در شوک برد، بعید نیست در حمله زمینی و جنگ خیابانی نیز این اتفاق بیفتد.
حمله زمینی احتمالی در حالی مطرح میشود که نوار غزه با یک فاجعه انسانی بیسابقه روبه روست. همچنین در سایه تداوم بمباران سنگین، حجم بالای آوار، نبود امکانات آواربرداری و نجات افراد گرفتار شده در زیر آن، تعداد بالای مجروحان و پر شدن ظرفیت بیمارستانها و ضرب الاجلهای اسرائیل برای تخلیه سه بیمارستان عمده منطقه و افزون بر آن فشارها بر بیش از یک میلیون نفر از ساکنان برخی مناطق نوار غزه برای ترک آن، بیم آن میرود که منطقه و جهان در برابر یک تراژدی بزرگ قرار گیرد. فعلا تحرکات دیپلماتیک منتج به حتی یک آتش بس انسانی و باز شدن گذرگاهی امن برای انتقال کمکهای غذایی و دارویی نشده است.
واقعیت هم این است که اسرائیل امروز از حمایت کامل آمریکا و اروپا برخوردار است و به نظر نمیرسد که آمریکا در این مدت فشاری جدی بر تل آویو برای یک آتش بس و ایجاد این گذرگاه وارد کرده باشد از این جهت که هنوز در ادبیات رسمی دولت آمریکا واژه آتش بس در غزه مطرح نشده و واشنگتن بیشتر برای ایجاد دالانی امن برای انتقال اتباع خارجی یا دو تابعیتیهای مقیم غزه تلاش میکند.
در شمال نیز تنش حساب شده میان حزب ا... و اسرائیل در سطحی محدود ادامه دارد و دو طرف قصد گشودن جبههای جدید را ندارند، اما با این حساب کنش و واکنشهای دو سویه اگر از سقف و سطح مشخصی بالاتر رود، احتمال شعله ور شدن این جبهه هم وجود دارد. فعلا حزب ا... با برخی حملات تلاش دارد برای اسرائیل نگران از گشوده شدن جبهه شمال فشار آورد تا آن را از توسعه جنگ در جنوب علیه نوار غزه بازدارد. حالا باید دید اگر اسرائیل حمله زمینی گستردهای را آغاز کند، حزب ا... چه واکنشی نشان خواهد داد؟ آیا همچنان این رویه را ادامه خواهد داد؟ یا واکنشی نشان میدهد که منجر به گسترش جنگ به این منطقه نیز میشود.