کد مطلب: ۶۲۹۲۵۱
۰۴ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۲

رفت منبر دار ما منبر نمی‌ماند زمین

اینجا جمعی از شاعران جوان و با استعداد گیلانی ذره ذره از دلتنگی هایشان را در فراغ معشوق می‌سرایند که هر مصراع انعکاس آینه‌ای بود از دفتر حرف‌های بر دل مانده شان.

به گزارش مجله خبری نگار، چند ساعت مانده به غروب درست در همان دقیقه‌هایی که مردم باغیرت مشهد مسافر خسته جانشان را به مقصد ابدی می‌رسانند و با شکوه حضورشان بارِ دیگر حماسه‌ای ماندگار می‌آفریدند بر قلبِ تاریخ، چند کیلومتر این طرف‌تر در شهر رشت در خانه میرزا کوچک جنگلی تعدادی از شعرای سوخته دل گیلانی به بهانه اولین «محفل شعر شهید جمهور» گرد هم آمدند تا هر کس دلتنگی هایش را هنرمندانه بسراید.

خانه میرزا خانه امید ما گیلانیان است، خانه روحانی مبارز و شهید که هر چه از مکتب امام حسین علیه السلام آموخته بود را یادمان داد، در آن زمانه که ظلم و استبداد همه جا را تاریک کرده بود میرزا کوچک جنگلی با آزادی خواهی حقیقی، روح شهامت و شهادت طلبی و قیام در راه را خدا در مردم زنده کرد.

دقیقا در همان لحظه‌هایی که پیکر مبارک شما سید ابراهیم عزیز بر دستان پر مهرِ مردم ولایتمدار خراسان به حرم آقا علی بن موسی الرضا نزدیک و نزدیکتر میشد و کبوتر جانت مشتاقانه به سمت لقاءالله در پرواز بود، اینجا جمعی از شاعران جوان و با استعداد گیلانی ذره ذره از دلتنگی هایشان را در فراغ معشوق می‌سرودند که هر مصراع آن انعکاس آینه‌ای بود از دفتر حرف‌های بر دل مانده شان.

یکی از شعرا اینگونه سرود:

امشب ملائک، عشـق را بر شانه بردند‌

ای آسمان، خوش باش مهمان داری امشب

ودیگری چنین خواند؛ رفت منبردار ما، منبر نمی‌ماند زمین
خُمّ مِی تا هست یک ساغر نمی‌ماند زمین!

راهت ادامه دارد

شهید جمهور عزیز این روز‌ها کسی میل سخن گفتن ندارد همه دلتنگ و پریشان حال اند، اما هرجا که به نام شما باشد می‌آیند، چون این حضور پیام مهمی دارد، یعنی ما ادامه دهندگان راهت خواهیم بود و همه جوره هستیم پای این انقلاب.

رفت منبر دار ما منبر نمی‌ماند زمین

شعر یعنی سخن گفتن عاشقانه، یعنی ابزاری برای بیان بهتر و عمیق‌تر احساسات درونی و امروز ۲۳ شاعر در این محفل حضور داشتند تا هنرمندانه از آهِ دل سوخته شان غزل و رباعی و شعر سپید بخوانند.

غم اشک شد دو چشم مرا پر کرد
غم گوشه‌گوشه قلب مرا لرزاند

در سوگ او که رد نفس‌هایش
بر کوه و دشت و جنگل و صحرا ماند

غم -این غم غریب و تماشایی-
پر کرده است قلب خیابان را‌

می‌خواند از همیشه رساتر باد
در گوش شهر نغمه‌ی هجران را

تاریخ می‌نویسد از او یک‌روز:
اردیبهشت بود و زمستان شد

از پشت میز تا دل میدان رفت
آن مرد که رجایی دوران شد

این شعر را هم طاهره فردجوانی از جان و دلش برایتان خواند رئیس جمهور شهید.

میدانی سید عزیز وقتی بغض فشار می‌آورد و سینه تنگ میشود در هوایی که دیگر نفس‌های تو نیست، وقتی هر ذره از وجودمان بی تاب وجودت باشد و وقتی دردهامان را گریه مداوا نمیکند شعر را که شیوه‌ای از ابراز بیان دلتنگی هست را بهانه میکنیم تا شاید اندک تسلی‌ای باشد بر دل‌های نا آرام مان.

قرار شد شعر‌هایی که خوانده شد به صورت کتاب چاپ شود و اینگونه اولین کتاب شعر «شهید جمهور» به همت موسسه فرهنگی هنری مها با همکاری حوزه هنری، اداره کل ارشاد، و سازمان فرهنگی شهرداری ماندگار خواهد شد.

بزرگ مرد خستگی ناپذیر

بزرگ مرد خستگی ناپذیر در نبودنت بر ما سخت میگذرد، اما میگذرد، لطف و عنایت شما برای مردمان محروم همچون باران رحمت الهی بود که می‌بارید تا حیات دوباره ملت اسلامی احیا شود.

رئیس جمهور مردمی انگونه که با صلابت در مسیر نور و ایمان تابیدی تا شب‌های تاریکمان را روشنی بخشی، حماسه سازی ات در تاریخ پر افتخار ملت اسلامی ایران حفظ خواهد ماند، مرد بی ادعای دوران نگرانمان نباش، تا زمانی که در کنار هم که هستیم حالمان خوب است، همدل و متحد می‌مانیم ما همان ملت عاشق شهادتیم و علمدار انقلاب را تا جمعه‌ی ظهور یاری خواهیم کرد.

برچسب ها: رئیس جمهور شاعر
ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر