به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: از آغاز التهابات داخلی در ایران براندازان بارها اقداماتی پرسروصدا را در دستورکار قرار داده و اجرا کردند. اقداماتی که درنهایت آوردهای برایشان به همراه نداشته است. درتازهترین این اقدامات روز جمعه گذشته متنی با عنوان «منشور همبستگی و سازمان دهی برای آزادی» (مهسا) منتشر شد که شش تن ازچهرههای برانداز و حاضران نشست دانشگاه جرج تاون یعنی رضا پهلوی، عبدا... مهتدی، مسیح علینژاد، نازنین بنیادی، حامد اسماعیلیون و شیرین عبادی آن را امضا کرده بودند.
دانا نوشت: چهرههای بدسابقه اپوزیسیون و فعالان پروژه تحریم علیه ملت ایران پیش از این در نشستی در دانشگاه جرج تاون وعده انتشار چنین منشوری را داده بودند. این منشور، اما برخلاف زمینهچینی و جوسازی که برای آن شده بود، در فضای رسانهای دیده نشد تا عیار واقعی براندازان علاوهبر خیابان اینبار در سطح رسانه نیز به چالش کشیده شود و مورد تمسخر قرار گیرد.
تناقضات موجود در این منشور از اشاره به تاکید بر حفظ تمامیت ارضی و بلافاصله در بند بعدی حمایت از نوعی فدرالیسم و تمرکز زدایی تا نبود هیچ اثری از پرچم و نمادهای دیگر ملی مثل تاکید بر زبان فارسی یا «ملت ایران» در متن این منشور موجی از انتقاد و تمسخر را حتی در بین طرفداران این گروه برانگیخت. فرهیختگان آنلاین نیز نوشت: یکی از بخشهایی که در منشور براندازان آمده، حکمرانی دموکراتیک است. در این بخش به چندین بند اشاره شده ازجمله «حفظ یکپارچگی سرزمینی ایران با پذیرش گوناگونی زبانی، قومی (اتنیکی)، مذهبی و فرهنگی آن».
در وهله اول این نوشتهها شاید معقول به نظر بیاید، اما آیا پشت این ادبیات بزکشده، برنامهای معقول و انسانی وجود دارد؟ هر انسانی با هر مذهب و قومی، اگر با عینک عرق ملی به کشورش نگاه کند، به ادبیات این منشور شک میکند؛ چراکه کسانی دست به نوشتن این منشور زدهاند که سالیان سال بهدنبال تجزیه ایران بودهاند. مثلا آن جا که این منشور ادعا کرده میخواهد تلاش کند تا تبعیضهای تاریخی علیه ایران را رفع کند، سوالی که پیش میآید این است که چطور کسانیکه خودشان بخشی از دستاندرکاران تبعیض علیه مردم ایران هستند، میخواهند برای رفع تبعیضهای تاریخی ایران اقدام کنند؟ کسی حامی و از نویسندگان این منشور است که هنوز از پولی ارتزاق میکند که پدرش از مردم ایران در سال ۵۷ دزدیده و از ایران خارج کرده است.
همینها که روزی پول ملت ایران را بالا کشیدهاند اکنون پرچمدار «حفظ یکپارچگی سرزمینی ایران با پذیرش گوناگونی زبانی، قومی (اتنیکی)، مذهبی و فرهنگی آن» شده اند، کسان دیگری مانند عبدا... مهتدی که همه او را بهعنوان چهرهای تجزیهطلب میشناسند نیز در این منشور دم از یکپارچگی میزند، مهتدی که عملا هیچگاه از جدایی کردستان از ایران، عقب نکشیده و بهطور یقین اکنون نیز با سران برانداز برای حمایت از این منشور سر کردستان معاملهای انجام داده و سهمخواهی کرده است. بگذارید برای فهم این معادله کمی به عقبتر برگردیم، جایی که تازه براندازان شروع به تولید ادبیات جدید کرده و اکنون به این منشور رسیدهاند. حتی برخی با اشاره به این گرایشهای تجزیه طلبانه مهتدی، نبود هیچ اثری از پرچم دراین منشور را به دلیل اختلافات جدی بین این شش نفر میدانند.
کاربری نیز نوشت: منشور مهسا پیش نویس تجزیه ایران است، دولت مطلوب این منشور، دولتی ضعیف است که نه هویت دارد و نه ملیت و نه زبان رسمی و نه تاریخ و نه پرچم و نشان و نه حتی حق مشروع انحصار قوه قهریه را به خود اختصاص داده است، دولت ایدهآل ایران، دولتی است نیرومند درجایگاه ابرقدرت منطقه. جای این منشور ضد ملی و ایران ستیزانه در زباله دان است، اما رد و طرد یکپارچه این ادعانامه ضد میهنی خود چارچوب منشوری بر پایه سعادت ملت ایران را به روی ایرانیان میگشاید.
شرق آنلاین هم نوشت: در کمال شگفتی در این منشور و اطلاعیه واژه و مفهوم اساسی و بنیادین «ملت ایران» حذف شده است. در حالی در این اطلاعیه مفهوم ملت ایران به کار نرفته و در مقابل از مفهوم مبهم و کشدار و نامشخص در ترمینولوژی علم سیاست از مردم ایران استفاده شده که گویی ملتی به نام ایران نزد این جریانها مشروعیت ندارد یا این که این اشخاص و جریانها در ملتبودگی ایرانیان دچار شک و تردید هستند یا شاید اعمال فشار گروههای چپ و مارکسیستی سابق یا قومگرایان عامل این وضع باشد یا این که به دلایل دیگر چنین اتفاقی ظهور و بروز پیدا کرده است. بااینحال، به نظر نمیرسد حذف مفهوم بنیادین و اساسی «ملت ایران» از تابلو و ویترین این جریان، پدیدهای تصادفی باشد. آیا این افراد و جریانها در کاربست مفاهیم پایه و اساسی یعنی «ملت ایران» دچار شک و تردید یا بدتر مخالف «ملت ایران» هستند؟