به گزارش مجله خبری نگار،یکی از سارقان دستگیر شده، با واکر راه میرود. او برای فرار از دستگیری با تبر به سمت ماموران حمله کرده، اما در نهایت با شلیک پلیس دستگیر شده است. متهم میگوید که فقط پرشیا میدزدید.
دلیل خاصی داشت که فقط پرشیا سرقت میکردی؟
هر کسی درزندگیش یک علاقهمندی دارد. یکی عاشق فوتبال، یکی عاشق سفر… من هم عاشق پرشیا بودم! (متهم، انگشتش را به حالت بشکن زدن نشان میدهد و میگوید) با یک بشکن پرشیا میدزدیدم. در حالی که اکثر خلافکارای شهر، باید زمان زیادی صرف کنند.
چطور تا این حد حرفهای شدی؟
در زندان. برای خودش دانشگاهی شده است. پایت که به زندان باز شود، آموزش هر نوع خلافی را میبینی؛ من هم پایان نامهام را روی دزدیدن پرشیا نوشتم!
چطور سرقت میکردی؟
با کلیدی که خودم ساخته بودم؛ ما دزدها به این نوع کلید میگوییم شاه کلید.
برگردیم به ماجرای دستگیریات. ظاهرا با تبر به سمت پلیس حمله کردی؟
اشتباه کردم. برای فرار از مخمصه بود. از زندان رفتن وحشت داشتم. (او به واکرش نگاه میکند و میگوید): نتیجه اش شد این.