به گزارش مجله خبری نگار،برای پاسخ به این سؤال، پژوهشگرانی از دانشگاه SWPS، دانشگاه فناوری ورشو و دانشگاه علوم زیستی ورشو، اقدام به نقشهبرداری از تمام زمینهای متروکه، باغهای میوهی سابق و زمینهای صنعتی رها شده در فاصلهی قابل پیادهروی از مجتمعهای مسکونی کردند.
۱،۸۶۴ هکتار (۴،۶۰۰ جریب) – فضایی بیش از حد نیاز، به گفتهی محققان، برای ایجاد یک شبکه شهری از باغهای اجتماعی که بتواند آبهای روان را جذب کند، خیابانهای داغ را خنک نماید و دیاکسید کربن را به دام بیندازد.
این مطالعه، علاوهبر تحلیل فضایی، شامل بیش از ۲۵۰ مصاحبهی عمیق بود. هدف این بود که مشخص شود چه کسانی در حال حاضر باغداری شهری میکنند، چه انگیزهای دارند و چه میزان سرمایه اجتماعی – شامل اعتماد، هنجارهای مشترک و روحیهی همکاری – در کنار گوجهفرنگی و سبزیهای معطر قابل برداشت است.
نتایج نشان داد که این حرکت، گسترهای شگفتانگیز دارد. تیم تحقیق گزارش داد که باغداری شهری تمام اقشار اجتماعی را گرد هم میآورد؛ از دانشآموزانی که باغچههای مخصوص گردهافشانها را میکارند، تا مؤسسات فرهنگی که حیاطهای خود را به مزرعههای کوچک تبدیل میکنند.
با این حال، دو گروه در فهرست داوطلبان منظم، غالب هستند:
بازنشستگان – عمدتاً زنان با تحصیلات دانشگاهی
خانوادههای جوان طبقه متوسط
اغلب باغها حول یک هستهی ثابت ۱۰ تا ۱۵ نفره شکل میگیرند، که در کنار آنها افراد گذری و کمککنندگان غیررسمی نیز حضور دارند؛ کسانی که برای گپ زدن، آبیاری یا صرفاً استراحت در میان جعبههای چوبی کشت سبزی، توقف میکنند.
به گفتهی پیوتر ماژفسکی، نویسنده همکار این مطالعه از دانشگاه SWPS، انگیزههای باغداران شهری بسیار متنوع است.
ماژفسکی میگوید:
«مهمترین انگیزهها عبارتاند از:
ارتباط دوباره با طبیعت
کمک مثبت به محیط زیست
روابط اجتماعی
یادگیری متقابل میان باغداران»
نکته جالب اینجاست که غذا، محرک اصلی نیست. رهبران این گروهها معتقدند هرچند برداشت محصول سودمند است، اما ارزش واقعی در افزایش تنوع زیستی، کمپوستسازی و برگزاری کارگاههای عمومی در زمینه زندگی پایدار نهفته است.
این فعالیتها همسو با مطالعات بینالمللی در حال گسترش است که باغداری شهری را به سازگاری اقلیمی مرتبط میدانند.
حتی باغچههای کوچک میتوانند:
بهعنوان چاهک کربن عمل کنند
آلودگی ذرات معلق را به دام بیندازند
اثر جزیره گرمایی شهری را کاهش دهند
با طراحی مناسب، آبهای روان ناشی از بارش شدید را کنترل کنند
ضایعات آلی را از مسیر دفن در زبالهها منحرف سازند
تقریباً تمام ۱،۸۶۴ هکتار شناساییشده، در فاصلهی کمتر از ۴۰۰ متری از مناطق مسکونی قرار دارند؛ یعنی یک باغ شهری بالقوه تنها در ۱۰ دقیقه پیادهروی – و اغلب کمتر – قابل دسترس است.
کارشناسان معتقدند همین نزدیکی موجب میشود این باغها بتوانند بهعنوان یک شبکه زیرساخت سبز پراکنده در کلانشهر در حال گرم شدن با جمعیتی نزدیک به ۲ میلیون نفر عمل کنند.
شاید مهمترین اثر این فضاها، جنبه اجتماعی آن باشد. گروههای باغی همسایگان را به هم پیوند میدهند و شبکههای غیررسمیای میسازند که در شرایط بحرانی، چون موج گرما، سیل یا دیگر شوکهای اقلیمی به یاری شهر میآیند.
بسیاری از شرکتکنندگان در مصاحبهها عنوان کردند که هدف اصلیشان از پیوستن به این فضاها، ایجاد جامعه بوده است و نه کاشت سبزیجات. روزهای کاری باغ، تبدیل به کارگاههای مهارتآموزی غیررسمی میشود؛ بازنشستگان دانستههای باغداری را منتقل میکنند، کودکان مدیریت زیستمحیطی میآموزند و تازهواردها در محله دوست پیدا میکنند.
ماژفسکی و همکارانش بر این باورند که برنامهریزان شهری ورشو باید این همافزایی اجتماعی-بومشناختی را جدی بگیرند.
به گفتهی وی:
«سیستم باغهای اجتماعی باید بهعنوان ابزاری برای حمایت از راهکارهای انطباق با تغییرات اقلیمی در سیاستهای شهری و برنامهریزی فضایی در نظر گرفته شود، مشروط بر آنکه بهعنوان یکی از ارکان اصلی زیرساختهای سبز شهری تلقی شود.»
محققان، مجموعهای از توصیهها ارائه دادهاند:
یکپارچهسازی باغها در راهبردهای رسمی کاربری زمین بهجای نگاه غیررسمی به آنها
اجاره زمینهای عمومی با اجارههای اسمی، تسهیل صدور مجوزها و گنجاندن باغها در طرحهای مسکن از مرحله طراحی
تأمین کیتهای اولیه شامل خاک، چوب و بشکههای جمعآوری آب باران از سوی شهرداری، در حالی که مدیریت روزمره بر عهده ساکنان باشد
گسترش اطلاعرسانی به فراتر از حلقههای محدود فعالان محیطزیست
مطالعه همچنین حوزههای لازم برای تحقیقات بیشتر را مشخص کرده است:
در چه مقطعی مجموعهای از باغهای پراکنده میتوانند اثرات خنککننده قابل اندازهگیری یا کاهش سیلاب ایجاد کنند؟
چگونه میتوان اطمینان حاصل کرد که شبکههای باغ شهری در تمام مناطق شهر، نه فقط محلههای مرفه، شکوفا شوند؟
و زمانی که این باغها از فضاهای تفریحی به زیرساختهای حیاتی شهری تبدیل شدند، مسئولیتهای شهرداری چه خواهد بود؟
با وجود ابهامات، شواهد روشن است:
ورشو در حال حاضر میزبان قهرمانانی است که زندگی را از گوشههای فراموششده بیرون میکشند. با حمایت نهادی مختصر، بیلچهها و سطلهای کمپوست آنها میتوانند به ابزارهای مؤثر سازگاری اقلیمی بدل شوند؛ بتن را خنک و باران را جذب کنند.
اما شاید از همه مهمتر، آنها همسایگان را در شهری که با افزایش دما به هر میزان همبستگی نیاز دارد، به هم نزدیکتر میکنند.
منبع: فوت وفن