به گزارش مجله خبری نگار/ایران: تورم بیسابقه در اروپا و امریکا که باعث افزایش نارضایتیها بین شهروندان قاره سبز و امریکا شده است، برای کارگران مهاجری که به امید درآمدهای بالا راهی این کشورهای توسعه یافته شدهاند، آزاردهندهتر از هر کسی است.
به گزارش آسوشیتدپرس، بخش زیادی از مهاجران به کشورهای متمول را کارگران مهاجری تشکیل میدهند که با توجه به فقر و نابسامانی اقتصادی برای رفاه حال خانوادههای خود، سختی را به جان خریده و به عنوان نیروی کار به کشورهای توسعه یافته مهاجرت کردهاند. این کارگران مهاجر به طور معمول بخشی از درآمد خود را برای خانوادهها و عزیزانشان که اغلب در کشور خود باقی ماندهاند، میفرستند. اما اکنون که هزینههای زندگی در کشورهای توسعه یافته افزایش یافته، کارگران مهاجر قادر نیستند مانند سابق برای خانوادههای خود پول بفرستند.
همین باعث میشود، دود تورم در کشورهای توسعه یافته به چشم خانوادههای این مهاجران نیز برود. این وضعیتی است که کارلوس هورتا ۴۵ ساله، کارگر مهاجری که از مکزیک به نیویورک رفته، با تمام وجود درک کرده است. او میگوید: «تا پیش از این میتوانستم هفتهای ۲۰۰ دلار پسانداز کنم، اما حالا این رقم به نصف رسیده و هر هفته میتوانم فقط ۱۰۰ دلار برای خانوادهام نگه دارم تا آخر ماه برای آنها بفرستم.»
در قبرس هم وضعیت به همین منوال است. لیزا جاتاس ۴۹ ساله که از فیلیپین به این جزیره مهاجرت کرده، تا پیش از این ماهانه ۲۰۰ یورو (۱۹۵ دلار) برای خانوادهاش میفرستاد، اما اکنون با اینکه سعی میکند غذاهای ارزانتری بخورد و از مراکز خیریه لباس دست دوم بخرد، باز هم نمیتواند مثل سابق برای خانواده خود پول بفرستد. همه اینها در شرایطی است که صندوق بینالمللی پول برآورد کرده، میزان تورم در سطح جهان به طور متوسط به ۹.۵ درصد رسیده است. در همین ارتباط مکس لاوسن، رئیس سازمان آکسفام که مبارزه با فقر را در دستور کار خود دارد، میگوید: «با تورمی که رخ داده، فقرا مجبور هستند بخش بیشتری از درآمد خود را صرف غذا و انرژی کنند.» او تورم را مثل نفتی میداند که بر آتش نابرابری ریخته شده است.
اما این آتش، مهاجران را فقط به سختی نینداخته است و برخی از آنها در حال سقوط در سیاه چالهای هستند که ممکن است هرگز نتوانند از آن خارج شوند. یکی از کارگران مهاجری که در حال سقوط در چنین ورطه مهلکی است، مهدی ورسما ۵۲ ساله است که از سومالی به امریکا مهاجرت کرده است. او تا پیش از این وضعیت گاهی حتی تا ۳ هزار دلار نیز میتوانست برای خانوادهاش بفرستد. اما اکنون با تورمی که بروز کرده و بالا رفتن مخارج خودش، مجبور است برای اینکه بتواند مانند قبل برای عزیزانش پول بفرستد، به قرض کردن روی آورد. قرضهایی که میداند شاید هرگز توان بازپرداختش را نداشته باشد و او را دچار دردسر عظیمی کند.
اما چارهای جز این ندارد، زیرا میداند در کشورش نیز تورم حتی بیش از آنچه که او با آن درگیر است، وجود دارد و خانوادهاش برای اینکه بتوانند هزینههای درمانی و زندگیشان را بپردازند، نیاز به کمک او دارند. او نیز مانند اغلب کارگران مهاجر از شرایطی که دارد ناراضی است و میداند هزینههای تورم در کشورهای توسعه یافته به او ضربهای بیش از هر کسی میزند؛ اما دیگر توان بازگشت به کشورش را هم ندارد.