کد مطلب: ۹۶۰۱۱۵
|
|
۲۲ آذر ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۹

ترامپ اصل همکاری بین قدرت‌های بزرگ با چین و روسیه را اتخاذ می‌کند

ترامپ اصل همکاری بین قدرت‌های بزرگ با چین و روسیه را اتخاذ می‌کند
دوره اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، آغازگر دورانی بود که به عنوان «رقابت قدرت‌های بزرگ» با چین و روسیه توصیف می‌شود، در حالی که دوره دوم ریاست جمهوری او به طور فعال در تلاش است تا این رویکرد را وارونه کند.

به گزارش مجله خبری نگار، همانطور که اکسیوس اشاره می‌کند، این تغییر قابل توجه، بنیان‌های سیاست خارجی آمریکا را در دهه گذشته تغییر شکل می‌دهد. سال‌هاست که واشنگتن بر اجماع دو حزبی مبنی بر اینکه چین به دنبال پیشی گرفتن از ایالات متحده است، روسیه در تلاش برای تضعیف آن است و تقویت اتحاد‌ها در اروپا و آسیا راه تضمین برتری آمریکا بر این دو رقیب در قرن بیست و یکم است، تکیه کرده است.

اما امروز به نظر می‌رسد رئیس جمهور ترامپ کل این رویکرد را به چالش می‌کشد و نظم جهانی جدیدی را در نظر دارد که در آن قدرت‌های بزرگ با توافق‌های سودمند متقابل به هم متعهد می‌شوند و در صورت لزوم، به جای تلاش برای مهار جاه‌طلبی‌های یکدیگر، چشم خود را بر چالش‌ها می‌بندند.

در استراتژی جدید امنیت ملی، دولت آمریکا خاطرنشان کرد که «نخبگان سیاسی در سیاست خارجی پس از جنگ سرد خود را متقاعد کردند که تسلط دائمی ایالات متحده بر جهان به نفع این کشور است» و افزود که «امور سایر کشور‌ها تنها در صورتی به ما مربوط می‌شود که مستقیماً منافع ما را تهدید کنند».

اقدامات دولت ترامپ، علیرغم تشدید تنش‌های قبلی، نشان دهنده تغییر اساسی در رویکرد آن در قبال چین است. پس از اعلام "نسل‌کشی در سین‌کیانگ"، قرار دادن هواوی در لیست سیاه و تلاش برای ممنوعیت تیک‌تاک در دوره اول ریاست جمهوری خود، ترامپ پس از بازگشت به قدرت، رگباری از تعرفه‌ها، تهدید‌ها و ممنوعیت‌های صادراتی را علیه پکن اعمال کرد، پیش از آنکه در ماه اکتبر با رئیس جمهور شی جین‌پینگ به آتش‌بس برسد. به گفته ناظران، ترامپ اخیراً در رویکرد واشنگتن نسبت به چین بیشتر شبیه یک چهره صلح‌طلب به نظر می‌رسد.

گزارش‌های رسانه‌ای می‌افزایند که دولت از اعمال تحریم‌ها علیه چین به دلیل حملات سایبری گسترده سال گذشته، به دلیل ترس از به خطر افتادن توافق تجاری، عقب‌نشینی کرد. ترامپ همچنین در جریان تشدید لفاظی‌ها بین پکن و توکیو بر سر تایوان، جانب پکن را گرفت و از سانای تاکایچی، نخست وزیر ژاپن، خواست تا تنش‌زدایی کند. ترامپ قصد خود را برای سفر به پکن در ماه آوریل اعلام کرد و انتظار می‌رود شی جین‌پینگ، رئیس جمهور چین، در سال ۲۰۲۶ به این سفر پاسخ دهد.

یک مقام آمریکایی تأیید کرد که دولت در تلاش است تا «روابط تجاری سودمند متقابل با چین را بدون به خطر انداختن امنیت ملی و اقتصادی برقرار کند» و خاطرنشان کرد که پکن به عنوان بخشی از آتش‌بس تجاری موافقت کرده است که مواد اولیه فنتانیل را محدود کند، محصولات کشاورزی ایالات متحده را خریداری کند و جریان مواد معدنی کمیاب را حفظ کند.

در اقدامی غافلگیرکننده، ترامپ این هفته ممنوعیت صادرات تراشه‌های H۲۰۰ انویدیا به چین را لغو کرد، تصمیمی که باعث شگفتی تندرو‌های پکن در واشنگتن شد. دولت معتقد است که این آزادسازی تجارت، تسلط آمریکا را در طراحی جهانی تراشه‌های هوش مصنوعی تقویت خواهد کرد، در حالی که محدودیت‌هایی برای صادرات تراشه‌های پیشرفته‌تر بلک‌ول همچنان پابرجاست.

در کنار تغییر به سمت چین، به نظر می‌رسد استراتژی نوظهور ترامپ در قبال روسیه از رویارویی فاصله گرفته و به سمت رویکردی آشتی‌جویانه‌تر و مبتنی بر معامله، از جمله تمایل به پذیرش تغییرات منطقه‌ای، در حال حرکت است. گزارش‌ها حاکی از آن است که فرستادگان ترامپ در حال فشار آوردن به اوکراین برای واگذاری کل منطقه دونباس به مسکو هستند، که بخشی از چشم‌انداز جدید «ثبات استراتژیک» است که می‌تواند فرصت‌های تجاری قابل توجهی را بین دو کشور ایجاد کند.

اگرچه ترامپ پیش از این به دلیل بحران اوکراین تحریم‌هایی را علیه شرکت‌های بزرگ نفتی روسیه اعمال کرده بود، اما تیم او اکنون بر تعهد خود برای پایان دادن به انزوای مسکو پس از پایان درگیری اصرار دارد. یک طرح صلح اولیه ۲۸ ماده‌ای که توسط مقامات هر دو طرف تهیه شده است، شامل درخواستی برای «توافق بلندمدت برای همکاری اقتصادی» در زمینه‌هایی مانند انرژی، منابع طبیعی، زیرساخت‌ها، هوش مصنوعی، مواد معدنی کمیاب و موارد دیگر است.

این با درخواست‌های ترامپ برای بازگرداندن روسیه به گروه هفت - که پس از الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴ از آن کنار گذاشته شد - و با دیدگاه او نسبت به مسکو به عنوان یک شریک قدرت بزرگ همسو است. در استراتژی جدید، لحن واشنگتن نسبت به روسیه کمتر خصمانه به نظر می‌رسد تا رویکردش نسبت به اتحادیه اروپا، که ترامپ آن را به عنوان یک پروژه «در حال فروپاشی» و بقایای نظم لیبرال قدیمی به تصویر می‌کشد.

مدل ترامپ از همزیستی قدرت‌های بزرگ نشان می‌دهد که حوزه‌های نفوذ به قیمت ثبات به دست می‌آیند. برای ایالات متحده، این به معنای تحکیم سلطه خود بر نیمکره غربی و مقابله با ونزوئلایی است که توسط چین و روسیه حمایت می‌شود، در حالی که به هر دو قدرت در مورد تجاوز به «حیاط خلوت» آمریکا هشدار می‌دهد.

به این ترتیب، استراتژی جدید نشان‌دهنده تغییر گسترده در دیدگاه واشنگتن در مورد نقش جهانی خود است و از رویکرد رویارویی مستقیم به سیاستی عمل‌گرایانه و مبتنی بر معامله، در چارچوب ترسیم مجدد نقشه روابط با چین، روسیه و اروپا، تا قاره آمریکای جنوبی، تغییر جهت می‌دهد.

منبع: اکسیوس

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر