کد مطلب: ۹۲۱۱۰۳
|
|
۲۲ مهر ۱۴۰۴ - ۰۷:۴۴

آیا معمای «دختری با گوشواره مروارید» پس از ۳۶۰ سال حل شده است؟

آیا معمای «دختری با گوشواره مروارید» پس از ۳۶۰ سال حل شده است؟
پس از ۳۶۰ سال معما، یک مورخ هنر از حل یکی از ماندگارترین معما‌های تاریخ هنر خبر داد: هویت شخصی که در نقاشی «دختری با گوشواره مروارید» به تصویر کشیده شده است.

به گزارش مجله خبری نگار، اندرو گراهام-دیکسون، کارشناس هنری، این ادعای تکان‌دهنده را در مقاله‌ای که اخیراً در روزنامه تایمز لندن، پیش از انتشار کتاب جدیدش با عنوان «ورمیر: یک زندگی گمشده و پیدا شده» منتشر کرد، مطرح کرد.

این مقاله فاش کرد که یوهانس ورمیر، هنرمندی که این اثر نمادین را در سال ۱۶۶۵ نقاشی کرده، تقریباً به‌طور انحصاری برای زوج هلندی پیتر کلاسزون ون رویون و ماریا دِ کنوت در دلفت هلند کار می‌کرده است. به گزارش تلگراف، این زوج بخشی از یک فرقه مسیحی رادیکال به نام «اعتراض‌کنندگان» بودند.

بنابراین، گراهام-دیکسون معتقد است که دختر متفکر در نقاشی - با عمامه‌ای عجیب و غریب و البته گوشواره مروارید عظیم - به احتمال زیاد دختر چوپان، مگدالنا، حدوداً ۱۰ ساله است.

گراهام-دیکسون خاطرنشان کرد که دختر لباس مریم مجدلیه، از پیروان مسیح، را پوشیده بود - همانطور که فرقه‌ی اعتراض‌کنندگان، مریم مجدلیه و دیگر پیروان مسیح را برای زندگی خود الگو قرار می‌دادند.

به گفته گراهام-دیکسون، «ماگدالنا در پاییز ۱۶۶۷ دوازده ساله می‌بود، و با فرض اینکه او یک کولگیان، شاخه‌ای رادیکال‌تر مانند والدینش، بوده باشد، در آن سن تعهد خود به مسیح را جشن می‌گرفت.»

این کارشناس هنری افزود که هر نقاشی از ورمیر، که او نیز در مذهب اعتراضی بزرگ شده و در گردهمایی‌های دانشگاهی شرکت می‌کرد، «از باور‌های مذهبی که ماری دو کانوت و نزدیکانش، از جمله خود ورمیر، به آنها اهمیت می‌دادند، الهام گرفته شده است.»

البته، ادعای گراهام-دیکسون محل بحث است، زیرا روث میلینگتون، نویسنده کتاب «الهه الهام: کشف چهره‌های پنهان پشت شاهکار‌های تاریخ هنر»، معتقد است که یک نقاشی رنگ روغن لزوماً مصداق تقلید هنری از زندگی واقعی نیست.

او به دیلی میل گفت: «جذابیت این نقاشی در رمز و راز الهام‌بخش آن نهفته است. قرار نبود این نقاشی یک پرتره ساده از یک فرد به راحتی قابل شناسایی باشد، بلکه قرار بود یک «ترونی» باشد، پرتره‌ای از یک شخصیت داستانی. مردم اغلب نقاشی‌ها را صرفاً به عنوان شرح حال خود می‌خوانند، در حالی که پیچیدگی‌های بیشتری در آنها وجود دارد.»

به گزارش بی‌بی‌سی، برخلاف برخی از معاصران هلندی‌اش، ورمیر به خاطر پنهان کردن معنا از آثارش و ایجاد جذابیت برای بینندگان شناخته می‌شد.

حتی تریسی شوالیه، نویسنده‌ی کتاب «دختری با گوشواره مروارید» (رمانی درباره‌ی نقاشی‌ای که الهام‌بخش فیلمی با همین نام با بازی اسکارلت جوهانسون در سال ۲۰۰۳ شد)، ادعا کرد که «این تصویر به این دلیل خوب از آب درآمده که حل نشده است».

شوالیه در توصیف موضوع آرام نقاشی گفت: «شما هرگز نمی‌توانید به این سوال که چه فکر می‌کنید یا چه احساسی دارید پاسخ دهید. اگر این موضوع حل می‌شد، به سراغ نقاشی بعدی می‌رفتید.»

منبع: نیویورک پست

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر