به گزارش مجله خبری نگار،یکی از متغیرهای موثر در بازار، معامله گران خرد که اکثریت مردم حاضر در این بازار را تشکیل میدهد، هستند. اگر کل این افراد بصورت یک عامل واحد نگریسته شود آنگاه اصلیترین و مهمترین عامل تاثر گذار بر نوسانات و یا رشد متوازن تمام بازار بورس، میباشد. بصورت خلاصه میتوان از این معامله گران به عنوان جو بازار نام برد.
عامل دیگری که در بازار تاثر حاکمیتی و تعیین کننده دارد مجموعه عوامل اصلی جهت دهی به بازارها هستند، مانند شرکتهای بزرگ سرمایه گذار و تامین مالی، دولت و مجموعه صاحبان عمده نقدینگی که بصورت خلاصه جریان بازار گفته میشوند.
برای نسخه پیچیدن برای بازار سرمایه میبایست جو بازار و هم جریان بازار را شناخت و به اهداف، رفتار و برنامههای هر مجموعه مسلط بود.
در نظام لیبرال جو بازار همواره به عنوان یک طعمه نگریسته میشود، چون اولا درک درستی از علم بازار، ارزش ذاتی و قوانین معامله ندارد و ثانیا تلاش میکند تا بیشترین سود را در کمترین زمان بدست آورد، بنابراین مدیریت ریسک بسیار ضعیفی دارند. همچنین در دیدگاه سرمایه داری جریان بازار تنها بفکر کسب منفعت از جو بازار است.
یعنی اصولا بازار سرمایه و بورس در دیدگاه سرمایه داری تنها و تنها جهت کلاه گذاشتن سر عوام، توسط خواص آفریده شده است.
این فرضیه با زیر نظر گرفتن الگوریتم هوش مصنوعی بازار جهانی و حرکت قیمتها به سمت فریب بیشتر جو بازار، کاملا روشن میگردد که اینجا فرصت اثبات این فرضیه نیست.
اصولا معامله گران کوچک در بازارهای مالی جهانی همواره در طی زمان، شکست خورده اند. توجه داشته باشید حتی بانکها جهانی متوسط در برابر جریان نقدینگی حاکم بر بازار، کوچک و خرد حساب میشوند. نشانهای این امر تحرکات شدید بازار در ساعات نبود حجم نقدینگی است.
فرق بازارهای مالی جهانی با بازار بورس داخلی ما در اینست که بواسطه سالها تجربه نظام اقتصاد لیبرال حاکم و چینش حرفهای قوانین، مردم عادی هرگز این حیله را درک نمیکنند و تنها عامل بدبختی خود را نوع معامله و شانس بد خود میدانند، اما طنز روزگار اینست که در بازار بورس، هر کسی براحتی میفهمد که جریان بازار، سرش را کلاه گذاشته است.
حال باید دید این مقدمه که عرض شد چه نسبتی با بازارها مالی داخلی از جمله بورس دارد.
با زیر نظر گرفتن روند حاکم بر بازارهای مختلف از جمله بازار مالی و بورس به این نتیجه میتوان رسید که اساسا بازار داخلی ما رونوشتی بسیار عقب مانده و پیش پا افتاده از بازارهای مالی نظام لیبرال است که حتی با دید سرمایه سالارانه بسیار جلوتر از آن نظامات، حرکت میکند. زیرا در نظام اقتصادی حاکم بر جهان غرب معمولا دولتها نقش مخرب ندارند و جزء جریان بازار محسوب نمیشوند بلکه خود به عنوان عامل کنترلی بر روی برخی حرکات سرمایه داران حاکم بزرگ دنیا محدودیت میگذارند و برخی روالها را کنترل میکنند.
اما در کشور ما با توجه به عدم شناخت حاکمیت اصلی از حاکمیت فرعی، شرکت دولتی و عوامل موثر بر آن از دولت و ساختارها دولتی سوء استفاده میکنند تا بیشتر بر بازار تاثیر بگذارند و بیشتر جیب مردم را خالی کنند.
در واقع ما در اقتصاد، مدل سوپر سرمایه داری را دنبال میکنیم و گرگها را برای دریدن مردم نه تنها آزاد گذاشته ایم بلکه به آنها کمک میکنیم و ساختارهای تبلیغاتی عمومی و حاکمیتی را در اختیارشان گذاشته ایم.
به طور مثال در ریزش بزرگ بورس در سال ۹۹، حاکمیت احتمالا نمیخواسته تا مردم را بفریبد، اما جریان بازار با استفاده از فرصت کمبود شدید نقدینگی دولت و حماقت او همچنین ارائه مشاورههای خائنانه به وی، دولت روحانی را به سمت کلاهبرداری از مردم کشاند، اما با سیاست فوق لیبرال خود بسیار بیشتر از دولت جیب خود را از کسیه مردم پر کرد.
جریان فاسد حاکم بر بازار مالی با کشاندن دولت به مسیری که میخواست باعث ضربهای شدید به اعتماد مردم به عملکرد اقتصادی نظام شد و متاسفانه این امر هنوز هم در حال اتفاق افتادن است.
این جریان با در اختیار داشتن رسانه و عالمان دانشگاهی هنوز هم در حال کلاهبرداری هستند.
حال باید دید برای ایجاد توازن در بازارهای مالی داخلی، مخصوصا بازار بورس چه باید کرد.
اولین راهکار به نظر نگارنده آموزش کافی و اجباری جو بازار است. اگر مردم بر نوع معامله گری خود تسلط یابند، فریب جریان بازار را نخواهند خورد.
مفاهیمی مانند ارزش ذاتی، مدیریت سرمایه، مدیریت ریسک، قیمت مناسب خرید و قیمت مناسب فروش میبایست به تمام معامله گران خرد آموزش داده شود. در جایی که دولت برای کنترل بازار نمیتواند قدم بردارد موثرترین راهکار آموزش عمومی است. نگارنده سعی خواهد نمود طی سلسله مقالاتی در این زمینه مطالب ابتدایی را به اشتراک گذارد.
دومین راهکار که بسیار اساسی و مهم است تغییر نگرش حاکم بر بازار به سمت علم روز میباشد.
قاطعانه میتوان گفت که حتی اگر ما نظام لیبرال غرب را دقیقا مثل خود آن کپی برداری کنیم بسیار جلوتر و اسلامیتر از شرایط فعلی حاکم بر بازار خواهیم بود.
البته اگر بتوانیم با استفاده از دانش بومی، راهکارهای مناسب خود را خلق کنیم حتما به اهداف انقلاب اسلامی نزدیکتر خواهیم شد، اما شرایط حاکم مدیریت اقتصادی ما، هیچ مناسبتی با اهداف انقلاب ندارد بلکه به دشمنی برای اهداف انقلاب تبدیل شده است.
بانکها بجای بانک داری به بنگاههای فاسد تبدیل شده اند، حقوقیها و صندوق گردانهای نمادهای بورسی و صندوقهای مالی به کاسب کاران و خون آشامان اقتصاد ملت تبدیل شده اند. بانکها و شرکتهای بیمه با معاملات صوری قیمت املاک را بالا میبرند و ...
همه اعتقاد داریم نظام ما بصورت سیتماتیک فاسد نیست، اما به اعتقاد بنده بخاطر عدم اطلاع مدیران، مفسدین تلاش دارند بصورت سیتماتیک از نظام سوء استفاده کنند.
فوریترین اقدام در حوزه بازار مالی و بورس، اصلاح قوانین حاکم بر آن بر اساس نظام روز جهان و در مرحله بعدی تولید دانش بومی توسط اندیشمندان ملی و مسلمان برای ایجاد ساختاری مالی متعالی است.
مجددا تاکید بر روی آموزش فعالین خرد بازار سرمایه است تا در این بازار مکاره بتوانند از سرمایه خود محافظت کنند.
انشاالله در مقالات آینده بازارها مختلف بررسی خواهد شد و اصلاحات لازم را در حد فهم، بیان میشود.