کد مطلب: ۶۳۲۵۱۹
۱۰ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۲

نسخه مامان دکتر، به راحتی خوشبخت شوید

خانم دکتر است و فقط برای دندان‌های سفید نسخه نمی‌پیچد انگار نسخه یک زندگی شاد در پس لحنش نهفته است؛ نسخه‌ای که با رعایت آن به راحتی خوشبخت می‌شوید.

به گزارش مجله خبری نگار، احساس خوشحالی عمیق، همان گمشده دوران تکنولوژی در پس صدایش خفته است، گویی شور و حال زندگی در طنین کلامش موج می‌زند و راز می‌شود برای ادامه حیات با معنایی دیگر.

خانم دکتر است و فقط برای دندان‌های سفید نسخه نمی‌پیچد انگار نسخه یک زندگی شاد در پس لحنش نهفته است؛ شوری که در موج سیال کلمات گم می‌شود و جملات، عهده‌دار بیانش نیستند، به گمانم عشق در یکایک لحظاتش حضور دارد و تمام وجودش از یک لذت عمیق و همیشگی خبر می‌دهد، یک لذت طبیعی. 

او در طول مصاحبه مادام می‌گوید نمی‌دانم این را چطور بگویم، اما با تمام وجود به خوبی منظورش را می‌رساند، همین که انسان همواره در جستجوی لذت هستند، اما گاهی به خطا می‌رود، اما نسخه همین است، همین نزدیکی، همین خانه‌های نقلی پای یک پنجره کوچک که به کوچه باز می‌شود، کنار یک سفره رنگی ساده و یک خانواده، یک خانواده شاد. 

اگر مشتاق شدید بیش از اینها نسخه یک زندگی شاد را بخوانید با ما همراه شوید تا دکتر مریم قاسمی، راز گل سرخ را برای شما آشکار سازد؛ او متولد ۱۳۶۲ و دندانپزشک است. می‌گوید؛ سال پنجم دانشگاه ازدواج کردم و همسرم در آن زمان دستیار پزشک و سال آخری بود البته بلافاصله در دوره تخصص قبول شد؛ اما من، مریم بانو هنوز دندانپزشکی را تمام نکرده بودم که فرزند اولم به دنیا آمد...

باقی ماجرا را از زبان خودش بخوانید: «ترم آخر دندانپزشکی بودم که پسرم به دنیا آمد، روز‌های سختی بود، هفت روز هفته فرزند نورسیده را منزل مادرم می‌گذاشتم و به دانشگاه می‌رفتم تا اینکه بالاخره در روز دفاع با هم سر جلسه حاضر شدیم، او ۶ ماهه بود که من دوره دندانپزشکی را تمام کردم و بعد هم در یک سالگی علی به همدان آمدیم و همسرم استاد دانشگاه شد و من هم دوران طرحم را گذراندم.»

نسخه مامان دکتر، به راحتی خوشبخت شوید

وقتی مامان مریم به استقبال می‌رود

دلم نمی‌خواهد میان حرف و کلامش وقفه‌ای باشد، وقتی از روز‌های تولد فرزندانش سخن می‌گوید و یا از روز‌هایی که هم مادری کرده و هم درس خوانده، لذت غریبی از فرکانس‌های تلفن عبور می‌کند و به من می‌رسد، همچنان منتظرم که راز این حس خوب را بازگو کند، او ادامه می‌دهد: «پسرم چهار ساله بود که فرزند دوم ما یعنی ریحانه خانم به دنیا آمد».

به نظرم اندکی مکث می‌کند، ذهنش را می‌خوانم، تصویری زیبا از یک نوزاد دختر در مقابل چشمانش نقش می‌بندد و همان حس خوب فرزند داشتن را به من منتقل می‌کند. 

خانم دکتر ادامه حرف‌هایش را با یک خنده که حاضری هرچه داری بدهی و آن را برای لبان خودت بخری، دنبال می‌کند و می‌گوید: «من در واقع یک بچه‌دوست هستم و هرگز نمی‌توانم بگویم بچه مزاحم کار و فعالیت شغلی‌ام شده، البته این را هم باید تأکید کنم محور اصلی زندگی من خانواده است و برخلاف سایر پزشکان که شاید بیشتر کار کنند من فقط دو روز در هفته مطب می‌روم و دوست دارم کنار فرزندانم باشد، به نظرم یکی از ضعف‌های پزشک‌ها این است که فرزندان آنها معمولا توسط پرستار‌ها پرورش پیدا می‌کنند در حالی که معتقدم پرورش فرزندان موفق یکی از مهمترین موفقیت‌ها والدین است و تنها موفقیت‌های شغلی ملاک و معیار نیست.»

خیلی زود از خنده کش‌دارش رسید به لپ کلام و تقربیا آنچه در فکرش می‌گذرد را بازگو می‌کند و به اینجا می‌رسد: «امروز که با شما صحبت می‌کنم علی آقا ۱۵ سال و ریحانه خانم ۱۱ سال دارد و من، یعنی مامان مریم خودم را مکلف می‌دانم وقتی از مدرسه می‌آیند خودم به استقبالشان بروم و سفره خوشمزه‌جات ناهار را پهن کنم.»

دکتر قاسمی پی حرف خود را این گونه می‌گیرد و یادآور می‌شود: «البته که اگر من جایگاه اجتماعی خوبی داشته باشم، فرزندانم هم احساس مطلوب‌تری خواهند داشت و احساس می‌کنند مادر مهمی دارند، من هم کار کردن را دوست دارم، اما دو روز بیشتر سر کار نمی‌روم و تمام وقتم رزرو شده است برای علی آقا و ریحانه خانم.

راستش داستان از این قرار است، وقتی حال یک مادر و خانواده‌اش خوب باشد، در محل کار هم موفق‌تر عمل می‌کند، از سمت دیگر وقتی بچه‌ها می‌بینند که مادر آنها شغل و جایگاه اجتماعی دارد، احساس بهتری دارند و ارتباط مطلوب‌تری را برقرار می‌کنند.»

نسخه مامان دکتر، به راحتی خوشبخت شوید

لذت فرزندداری را بچشید

اگر نقش کلمات و لحن امیدبخش خانم دکتر را با هم ببینیم راز بزرگ باز می‌شود، با این حال مامان مریم بانو به صراحت می‌گوید: «هیچ لذتی بالاتر از فرزندداری نیست، خوشحالی آنها احساس فوق‌العاده‌ای به آدمی می‌بخشد و همین که فرزندت تو را دوست دارد؛ دنیایی ارزشمند است، در حقیقت اعضای خانواده وقتی کنار هم هستند، اشتیاق انسان را به زندگی افزایش پیدا می‌کند و طبیعتاً در خانه‌ای که بچه حضور ندارد، کمبود محبت غوغا می‌کند.»

مریم بانو یک راز دیگری را هم افشا می‌کند که شاید کمتر بار از این دریچه موضوع موفقیت در کنار خانواده و فرزندآوری را مدنظر قرار داده باشیم، او تاکید می‌کند: «فقط بچه‌ها نیستند که به والدین نیاز دارند، بلکه پدر و مادر‌ها هم به فرزند نیاز دارند؛ وقتی بچه‌ها را می‌بینیم و احساس می‌کنیم که آن فرزندت هستند، یک قدرت بی‌نظیر پیدا می‌کنیم، حضور بچه‌ها در خانه باعث ایجاد آرامش می‌شود و در واقع زن برای موفقیت و خوشحال بودن به یک خانواده سالم نیاز دارد.»

خانم دکتر حرف‌های گفتنی‌اش شنیدنی است و حالا به یک عقیده که از قضا خیلی هم راسخ است اشاره می‌کند و می‌گوید: «یکی از ملاک‌های ما ایمان و اعتقاد به داشتن فرزند است و این در متون دینی هم سفارش شده و در آیات قرآن ساری و جاری است.

درست مثل حجاب که هیچ مانعی برای پیشرفت بانوان نیست، فرزند هم مانع ترقی و پیشرفت نمی‌شود، همانطور که در زندگی من هیچ مانعی ایجاد نکرده و خودم از اینکه با حجاب و مادر هستم، رضایت قلبی دارم، خصوصا که این مسیر انتخاب خود من بوده؛ و برای دخترم هم همین را می‌خواهم که خودش این راه را انتخاب کند، البته این نکته را بگویم که بهترین راه معرفی اسلام مهربانی و صداقت است، یعنی اگر افراد محجبه یا مادران الگوی تمام عیار مهربان باشند، بهترین تبلیغ خواهد بود.»

نسخه مامان دکتر، به راحتی خوشبخت شوید

نسخه مامان دکتر

نسخه‌های مامان خانم دکتر به این موارد ختم نمی‌شود ولی نوبتی هم باشد، نوبت جمع‌بندی است، حسن ختام کلام مامان مریمِ پزشکِ موفق و محجبه می‌شود: «به همه آدم‌ها می‌گویم لذتی که در خانواده منسجم وجود دارد، در هیچ چیز در دنیا وجود ندارد، کافی است وقتی خسته‌ای خنده فرزندانت را ببینی، اثری از خستگی باقی نمی‌ماند، بنابراین به همه پیشنهاد می‌کنم که این لذت را بچشند، آدم احساس خوشبختی را کنار فرزندان و خانواده خود درک می‌کند، خیلی خودمانی‌تر بگویم فرزند داشتن آنقدر کیف دارد که فراموش می‌کنی سختی‌هایی هم وجود دارد در واقع بچه‌داری سختی خاصی ندارد و واقعیت را بخواهید اگر سخت باشد، ذوق و شوق به زندگی مادرانه شیرینش می‌کند.»

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر