به گزارش مجله خبری نگار، ماه رمضان و نوروز ۱۴۰۳ چهار سریال «زیرخاکی ۴» به کارگردانی و نویسندگی جلیل سامان، «هفت سر اژدها» به کارگردانی و نویسندگی ابوالقاسم طالبی، «رستگاری» به کارگردانی مسعود ده نمکی و «نون خ» به کارگردانی سعید آقاخانی و تهیه کنندگی مهدی فرجی به روی آنتن سه شبکه اول سیما رفت.
مصطفی قاسمیان منتقد سینما و تلویزیون درباره این ۴ سریال گفت: کیفیت «هفت سر اژدها» خیلی پایین است و ما، در بسیاری از صحنهها شاهد چیزی همانند آثار ایرج ملکی بودیم؛ من برای بیان «کمدی ناخواسته» برای محصولات نمایشی احتیاط میکنم، اما این سریال واقعاً یک کمدی ناخواسته است. این سریال دیالوگنویسی و قصه ضعیفی دارد و منطق ماجرا کاملا زیر سوال است.
قاسمیان عنوان کرد: بیان و روایت سیاست و فساد در «هفت سر اژدها» به شکل افراطی سادهانگارانه است؛ من متوجه میشوم که در یک محصول نمایشی امکان نشان دادن تمام جزئیات وجود ندارد و باید مقداری ساده بیان شود، اما در این سریال به شکل افراطی این کار صورت گرفته است به گونهای که با این کار به خیلی از مخاطبها بر میخورد.
وی خاطرنشان کرد: بازیگران این سریال بهخصوص بازیگران جدید و جوان آن بینهایت بد و مصنوعی بازی میکنند و ارجاعات سیاسی این سریال خیلی دمده شده است.
وی در ادامه درباره سریال «رستگاری» گفت: با اینکه این سریال از نظر فیلمنامه و کارگردانی دستاوردی در حد و اندازه ده نمکی نداشت، اما به نظرم این سریال از «هفت سر اژدها» یک پله بالاتر قرار میگیرد و کمدی ناخواسته نشده است.
قاسمیان افزود: «رستگاری» ایدۀ قابل توجه مرگ آگاهی را داشت؛ من به خاطر نمیآورم که این سوژه را در سریالهای تلویزیونی مشاهده کرده باشم.
این منتقد اظهار کرد: کارگردان، این ایده را کمابیش و نه به شکل کامل تولید کرد؛ کمابیش یعنی اینکه او این ایده را حیف کرد. گرههای داستان خیلی دمدستی و شبیه سریالهای ملودرام خانوادگی این سالها بود، «رستگاری» نکته جدیدی به جز مرگ آگاهی را به مخاطب و بیننده ارائه نکرد.
قاسمیان عنوان کرد: فکر میکنم اگر مخاطب به جای «هفت سر اژدها» این سریال را تماشا میکرد حتماً برای او جذابیت بیشتری داشت و به نظرم مخاطب زیاد «هفت سر اژدها» به خاطر شبکه سه بوده، زیرا این شبکه از دومین شبکه سیما پر بینندهتر است.
این منتقد همچنین درباره سریال «نون خ ۵» گفت: به نظرم این سریال بهترین مجموعهای است که از ابتدای سال ۱۴۰۳ به روی آنتن رفته است؛ «نون خ» هم توانست مخاطب را بهاندازه زیاد بخنداند و هم توانست آنها را بهدنبال خود بکشاند.
وی افزود: ایراد «نون خ ۵» این بود که داستان بهاندازه کافی متقاعدکننده نبود؛ مثلا ما، در قسمتهایی از آن شاهد بودیم گرههای سهلگیرانهای در قصه میافتاد که قابل باور نبود، به نظرم این نقطه ضعف آن نسبت به فصول قبلی این سریال بود؛ این فصل نسبت به فصل سوم که بهترین فصل «نون خ» است کمی عقبتر است.
این منتقد تصریح کرد: «نون خ» همیشه در بحث اقوام پیشرو بوده و حتی «پایتخت» نیز در این بحث به گرد پای آن نمیرسد؛ در این فصل، «نون خ» مرزهای ملی و استراتژیک را تغییر داد، یعنی «نون خ ۵» را میتوان بهعنوان یک نمونه و مثال در زمینه محصولات مرتبط با اقوام، انسجام ملی و... مطرح کرد.
وی در پایان درباره سریال «زیرخاکی ۴» بیان کرد: داستان اصلی این سریال که پیدا کردن گنج توسط فریبرز، رسیدن به آرزوهای دور و دراز او و همچنین اشتباه گرفتن او با افراد مهم و به زندان ساواک و عراق رفتنهای او بود باعث شد داستان این سریال روی دور تکرار بیافتد، اما وقتی این سریال را با وضعیت کلی تلویزیون در این چند سال مقایسه میکنیم میبینیم «زیرخاکی» همچنان از استانداردهای رایج تلویزیون بالاتر است.
قاسمیان خاطرنشان کرد: «زیرخاکی» میتوانست مخاطب را بخنداند و به دنبال خود بکشاند؛ شخصیتهای اصلی آن همچنان برای مخاطب جذاب بود و به نظرم با توجه به پایانبندی این فصل، اگر داستان از دنبال کردن گنج تغییر کند زیر خاکی امکان ادامه پیدا کردن را دارد.