کد مطلب: ۹۵۲۳۲۱
|
|
۱۱ آذر ۱۴۰۴ - ۰۶:۰۱

همیشه آنلاین‌های مضطرب| هجوم فضای مجازی روی روان کودکان و نوجوانان

همیشه آنلاین‌های مضطرب| هجوم فضای مجازی روی روان کودکان و نوجوانان
نقش شبکه‌های اجتماعی در افسردگی و اضطراب کودکان و نوجوانان بررسی شد

به گزارش مجله خبری نگار، کودکان و نوجوانان نسل جدید از بدو تولد به دنیای دیجیتال پا نهادند؛ والدینشان به سرعت تولد آنها را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشتند. این نسل با شبکه‌های اجتماعی، پیام‌رسان‌ها و خدمات الکترونیکی و آنلاین بزرگ شده‌اند. تلفن هوشمند در نگاه آنان، دهکده مجازی نیست؛ دنیایی است که اغلب بیش از جهان واقعی می‌پسندند. بر خلاف نسل‌های پیشین که به روابط حقیقی معتقدند، نسل جدید بیش‌ترین وقت خود را در اینترنت و فضای مجازی می‌گذراند. بازی‌های آنلاین و دیجیتال، روم‌های گفت وگوی زنده و لایو‌های شبانه‌روزی جزوی از برنامه‌های روزانه‌شان است. این نسل حتی اطلاعات ساده خود را از جستجوگر‌هایی مانند گوگل می‌گیرد. کشف و لمس دنیای بیرون، مطالعه کتاب‌های قطور و شرکت در محافل بحث و گفت‌و‌گو جذابیت کم‌تری برایشان دارد. با این حال آیا می‌توان رابطه‌ای معنادار میان استفاده بی‌رویه از فضای مجازی با ابتلا به افسردگی یافت؟

پاسخ ساناز ابراهیمی، پژوهشگر مسائل رفتاری به این پرسش تامل برانگیز است. از دریچه نگاه این پژوهشگر، اکنون کودکان و نوجوانان بیش از پیش در فضای مجازی وقت می‌گذرانند و زمانِ هرچه کمتری را به معاشرت حضوری اختصاص می‌دهند. در چنین شرایطی بیشتر احتمال دارد که دختران در گرداب شبکه‌های اجتماعی اعتماد به نفسِ خود را از دست بدهند، و پسران نیز به بازی‌های آنلاین و هرزه‌نگاری اعتیاد پیدا کنند. دوران کودکی و نوجوانی دیگر «بازی‌محور» نیست بلکه «تلفن‌محور» است. به نظر ابراهیمی، «والدین در دنیای واقعی بیش از حد دل‌نگران و مراقب بچه‌ها هستند و سنّی را که می‌توان با خیال راحت کودکان را برای بازی یا انجام کارهایشان تنها گذاشت به تأخیر می‌اندازند، اما برای محافظت از کودکان در برابر خطراتِ آنلاین چندان کاری نمی‌کنند. ما کودکان و نوجوانان را برای پرسه‌زنی در اینترنت بیش از اندازه آزاد گذاشته‌ایم، و آنها را در برابر خطر آزار و اذیت و مزاحمت یا مشاهده مطالبِ مضر، از خشونتِ بی‌پرده تا وبسایت‌های مشوّق خودکشی و خودزنی، به حالِ خود رها کرده‌ایم و همه اینها شانس ابتلا به افسردگی را در نوجوانان و کودکان بالا می‌برد!»

اگرچه برخی از صاحب‌نظران، افزایش بیماری‌های روانی در میان «نسل زد» (متولدین اواسط تا اواخر دهه ۱۹۹۰) را به تلفن‌های هوشمند نسبت داده‌اند. با‌این‌حال گروهی نیز با این دیدگاه موافق نیستند و می‌گویند علت افزایش اضطراب و افسردگی در میان نوجوانان این است که نسبت به نسل‌های قبلی، چیز‌های بیشتری می‌تواند مایه نگرانیِ آنها باشد؛ از تغییرات اقلیمی تا نابرابریِ فزاینده و کشمکش جهانی و بحران‌های دائمی در حوزه‌های مختلف؛ بنابراین شاید احساس اضطراب و افسردگیِ نوجوانان ناشی از رویداد‌های دنیا یا دست‌کم نحوه پوشش خبریِ این اتفاقات است. آیا امکان دارد که چرخه خبریِ ۲۴ ساعته اینترنت، غلیان احساسات در فضای مجازی و انتشار فیلم‌های کوتاه از خشونتِ بی‌پرده در ایجاد احساس خطرِ دائمی سهیم باشد؟

بی‌تردید این امر بر نگرشِ ما به اتفاقاتِ جاری تأثیر منفی داشته و احساس خطر را در مردم به ویژه گروه سنی کودک و نوجوان افزایش داده است.

اما آنطور که ساناز ابراهیمی می‌گوید: «نسل‌های پیشین نیز در سایه جنگ و بی‌ثباتیِ جهانی بزرگ شدند ولی بحران‌های جمعی معمولا به بحران‌های روان‌شناختیِ فردی نمی‌انجامد، شاید به این دلیل که اغلب احساس هدف‌مندی و همبستگیِ اجتماعی را افزایش می‌دهند. در عوض، شواهد فزاینده‌ای درباره ارتباط میان بیماری‌های روانی و استفاده از تلفن‌های هوشمند و شبکه‌های اجتماعی وجود دارد.»

۴۶ درصد از نوجوانان «تقریبا همیشه» آنلاین هستند

نتایج برخی از پژوهش‌ها نشان داده که، به‌ویژه در میان دختران، میزان افسردگی پا به پای میزان وقت‌گذرانی در شبکه‌های اجتماعی افزایش می‌یابد. در مقایسه با دخترانی که اصلا در شبکه‌های اجتماعی وقت نمی‌گذرانند، آنهایی که روزی بیش از پنج ساعت در شبکه‌های اجتماعی فعالیت می‌کنند سه برابر بیشتر احتمال دارد که افسرده شوند. اما چرا کودکی‌ها و نوجوانی‌های «تلفن‌محور» ممکن است چنین پیامدی داشته باشد؟ تلفن‌های هوشمند ما را از محیط اطراف و عزیزانمان دور می‌کنند و به قول برخی از جامعه‌شناسِان نامدار، ما را «برای همیشه به‌جای دیگری» می‌برند. نوجوانان نه‌تنها بیش از دیگران از تلفن‌های هوشمند استفاده می‌کنند بلکه طبق آمار‌های موجود، ۴۶ درصد از نوجوانان «تقریبا همیشه» آنلاین هستند و این درحالی است که آنان آسیب‌پذیرترین کاربران نیز به شمار می‌روند. ابراهیمی می‌گوید: نوجوانی دوره رشد سریع اجتماعی و عاطفی است و تلفن‌های هوشمند «جلوی تجربه کردن را می‌گیرند». این پژوهشگر مسائل رفتاری توضیح می‌دهد: «فقط کافی است که ببینیم وقتی نوجوانان شروع به وقت‌گذرانی در اینترنت کردند، اینفلوئنسر‌های بی‌بو و بی‌خاصیت را دنبال کردند، به فکر جلب «لایک» افتادند و ارتباط سطحیِ آنلاین را جایگزین دوستیِ عمیق در زندگیِ واقعی کردند از چه فعالیت‌های پرباری محروم شدند. شبکه‌های اجتماعی به مقایسه اجتماعی دامن می‌زنند، و این می‌تواند دردناک و رنج‌آور باشد. این حرف‌ها ممکن است ازمدافتاده به نظر برسد، اما در‌عین‌حال درست است. کدام آدمِ میانسالی از اینکه قبل از ظهور تلفن‌های هوشمند بزرگ شده احساس آسودگی نمی‌کند؟ حتی پیش از پیدایش تلفن‌های هوشمند هم دوره نوجوانی به‌اندازه کافی دشوار بود، یعنی زمانی که از خطر تحقیر در فضای مجازی خبری نبود، اما جای انکار نیست که امروزه تکنولوژی و بهره‌وری از شبکه‌های اجتماعی، لذت‌بردن از دنیای مجاز و هم‌چنین کسب شهرت از طریق آن به نوعی با سبک زندگی افراد عجین شده و فضایی فرازمان و فرامکان برای تعامل افراد فراهم کرده و بدیهی است که در بستر این فضا آسیب‌ها، جرایم و ناهنجاری‌هایی پدیدار شده که گروه سنی کودک و نوجوان را بیشتر تهدید می‌کند.»

ابراهیمی خواهان ممنوعیت استفاده بدون نظارت از تلفن‌های هوشمند در سنین حساس از کودکی تا نوجوانی و یا دور نگه داشتن کودکانِ کم‌سن‌وسال از شبکه‌های اجتماعی است. او نه تنها خواهان این مسئله است، بلکه می‌گوید دولت‌ها باید با وضع قوانین و مقررات شرکت‌های فناوری را ملزم به اقدامات احتیاطی و مراقبت از کودکان و نوجوانان کنند. به نظر او، باید سن قانونیِ استفاده از شبکه‌های اجتماعی را از ۱۳ سالگی به ۱۶ سالگی افزایش داد و شرکت‌های فناوری را به استفاده از روش‌های مؤثری برای سن‌آزمایی وادار کرد، کار‌های کاملاً معقولی که مدت‌ها قبل باید انجام می‌شد. این پژوهشگر مسائل رفتاری معتقد است، اگر حفره‌ای که در درون کودکان و نوجوانان است با چیز‌های شکوهمند و متعالی پُر نشود، جامعه مدرن و مهمترین ابزار آن یعنی شبکه‌های اجتماعی به‌سرعت آن را پُر از زباله خواهد کرد. شاید زمانِ آن فرا رسیده است که بیش از پیش به کودکان و نوجوانانمان هشدار بدهیم که وقتی شش‌دانگِ حواسشان را جمع تلفن‌های هوشمندِ خود می‌کنند، از مشاهده چه چیز‌های خوبی غافل می‌شوند و این عادت مخرب باعث می‌شود که در بزرگسالی از صحبت با آدم‌های باتجربه محروم شده و افکار خوب و موثر خود را ناتمام رها کنند!

درهمین حال «شهناز کاوه» نیز در قامت روان‌شناس کودک و نوجوان درباره ارتباط میان افسردگی و استفاده از فضای مجازی می‌گوید: «نوجوانان، چون مستعد افسردگی و اضطراب‌اند، اغلب سطح خفیف و متوسطی از افسردگی را در این سن تجربه می‌کنند. به همین دلیل وقت گذرانی بیش از حد در فضای مجازی ممکن است موجب تشدید میزان افسردگی فرد شود. به صورت مستقیم نمی‌توان استفاده از فضای مجازی را علت افزایش میزان افسردگی در نوجوان دانست، اما موارد بسیاری در استفاده از فضای مجازی می‌توانند به شدید شدن افسردگی فرد منجر شوند». کاوه درباره‌ی تاثیر غیرمستقیم دنیای دیجیتال بر نوجوانان می‌گوید: «نکته مهم درباره رسانه‌های اجتماعی این است که در رسانه‌های ارتباط جمعی مانند اینستاگرام، تنها موفقیت‌ها به نمایش گذاشته می‌شود؛ از شکست‌ها کم‌تر حرفی زده می‌شود. نوجوان با مقایسه زندگی خود با ویترین رنگارنگی که در اینستاگرام می‌بیند، ممکن است احساس سرخوردگی و افسردگی کند. قدرت تجزیه و تحلیل موقعیت در این سن بسیار کم است. گذران وقت زیاد در دنیایی که با شرایط واقعی هم‌خوانی ندارد و دسترسی به آن نیز برایش ممکن نیست، احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش می‌دهد».

تاثیر هوشمند مخرب.

اما استفاده از رسانه‌های اجتماعی چگونه منجر به تشدید افسردگی شده و چگونه می‌توانند بر نوجوانان تاثیر منفی بگذارند؟ گروهی از پژوهشگران از شواهدی مبنی بر وجود ارتباط بین رسانه‌های اجتماعی و افسردگی در نوجوانان خبر می‌دهند. به گفته آنان در چندین مطالعه انجام‌شده در آمریکا افسردگی بین کاربران نوجوان و جوانی که بیش‌ترین زمان را در اینستاگرام، فیس‌بوک و سایر پلتفرم‌ها می‌گذرانند، به میزان قابل‌توجهی (سیزده تا شصت‌وشش‌درصد) گزارش شده است؛ البته که این مطالعات تنها یک هم‌بستگی (نه علیت) را نشان می‌دهد. افزایش افسردگی در گروه مورد مطالعه هم‌زمان با افزایش استفاده از گوشی‌های هوشمند رخ داده است. گوشی‌های هوشمند در سال ۲۰۰۷ معرفی شدند و تا سال ۲۰۱۵ در بسیاری از کشور‌ها مورد استفاده قرار گرفتند و اتفاقا در آغاز دهه ۲۰۱۰، بیماری‌های روانی در میان نوجوانان به میزان چشمگیری افزایش یافت، روندی که تا کنون ادامه داشته است. در فاصله سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۸، تعداد دانشجویان آمریکاییِ مبتلا به افسردگی و اضطراب بیش از دو برابر افزایش یافت. مسئله نگران‌کننده‌تر این است که در دهه منتهی به سال ۲۰۲۰، تعداد دختران و پسرانِ نوجوانِ آمریکایی‌ای که به علت آزار رساندنِ عمدی به خود به بخش اورژانسِ مراکز درمانی مراجعه کرده بودند، به ترتیب، ۱۸۸ درصد و ۴۸ درصد افزایش یافت. علاوه بر این، میزان خودکشیِ نوجوانان ۱۶۷ درصد در میان دختران و ۹۱ درصد در میان پسران افزایش یافت. در انگلیس و بسیاری از دیگر کشور‌های جهان هم روند مشابهی به چشم می‌خورد. به عقیده‌ی روان‌شناسان اجتماعی، این بحرانِ سلامت روانی معلول استفاده گسترده از تلفن‌های هوشمند و همچنین پیدایش شبکه‌های اجتماعی و بازی‌های آنلاینِ اعتیادآور است. آنان این پدیده را «بازتنظیمِ عظیمِ دوران کودکی» می‌نامند.

لزوم روابط هم‌زمان مجازی و حقیقی

روان شناسان معتقدند ارتباطاتی که کاربران رسانه‌های اجتماعی به صورت الکترونیکی ایجاد می‌کنند، از نظر احساسی کم‌تر رضایت‌بخش است. افزایش افسردگی در بین استفاده‌کنندگان از فضای مجازی دلیلی است که موجب احساس انزوای اجتماعی بین آنها می‌شود. نعیم اسدی روان‌شناس بالینی می‌گوید: «هرچه با انسان‌ها کم‌تر به شیوه‌ای عمیق و هم‌دلانه ارتباط برقرار کنید، کم‌تر از مزایای یک تعامل اجتماعی بهره‌مند می‌شوید. تعاملات سطحی‌تر احتمال ارتباط کم‌تری ایجاد می‌کند. حس ارتباط قوی چیزی است که همه ما به آن نیاز داریم.»، اما درباره استفاده‌ی زیاد از فضای مجازی استثنا‌هایی نیز وجود دارد؛ اسدی می‌گوید: «برخی از نوجوانان که کاربران بسیاری از رسانه‌های اجتماعی‌اند، اما سطح بالایی از تعاملات اجتماعی «رودررو» را نیز حفظ می‌کنند، کمتر در معرض آسیب قرار می‌گیرند؛ بنابراین نوجوانانی که هم در فضای حقیقی و هم از طریق رسانه‌های اجتماعی تعامل دارند، علائم افسردگی کم‌تری نشان می‌هند؛ البته باید در نظر داشت که برخی از نوجوانان در برقراری ارتباط با هم‌سالان موفق نیستند. آنها منزوی‌اند یا در مدارس و جامعه خود احساس پذیرش نمی‌کنند. ارتباطات مجازی برای این گروه می‌تواند مفید باشد.»

شبکه‌های اجتماعی و نزول عزت نفس

در این میان کاهش عزت نفس هم باید در بحث افسردگی مورد توجه قرار گیرد. این موضوع در مقایسه اشتباه نوجوانان با تصاویر هنرمندانه‌ای از کسانی که زیباتر، لاغرتر، محبوب‌تر و ثروتمندترند، مشهود است. اسدی در این رابطه توضیح می‌دهد: «بسیاری از دختران نوجوان با بمباران عکس‌هایی از سوی دوستانشان که عالی‌ترین عکس‌ها را از خود منتشر می‌کنند، روبه‌رو می‌شوند. آنها همچنین افراد مشهور و اینفلوئنسر‌هایی را دنبال می‌کنند که فتوشاپ زیادی روی عکس‌هایشان انجام می‌دهند و تیم‌های آرایش و مو دارند. اگر این مقایسه روزانه، الگوی طبیعی استفاده آنان باشد، اعتماد به نفسشان تحت تاثیر قرار می‌گیرد.» بیش‌تر جوانان و نوجوانان در نظرسنجی‌ها، اینستاگرام را به عنوان پلتفرمی که موجب احساس اضطراب، افسردگی و نگرانی درباره تصویر بدن‌شان می‌شود، معرفی کرده‌اند. برهمین اساس نعیم اسدی خاطرنشان می‌کند که «انتشار یک تصویر عالی در اینستاگرام نه‌تنها ممکن است موجب احساس ناکافی‌بودن در بیننده کند، بلکه حتی برای منتشرکننده نیز ناسالم باشد. کودکان زمان زیادی را برای تولید محتوا و پست‌کردن تصویر یک زندگی کامل در رسانه‌های اجتماعی صرف می‌کنند: «ببین چقدر خوشحالم! ببین چقدر زیبا هستم!» بدون این‌که نگران عدم پذیرش آن از سوی دوستانشان باشند. آنها از طرد‌شدن می‌ترسند. اگر بازخورد مثبتی از حساب‌های رسانه‌های اجتماعی خود دریافت می‌کنند، ممکن است نگران باشند که لایک از سوی دوستانشان واقعی نباشد».

فعالیت سالم کم‌تر

عدم فعالیت بدنی و تلاش برای یادگیری مهارت‌های جدید و پرورش استعداد‌ها از عوارض اتلاف وقت در رسانه‌های اجتماعی است و تمامی تمرکز نوجوان بر انجام فعالیت‌هایی معطوف است که به ایجاد حس موفقیت و تقویت بدن منتهی نمی‌شود. اسدی با اشاره به این موضوع، توضیح می‌دهد: «اگر نوجوان زمان زیادی را صرف تلفن همراه خود می‌کند، زمان کم‌تری برای انجام فعالیت‌های موثر خواهد داشت و از طرفی نوجوانانی که زمان زیادی را با دستگاه‌های دیجیتال می‌گذرانند، الزاماً احساس رضایت درونی نمی‌کنند. هر زمان که اعلان یا لایک روی یک عکس یا درخواست فالو دریافت می‌کنند، مقداری دوپامین در بدن رها می‌شود، اما این بیش از آن‌که رضایت‌بخش باشد، اعتیادآور است؛ بنابراین برای جلوگیری از افزایش آسیب‌ها والدین باید به طور منظم نحوه و زمان استفاده آنها از رسانه‌های اجتماعی را کنترل کنند و یا مطمئن شوند که فرزندانشان در تعاملات اجتماعی حضوری شرکت می‌کنند. همچنین باید آنها را برای انجام فعالیت‌هایی که به ایجاد هویت و اعتماد به نفس کمک می‌کنند، ترغیب نمایند. توسعه‌دهندگان شبکه‌های اجتماعی با اعلان‌ها تلاش می‌کنند تا کاربران را به سمت خود جذب کنند. آنها می‌خواهند کاربر هر کاری را که انجام می‌دهد، قطع کند و دائماً با تلفن و برنامه‌های مجازی مشغول باشد لذا باید نوجوانان را تشویق کرد تا با خود درباره زمان صرف‌شده در رسانه‌های اجتماعی و این‌که چه احساسی در آنها ایجاد می‌کند، صادق باشند. همچنین والدین باید قانون عدم حضور تلفن هوشمند در اتاق خواب را بعد از یک زمان خاص اعمال کرده و از یک ساعت زنگ‌دار قدیمی برای بیدارشدن استفاده کنند.»

رکسانا داوودی، تحلیلگر مسائل رفتاری کودک و نوجوان هم با استناد بر تحقیقات انجام شده می‌گوید: «جوانان و نوجوانانی که بیش از ۲ ساعت در روز را صرف استفاده از رسانه‌های اجتماعی می‌کنند، بیشتر احتمال دارد که در معرض خطر ابتلا به اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب قرار گیرند. طی ۲۵ سال گذشته اطلاعات جدید و فناوری‌های ارتباطی تغییرات زیادی کرده و افراد تعاملات زیادی با دنیای اطراف خود دارند. اما نتایج مطالعات متعددی نشان داده است که افزایش استفاده از رسانه‌های اجتماعی و تجهیزاتی مانند تلفن و لپ‌تاپ قبل از خواب ارتباط معناداری با کیفیت پایین خواب و بروز افسردگی و اضطراب در نوجوانان دارد.»

این تحلیلگر مسائل رفتاری بیان می‌کند: «پیگیری مداوم پیام‌ها، نوتیفیکیشن‌ها یا وضعیت دیگران در فضای مجازی باعث احساس گسست دائمی می‌شود. فرد همواره در انتظار اتفاقی جدید یا واکنشی از سوی دیگران است که این حالت، ذهن را در حالت آماده‌باش نگه می‌دارد. این تنش مزمن به‌مرور باعث افزایش تحریک‌پذیری و کاهش تحمل روانی در موقعیت‌های عادی زندگی شده و آرامش ذهنی را به ویژه در گروه‌های سنی کودک و نوجوان به‌شدت مختل می‌کند. از طرفی شبکه‌های اجتماعی زمینه مقایسه مداوم را فراهم می‌کنند. نوجوانان با دیدن تصاویر گزینشی و روایت‌های اغلب غیرواقعی از زندگی دیگران، احساس نارضایتی و ناکافی‌بودن را تجربه می‌کنند. این وضعیت ذهن را به سمت گرفتن تایید بیرونی سوق می‌دهد و وابستگی روانی را تقویت می‌کند. تکرار این چرخه باعث کاهش عزت‌نفس و اضطراب دائمی می‌شود. اضطرابی که برای تمامی گروه‌های سنی به ویژه کودک و نوجوان مضر است و روان آنان را در معرض تهدید جدی قرار می‌دهد.»

وی خاطرنشان می‌کند: «قرار گرفتن مداوم در معرض حجم زیادی از اطلاعات، تصاویر و محرک‌های احساسی باعث خستگی شدید ذهن می‌شود. به این ترتیب کودک یا نوجوان ممکن است بدون آن‌که خود متوجه باشد، دچار آشفتگی شناختی، بی‌انگیزگی یا کاهش بازدهی ذهنی شود. این وضعیت به‌ویژه در زمانی که فرد زمان مشخصی برای قطع ارتباط تعیین نکرده‌است، تشدید می‌یابد. فرسودگی ذهنی در بلندمدت می‌تواند زمینه‌ساز مشکلات روانی عمیق‌تری مانند افسردگی یا احساس پوچی شود و نیاز به مراقبت جدی دارد.»

منبع: رسالت

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر