کد مطلب: ۹۴۶۵۹۴
|
|

آشنایی با جنبه‌های مختلف ارتباط زناشویی و مفهوم آن‌ها

آشنایی با جنبه‌های مختلف ارتباط زناشویی و مفهوم آن‌ها
الگو‌های ارتباطی همسران همان شیوه همیشگی و تکرارشونده‌ای است که زن و شوهر از طریق آن با یکدیگر حرف می‌زنند، احساساتشان را منتقل می‌کنند و اختلافات را مدیریت می‌کنند؛ الگویی که کیفیت آن می‌تواند پیش‌بینی‌کننده موفقیت یا ناکامی رابطه باشد.

به گزارش مجله خبری نگار،دکتر منیر بیگلربیگی روانشناس و مشاور خانواده بر این باور است الگو‌های ارتباطی همسران همان شیوه همیشگی و تکرارشونده‌ای است که زن و شوهر از طریق آن با یکدیگر حرف می‌زنند، احساساتشان را منتقل می‌کنند و اختلافات را مدیریت می‌کنند؛ الگویی که کیفیت آن می‌تواند پیش‌بینی‌کننده موفقیت یا ناکامی رابطه باشد.

 الگو‌های ارتباطی همسران به مجموعه شیوه‌ها، رفتارها، واکنش‌ها و نحوه تعامل زن و شوهر با یکدیگر گفته می‌شود که در طول زمان شکل می‌گیرند و تعیین می‌کنند زوجین چگونه احساسات، نیازها، خواسته‌ها و تعارضات خود را بیان و مدیریت کنند. این الگو‌ها مانند یک نقشه رفتاری عمل می‌کنند و مشخص می‌سازند هنگام خوشحالی، ناراحتی، اختلاف، تصمیم‌گیری یا گفت‌و‌گو، هر یک از زوجین چگونه با دیگری برخورد می‌کند.

الگو‌های ارتباطی همسران نقش مهمی در شکل‌گیری تاب‌آوری زناشویی دارند.

تاب‌آوری به توانایی زوجین برای سازگاری با چالش‌ها، فشار‌ها و بحران‌های زندگی گفته می‌شود و کیفیت ارتباط یکی از مهم‌ترین عواملی است که این توانایی را تقویت یا تضعیف می‌کند.

زمانی که زن و شوهر از الگو‌های ارتباطی سازنده مانند گفت‌وگوی آرام، گوش دادن فعال، همدلی، احترام و حل مسئله استفاده می‌کنند، احساس امنیت عاطفی در رابطه افزایش می‌یابد. این احساس امنیت باعث می‌شود زوجین حتی در شرایط سخت نیز در کنار هم بمانند و از بحران‌ها عبور کنند.

تاب‌آوری زناشویی رابطه مستقیمی با کیفیت الگوی ارتباطی دارد و هرچه زوجین مهارت‌های ارتباطی سالم‌تری داشته باشند، پایداری و رضایتشان نیز بیشتر خواهد شد.

الگو‌های ارتباطی می‌توانند سازنده یا ناسازنده باشند. الگو‌های سازنده شامل گفت‌وگوی آرام، گوش دادن فعال، احترام، همکاری و حل مسئله است و باعث افزایش صمیمیت و رضایت زناشویی می‌شود. در مقابل الگو‌های ناسازنده مانند انتقاد، سرزنش، دفاعی شدن، کناره‌گیری، اجتناب و مشاجره شدید، روابط را فرسایش می‌دهند و احتمال سردی یا تعارض طولانی را افزایش می‌دهند.

۱. مفهوم ارتباط زناشویی و اهمیت الگو‌های ارتباطی

ارتباط زناشویی یکی از مهم‌ترین و پیچیده‌ترین انواع ارتباطات انسانی است، زیرا برخلاف سایر روابط که تنها یک بخش از زندگی فرد را دربرمی‌گیرند، رابطه زناشویی شامل جنبه‌های مختلف زیستی، اقتصادی، عاطفی، اجتماعی و روانی است. زوجین نه تنها شریک زندگی، بلکه شریک احساسات، تصمیم‌گیری‌ها، چالش‌ها و آینده یکدیگر هستند.

همین گستردگی موجب می‌شود که کیفیت ارتباط زناشویی نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در سلامت روان فرد، ثبات خانواده، تربیت فرزندان و حتی احساس رضایت از زندگی داشته باشد. هر فرد قبل از ورود به ازدواج مجموعه‌ای از الگو‌های درونی‌شده را از خانواده اصلی، تجربه‌های قبلی، باور‌های فرهنگی و سبک تربیتی خود با خود حمل می‌کند. این الگو‌های درونی‌شده نحوه واکنش او در زمان تعارض، شیوه بیان نیازها، روش بروز احساسات و حتی نوع نگاه او به رابطه را شکل می‌دهد. وقتی این الگو‌ها وارد زندگی مشترک می‌شوند، زوجین با مجموعه‌ای از تعامل‌های پیچیده روبه‌رو خواهند شد که در طول زمان بر استحکام یا فرسایش رابطه اثر می‌گذارند.

پژوهش‌های گسترده در حوزه روانشناسی زناشویی نشان داده است که یکی از مهم‌ترین عوامل تمایز زوج‌های موفق از زوج‌های ناموفق، همین الگو‌های ارتباطی است. زوج‌های موفق ممکن است اختلاف داشته باشند، اما شیوه مواجهه آنها با تعارض، احترام و همکاری بیشتری را نشان می‌دهد.

در مقابل زوج‌های ناموفق اغلب در چرخه‌های تکراری سوء‌تفاهم، حمله، کناره‌گیری و تخریب عاطفی گرفتار می‌شوند. به همین دلیل شناسایی الگو‌های ارتباطی زوجین به عنوان موضوع اصلی بسیاری از تحقیقات علمی در زمینه ازدواج، مشاوره خانواده و رضایت زناشویی مطرح شده است. شناخت این الگو‌ها به ما کمک می‌کند بفهمیم چرا برخی روابط پایدار و رضایت‌بخش هستند و چرا برخی دیگر با وجود عشق اولیه به سمت سردی، جدایی عاطفی یا حتی طلاق حرکت می‌کنند.

۲. طبقه‌بندی گاتمن و فیتزپاتریک و تعریف زوجیت با ثبات و بی‌ثبات

جان گاتمن، یکی از مشهورترین پژوهشگران حوزه ازدواج، همراه با فیتزپاتریک، الگو‌های ارتباطی زوجین را به دو دسته بزرگ تقسیم کرد:

این طبقه‌بندی حاصل سال‌ها مشاهده مستقیم زوجین در آزمایشگاه‌های ارتباطی و استفاده از ابزار‌های دقیق تحلیل رفتار بوده است. زوجیت با ثبات به این معنا نیست که هیچ تعارضی وجود ندارد، بلکه به این معناست که زوجین توانایی مدیریت تعارض و حفظ پیوند عاطفی را دارند. در مقابل، زوجیت بی‌ثبات نشان‌دهنده روابطی است که چرخه‌های مخرب ارتباطی بر آنها غلبه دارد و توانایی سازنده برای حل مشکلات در طول زمان کاهش می‌یابد.

یکی از مهم‌ترین یافته‌های گاتمن، نسبت معروف پنج به یک است. او نشان داد که در ازدواج‌های با ثبات، در جریان حل تعارض، هر پیام منفی با پنج پیام مثبت متعادل می‌شود. این پیام‌های مثبت شامل اعتبار‌بخشی، همدلی، آرامش، ابراز محبت و احترام است. اما در روابط بی‌ثبات، نسبت پیام‌های مثبت و منفی تقریباً برابر است و همین موضوع باعث می‌شود زوجین در طول زمان احساس فرسودگی کنند. در نتیجه این طبقه‌بندی نه‌تنها الگو‌های ارتباطی را روشن‌تر می‌کند، بلکه نشان می‌دهد زوج‌ها چگونه می‌توانند روابط خود را به سمت ثبات بیشتر هدایت کنند.

زوج‌های سنتی در دسته زوجیت با ثبات قرار می‌گیرند. آنها نقش‌های زنانه و مردانه را به‌طور مشخص پذیرفته‌اند و روتین مشخصی در زندگی دارند. اگرچه گاهی در بیان عدم توافق محافظه‌کارانه عمل می‌کنند، اما از نشان دادن احساسات خود ترسی ندارند و همین ابرازگری به حفظ صمیمیت کمک می‌کند. زوج‌های دو جنسیتی یا آندروژن نیز با وجود تفاوت در سبک زندگی، به دلیل توانایی مذاکره عمیق و علاقه به گفت‌و‌گو، قادرند ثبات رابطه را حفظ کنند.

در همین دسته زوج‌های اجتنابی قرار دارند که هیجان کمی در تعاملات نشان می‌دهند، اما با پرهیز از کشمکش‌های مخرب و برخورد آرام و منطقی، روابط خود را پایدار نگه می‌دارند.

در مقابل زوجیت بی‌ثبات گروهی است که شامل زوج‌های ناسازگار و زوج‌های آزاد و مستقل می‌شود. زوج‌های ناسازگار معمولاً گرفتار چرخه انتقاد، دفاع، حمله و کناره‌گیری هستند. آنها هیجان منفی زیادی را تجربه می‌کنند و کمتر به رفتار‌های مثبت توجه نشان می‌دهند. زوج‌های آزاد و مستقل نیز با وجود اینکه ممکن است ظاهراً آرام باشند، اما با اجتناب از تعارض و نبود هیجان مثبت، در طول زمان از یکدیگر فاصله می‌گیرند. این نوع رابطه معمولاً در معرض سردی عاطفی است و اگر به موقع اصلاح نشود، احتمال کاهش رضایت زناشویی بسیار زیاد خواهد بود.

۳. طبقه‌بندی فاورز و اولسون و گونه‌شناسی چهارگانه زوجین

فاورز و اولسون با پژوهش‌های گسترده خود یکی از مشهورترین مدل‌های زوج‌پژوهی را ارائه دادند. این دو پژوهشگر زوجین را بر اساس الگوی ارتباطی و نوع تعامل به چهار گروه تقسیم کردند. زوجین سرزنده بالاترین سطح رضایت زناشویی را دارند. آنها می‌توانند احساسات خود را بیان کنند، در حل مسئله با هم مشارکت دارند و از وقت‌گذرانی با یکدیگر لذت می‌برند. این گروه در مدیریت مسائل مالی، همکاری در امور خانه و ابراز محبت عملکردی بسیار مثبت دارند. از نظر ارزشی نیز سازگاری بالایی میان آنها وجود دارد.

زوجین سازگار در سطحی میانه قرار می‌گیرند. آنها به‌طور کلی رابطه خوبی دارند، یکدیگر را درک می‌کنند و در حل مشکلات همکاری می‌کنند، اما ممکن است در برخی مسائل مثل تربیت فرزند یا نقش مذهب در زندگی اختلاف‌نظر داشته باشند. این اختلاف‌نظر‌ها معمولاً شدید نیست و می‌تواند با گفت‌و‌گو مدیریت شود. زوج‌های سنتی از نظر فاورز و اولسون در بیان احساسات راحت نیستند و گاهی نگرش خشک‌تری به رابطه دارند، اما با تکیه بر ارزش‌های مشترک و پایبندی به تعهدات، رابطه خود را حفظ می‌کنند.

زوجین متعارض پایین‌ترین سطح رضایت را در این طبقه‌بندی دارند. این زوج‌ها در حوزه‌های مختلف مانند ارتباط، امور مالی، تربیت فرزند، روابط خانوادگی و حتی مسائل جنسی با اختلاف روبه‌رو هستند. آنها اغلب گرفتار تعارض‌های طولانی، سوءتفاهم‌های مکرر و ناتوانی در حل اختلاف‌ها هستند. این گروه معمولاً نیازمند مشاوره تخصصی هستند تا بتوانند چرخه‌های ارتباطی خود را اصلاح کرده و رابطه خود را بهبود دهند.

۴. طبقه‌بندی استوارت و الگو‌های تبادلی مشکل‌ساز

استوارت از نخستین پژوهشگرانی بود که توجه خود را به الگو‌های تبادلی ناسازگار زوجین در زمان تعارض معطوف کرد. او معتقد بود بسیاری از مشکلات زناشویی به دلیل چرخه‌های تکرارشونده‌ای است که زوجین در هنگام تعامل تجربه می‌کنند. یکی از این الگو‌ها تبادلات اجباری است. در این حالت یکی از زوجین از طریق انتقاد یا فشار، دیگری را وادار به تسلیم می‌کند. این رفتار ممکن است در ظاهر باعث پایان تعارض شود، اما در واقع رابطه را دچار فرسایش عاطفی می‌کند. کناره‌گیری نیز یکی از الگو‌های مخرب است که معمولاً زمانی رخ می‌دهد که یکی از زوجین احساس می‌کند ادامه بحث بی‌فایده یا تهدیدآمیز است. در چنین وضعیتی فرد برای رهایی از فشار، گفت‌و‌گو را قطع و از موقعیت دوری می‌کند. این رفتار در کوتاه‌مدت آزار را کاهش می‌دهد، اما در بلندمدت صمیمیت را از بین می‌برد.

استوارت بر اساس شواهد پژوهشی نشان داد که زنان به‌طور معمول ابراز هیجان بیشتری در تعارض‌ها دارند، در حالی که مردان در شرایط تنش بالا بیشتر به کناره‌گیری روی می‌آورند. این موضوع می‌تواند باعث شکل‌گیری چرخه‌ای شود که در آن زن بیشتر فشار می‌آورد و مرد بیشتر عقب می‌نشیند. همین چرخه در نهایت به سردی عاطفی و کاهش رضایت منجر می‌شود. استوارت همچنین تاکید می‌کند که زوجین درمانده بیشتر درگیر اسناد‌های منفی هستند؛ یعنی رفتار منفی همسر را دائمی، کلی و ذاتی فرض می‌کنند. این باور‌ها یکی از عوامل اصلی فرسایش رابطه است.

۵. طبقه‌بندی کریستنسن و سالاوی و سه الگوی بنیادین ارتباطی

کریستنسن و سالاوی سه الگوی اصلی ارتباطی را معرفی کردند که هریک تاثیر متفاوتی بر رضایت زناشویی دارد. نخست الگوی سازنده متقابل است. در این الگو زوجین هنگام تعارض به دنبال راه‌حل برد برد هستند. آنها احساسات خود را بیان می‌کنند، از منطق و گفت‌و‌گو برای حل اختلاف استفاده می‌کنند و تلاش می‌کنند یکدیگر را درک کنند. رضایت زناشویی در این الگو بالاست، زیرا تعاملات بر پایه احترام و همکاری شکل می‌گیرد.

الگوی دوم توقع و کناره‌گیری است که یکی از شایع‌ترین و در عین حال مخرب‌ترین الگو‌های ارتباطی به شمار می‌رود. در این الگو یک نفر در تلاش برای گفت‌و‌گو و تغییر است، در حالی که نفر دیگر از تعامل دوری می‌کند. این الگو به مرور زمان باعث نارضایتی، دلخوری و احساس عدم‌درک می‌شود. تحقیقات نشان داده‌اند که این الگو با افسردگی، کاهش صمیمیت و افزایش احتمال طلاق مرتبط است. الگوی سوم اجتناب متقابل است که در آن زوجین به جای حل مسئله، ارتباط خود را به حداقل می‌رسانند و زندگی موازی بدون درگیری و بدون صمیمیت خواهند داشت. این الگو معمولاً خطرناک‌تر از تعارض آشکار است، زیرا نبود ارتباط باعث می‌شود فاصله عاطفی روزبه‌روز بیشتر شود.

۶. جمع‌بندی نهایی و اهمیت الگو‌های ارتباطی در رضایت زناشویی

مرور تمامی این طبقه‌بندی‌ها نشان می‌دهد که الگو‌های ارتباطی نقش اساسی در موفقیت یا شکست رابطه زناشویی دارند. روابطی که بر اساس گفت‌و‌گو، همدلی، احترام و حل مسئله شکل می‌گیرند، به سمت ثبات، رشد و صمیمیت حرکت می‌کنند. در مقابل روابطی که بر اساس اجتناب، حمله، کناره‌گیری یا اسناد‌های منفی شکل می‌گیرند، به مرور دچار کاهش رضایت، افزایش دلخوری و سردی عاطفی می‌شوند.

تحقیقات علمی نشان داده‌اند که خشنودترین زوج‌ها آنهایی هستند که از تعارض نمی‌ترسند، بلکه آن را فرصتی برای فهم بهتر یکدیگر می‌دانند. مهارت‌های ارتباطی سازنده مانند گوش دادن فعال، بیان آرام احساسات، همدلی، شفافیت و همکاری در حل مسئله، اصل و اساس یک رابطه موفق هستند. در نهایت باید گفت الگو‌های ارتباطی قابل تغییر و بهبود هستند و هر زوجی با یادگیری و تمرین می‌تواند رابطه‌ای پایدارتر، عمیق‌تر و رضایت‌بخش‌تر بسازد. 

منبع: عصر ایران

برچسب ها: زناشویی زندگی
ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر