به گزارش مجله خبری نگار، تصمیمگیری یکی از فرایندهای بنیادی ذهنی در زندگی انسان است که در بسیاری از موقعیتهای روزمره تا لحظات سرنوشتساز، نقش تعیینکنندهای دارد. با وجود اینکه انتظار میرود انتخاب از میان گزینههای متعدد به افزایش آزادی و رضایت فرد منجر شود، در عمل مشاهده میشود که هرچه گزینهها بیشتر میشوند، احساس سردرگمی و ناتوانی در تصمیمگیری هم افزایش مییابد. در چنین شرایطی، افراد درگیر نوعی ترس درونی میشوند؛ ترسی که مانع از آن است که بتوانند یک انتخاب مشخص را نهایی کنند. این ترس که به صورت تردید مداوم در ذهن جریان دارد و به آن «فوبو» گفته میشود، ناشی از این باور است که ممکن است گزینهای بهتر وجود داشته باشد که هنوز کشف نشده است. این نگرانیِ ذهنی باعث میشود که فرایند انتخاب نهتنها زمانبر و خستهکننده شود، بلکه معمولا به نقطهای برسد که هیچ تصمیمی گرفته نشود یا تصمیم نهایی با نارضایتی، اضطراب و شک همراه باشد. در ادامه راهکارهایی برای کنترل این اختلال مطرح خواهد شد.
۱ محدود کردن آگاهانه تعداد گزینهها| یکی از مهمترین گامها در کنترل این نوع ترس، کاهش آگاهانه تعداد گزینههایی است که فرد برای انتخاب درنظر میگیرد. وقتی ذهن با گزینههای متعدد مواجه میشود، بهجای تمرکز بر کیفیت گزینهها، درگیر مقایسههای بیپایان میشود. این وضعیت نهتنها انرژی روانی را تحلیل میبرد، بلکه باعث افزایش احتمال نارضایتی از تصمیم نهایی هم میشود.
۲ تعیین بازه زمانی مشخص برای تصمیمگیری| زمان نامحدود برای انتخاب، از دلایل اصلی به تعویق افتادن تصمیمهاست. ذهن در حالت بیزمان، تمایل دارد فرایند انتخاب را به تأخیر بیندازد تا شاید گزینهای بهتر پیدا شود. تعیین یک بازه زمانی مشخص برای رسیدن به نتیجه، ذهن را وادار میکند که بهجای تعویق، بر اساس اطلاعات موجود به یک نتیجه منطقی برسد.
۳ تمرین پذیرش انتخاب «کافی و مناسب» نه الزاماً بهترین| یکی از سازوکارهای روانی ناسالم که در فوبو بسیار فعال است، «کمالگرایی شناختی» است. فردی که همیشه بهدنبال بهترین گزینه است، ناخودآگاه خود را در چرخهای بیپایان از مقایسه، تردید و نارضایتی قرار میدهد. در واقع، این افراد بهجای توجه به مطلوبیت نسبی، به دنبال گزینهای هستند که از نظر ذهنی بینقص باشد؛ اما در دنیای واقعی، گزینه بینقص نایاب است یا عملاً وجود ندارد. تمرین ذهنی و رفتاری برای پذیرش گزینههایی که «کافی» هستند، ذهن را از وسواس فکری نجات میدهد. این کافی بودن یعنی پاسخگو بودن به نیاز، نه برتری مطلق.
۴ تقویت خودشناسی برای کاهش وابستگی به مقایسه بیرونی| ریشه بسیاری از ناپایداریها در تصمیمگیری، ضعف در شناخت خود و ارزشهای شخصی است. وقتی فرد نداند چه چیز برایش مهمتر است، چه چیزی برایش معنا دارد و چه سبک زندگی با روحیاتش هماهنگ است، در مواجهه با گزینهها سردرگم میشود و بهجای نگاه به درون، متوسل به معیارهای بیرونی، قضاوت دیگران یا ارزشهای اجتماعی غالب میگردد.
۵ تمرین انتخابهای کوچک| بسیاری از افرادی که از فوبو رنج میبرند، چون بهندرت فرصت تصمیمگیری مستقل داشتهاند یا مسئولیت پیامدهای انتخابهایشان را نپذیرفتهاند، در تصمیمگیریهای مهم، دچار ترس و تعلل میشوند. اما با تمرین تصمیمگیری در مسائل روزمره – حتی تصمیمهایی ساده مثل انتخاب غذا، کتاب، مسیر رفتوآمد یا ترتیب کارهای روزانه – فرد یاد میگیرد چگونه ذهنش را درگیر کند، معیار بچیند و بین گزینهها تمایز قائل شود. مهمتر از خود انتخاب، تمرین «پذیرش مسئولیت» انتخاب است. این تمرینها به مرور باعث ایجاد مسیرهای عصبی جدید در مغز میشوند که فرایند تصمیمسازی را تسهیل میکنند. با هر بار تصمیمگیری موفق، اعتماد به نفس ذهنی افزایش مییابد. حتی اگر انتخاب اشتباه از آب درآید، تجربه ارزشمندی برای تنظیم انتخابهای بعدی خواهد بود. بنابراین، تصمیمگیری مهارتی است که باید از کوچکترین موقعیتها شروع و درونی شود تا در مواجهه با انتخابهای بزرگتر، فرد کمتر دچار اضطراب یا فلج تحلیلی شود.
منبع: خراسان-زهرا فولادی | روانشناس