به گزارش مجله خبری نگار،در مطالعهای که اخیراً در مجله BMC Medicine منتشر شده است، محققان یک مطالعه کوهورت آیندهنگر بزرگ برای بررسی ارتباط بین رژیم غذایی و علائم افسردگی یا اضطراب انجام دادند. نتایج آنها نشان میدهد که افزایش مصرف شیرینیجات، کره، قندهای افزوده، کره و دسرهای لبنی با افزایش علائم سلامت روان مرتبط است. این علائم با کاهش مصرف میوه و سبزیجات تازه تشدید میشوند.
اختلالات سلامت روان بیماریهای شایعی هستند که بیش از ۹۷۰ میلیون نفر در سراسر جهان را تحت تأثیر قرار میدهند و افسردگی و اضطراب از علل اصلی ناتوانی و بار بیماری هستند.
حجم فزایندهای از مقالات علمی در مورد ارتباط بین رژیم غذایی و سلامت روان وجود دارد، و تحقیقات قبلی نشان میدهد که مصرف زیاد مواد مغذی، به ویژه چربی اشباع و قندهای آزاد، و فیبر غذایی کم، خطر افسردگی یا اضطراب را افزایش میدهد.
نوشیدنیهای شیرین، گوشت، برخی میوهها و سبزیجات و ماهی نیز به عنوان عوامل مؤثر در خطر ابتلا به اختلالات روانی شناخته شدهاند.
با این حال، این مطالعات یک محدودیت اساسی دارند: آنها بر روی یک ماده مغذی واحد تمرکز دارند، بنابراین نمیتوانند تأثیر رژیمهای غذایی بر سلامت روان را که معمولاً شامل ترکیبی از چندین ماده مغذی مصرف شده به طور همزمان است، بررسی کنند. اثر همافزایی رژیمهای غذایی چند ماده مغذی بر علائم افسردگی و اضطراب هنوز ناشناخته است.
در مطالعهی حاضر، محققان از رگرسیون رتبهای کاهشیافته (RRR)، یک مدل آماری مبتنی بر داده برای توصیف الگوهای غذایی اساسی (DPs)، برای ارزیابی جامع ارتباط بین عادات غذایی و پیامدهای سلامت روان استفاده کردند. آنها از دادههای گروهی بلندمدت و در مقیاس بزرگ از بیوبانک بریتانیا و همچنین پرسشنامههای سلامت روان و تشخیصهای بالینی استفاده کردند.
مجموعه دادههای آنها در ابتدا شامل ۵۰۲،۴۰۱ شرکتکننده از بیوبانک بریتانیا بود، یک مطالعه کوهورت آیندهنگر از بزرگسالان داوطلب ۳۷ تا ۷۳ ساله که بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ در سراسر بریتانیا انجام شد. چندین دور غربالگری شرکتکنندگان، افرادی را که پرسشنامههای ناقص، دریافت انرژی غیرطبیعی، سرطان و دادههای متغیر کمکی ناکافی داشتند، حذف کرد. جمعیت نهایی مطالعه شامل ۱۵۷۲۱۲ نفر بود که از این تعداد ۷۰۲۷۱ نفر در ابتدا افسردگی پایه و ۷۰۰۷۰ نفر در ابتدا اضطراب پایه داشتند.
همه شرکتکنندگان در یک برنامه ۳ تا ۴ ماهه به طور متوسط ۷.۶ سال پیگیری شدند. افسردگی و اضطراب در این مطالعه به طور جداگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند تا از تداخل نتایج یک گروه سلامت روان با گروه دیگر جلوگیری شود.
دادههای غذایی با استفاده از ابزار Oxford WebQ، یک روش مبتنی بر اینترنت ۲۴ ساعته برای مقایسه فراوانی مصرف ۲۰۶ غذا و ۳۲ نوشیدنی، جمعآوری شد. دادههای جمعآوریشده بر اساس شباهتهای غذایی به ۵۰ گروه تقسیم شدند.
محققان با توجه به فرضیههای قبلی در مورد نقش قندهای آزاد در افسردگی و اضطراب، تجزیه و تحلیل دادههای خود را بر چگالی انرژی، چگالی فیبر، اسیدهای چرب اشباع و قندهای آزاد متمرکز کردند.
پیامدهای سلامت روان در طول و پایان مطالعه با استفاده از پرسشنامه سلامت بیمار-۹ (PHQ-۹) برای افسردگی و اختلال اضطراب عمومی-۷ (GAD-۷) برای اضطراب اندازهگیری شد.
هر دو پرسشنامه خودگزارشی با مقیاس شدت ۳ امتیازی بودند که نمره ۱۰ یا بیشتر به ترتیب نشان دهنده افسردگی یا اضطراب بود. متغیرهای کمکی شامل سن (جمع آوری شده در ابتدا)، جنسیت، قومیت، سطح تحصیلات، سیگار کشیدن، فعالیت بدنی (تهیه شده با استفاده از پرسشنامه بین المللی فعالیت بدنی [IPAQ])، سابقه فشار خون بالا، دیابت و بیماریهای قلبی عروقی (CVD) و همچنین شاخص محرومیت تاونسند بود. شاخص محرومیت، نمایندهای از وضعیت اجتماعی-اقتصادی نسبت به سایر ساکنان همان کد پستی است.
دریافت غذایی با استفاده از مدل RRR ارزیابی شد. به هر شرکتکننده یک امتیاز z اختصاص داده شد، یک شاخص وزنی که نشان دهنده پایبندی به هر یک از DPهای شناسایی شده با استفاده از تجزیه و تحلیل RRR است. از مدلهای رگرسیون لجستیک برای محاسبه نسبت شانس (OR) استفاده شد و برای هر متغیر کمکی اندازهگیری شده تعدیل گردید. در نهایت، از تجزیه و تحلیل حساسیت برای آزمایش استحکام نتایج استفاده شد.
مدل RRR چهار DP را شناسایی کرد که DP۱-۴ نامیده میشوند. از این تعداد، DP۴ تنها ۴.۳ ٪ از واریانس شناسایی شده در مدل را توضیح داد و از تجزیه و تحلیل بیشتر حذف شد. در مجموع، DP۱-۳، ۷۴.۱ ٪ از واریانس مشاهده شده را توضیح دادند (به ترتیب ۴۴.۰ ٪، ۲۰.۰ ٪ و ۱۰.۱ ٪).
الگوی غذایی ۱، "رژیم غذایی پرکالری"، با مصرف زیاد روغنها و چربیهای حیوانی و مصرف کم میوهها و سبزیجات تازه مشخص میشد. این رژیم غذایی ارتباط غیرخطی قوی با افسردگی و اضطراب و همچنین همبستگی با رابطه جنسی و فعالیت بدنی نشان داد.
رژیم غذایی شماره ۲، «رژیم غذایی پرقند و کمچرب»، شامل مصرف زیاد نوشیدنیهای شیرین و شکر معمولی و مصرف کم کره و چربیهای حیوانی بود. این رژیم غذایی رابطه خطی با سلامت روان نشان نداد، بلکه یک منحنی U شکل غیرخطی داشت که نشان میدهد سطوح شدید پایبندی (بسیار کم و به خصوص بسیار زیاد) به این رژیم غذایی با افسردگی و اضطراب مرتبط است.
رژیم غذایی شماره ۳، «رژیم غذایی پرقند، پرچرب و پرفیبر»، شامل رژیم غذایی سرشار از کره، چربیهای حیوانی و دسرهای لبنی و کم الکل و نان بود. این الگو به طور غیرخطی با علائم افسردگی و اضطراب مرتبط بود و ارتباط آن با اضطراب در افراد ۶۰ سال یا بالاتر قویتر بود.
محققان توضیح دادند: «نتایج ما رابطه پیچیده بین الگوهای کلی رژیم غذایی و علائم افسردگی و اضطراب را برجسته میکند. تجزیه و تحلیل فعلی یافتههای محکمی را ارائه داد که نشان میدهد مصرف بیشتر قندهای آزاد و اسیدهای چرب اشباع با افزایش خطر علائم مربوط به افسردگی و اضطراب مرتبط است.»
تحلیل حساسیت تأیید کرد که تمام تخمینهای مورد استفاده برای DP۱-۳ قوی و معنادار بودهاند.
یافتههای این مطالعه نشان میدهد که رژیمهای غذایی سرشار از کره، چربیهای حیوانی، شیرینیجات، شکلات، پنیر و نوشیدنیهای شیرین میتوانند باعث تغییرات میکروبی در روده شوند و در نتیجه خطر اضطراب و افسردگی را افزایش دهند. مشخص شد که کاهش مصرف فیبر و میوه و سبزیجات تازه این شرایط را تشدید میکند.
دانشمندان خاطرنشان کردند: «با استفاده از رویکرد RRR، یافتههای ما در مورد روابط منحنی بین مواد مغذی، محدود کردن مصرف شکلات و شیرینیجات، کره و سایر چربیهای حیوانی، پنیر پرچرب، نوشیدنیهای شیرینشده با شکر و سایر نوشیدنیهای شیرین، شکر و محصولات کنسروی و دسرهای لبنی را پیشنهاد میکند. مصرف بیش از حد این غذاها میتواند باعث التهاب سیستمیک، افزایش استرس اکسیداتیو و تغییر میکروبیوتای روده شود و در نتیجه خطر ابتلا به علائم افسردگی و اضطراب را افزایش دهد.»