کد مطلب: ۸۵۸۱۹۸
|
|
۱۶ تير ۱۴۰۴ - ۰۴:۳۴

افزایش زورگویی و خشونت در مدارس، پیامد‌های جدی را تهدید می‌کند

افزایش زورگویی و خشونت در مدارس، پیامد‌های جدی را تهدید می‌کند
اخیراً هشدار‌های زیادی در مورد پدیده رو به رشد خشونت در مدارس در بین دانش‌آموزان از همه گروه‌های سنی بدون هیچ عامل بازدارنده‌ای وجود داشته است که بر رفتار و اعمال کودکانی که فرزندان امروز و آینده فردا هستند، تأثیر منفی می‌گذارد.

به گزارش مجله خبری نگار، اخیراً هشدار‌های زیادی در مورد پدیده رو به رشد خشونت در مدارس در بین دانش‌آموزان از همه گروه‌های سنی بدون هیچ عامل بازدارنده‌ای وجود داشته است که بر رفتار و اعمال کودکانی که فرزندان امروز و آینده فردا هستند، تأثیر منفی می‌گذارد.

یونسکو با اعلام اینکه از بیش از یک میلیارد کودک در مدارس سراسر جهان، یک چهارم آنها در معرض قلدری و خشونت در مدارس قرار دارند، به صف هشدار‌ها و نگرانی‌ها پیوسته است. آنچه نگران‌کننده است این است که کسانی که بیشتر در معرض خطر هستند اغلب فقیر یا از اقلیت‌های قومی، زبانی یا فرهنگی هستند.

خشونت و قلدری در مدارس اشکال مختلفی از جمله خشونت کلامی، زبانی و روانی تا خشونت فیزیکی را به خود می‌گیرد که شدت این پدیده را افزایش می‌دهد. ما در این مورد با روانپزشک معالج، دکتر مرام حکیم، که توضیح مفصلی در مورد مفهوم قلدری، علل آن، قربانیان آن و پیامد‌های آن برای متجاوز و قربانی و همچنین روش‌های درمانی ارائه داد، بحث خواهیم کرد.

دکتر حکیم معتقد است که «قلدری بر همه سنین، از جمله کودکان، افراد میانسال و حتی بزرگسالان تأثیر می‌گذارد». او قلدری را اینگونه تعریف کرد: «کودکی که به روش‌های مختلف به کودک دیگر حمله می‌کند، از جمله حمله یا مسخره کردن او در مقابل همه، مسخره کردن، خندیدن به او، ضربه زدن فیزیکی به او، شکستن اموالش یا دستکاری مکرر وسایلش.» او افزود: «آن‌ها سعی می‌کنند گروهی از جوانان، یک باند یا گروهی از کودکان را قلدری کنند، بر اساس این فرض که قلدری برای هر کسی امکان‌پذیر است. با این حال، میزان آسیب، آزار و اذیت و سوءاستفاده از کودک دوم متفاوت است و با توجه به سن متفاوت است.»

او در توضیح انگیزه‌ها و دلایل قلدری افزود که عوامل متعددی از جمله عوامل روانی، خانوادگی و آسیب‌شناختی وجود دارد. او گفت: «ما دو فرزند داریم: قلدر و قربانی. هر دو دلایل روانی، خانوادگی، بهداشتی، محیطی و گاهی اوقات آسیب‌شناختی دارند که آنها را به سمت قلدری سوق می‌دهد. این امر به ویژه برای کودک قربانی بسیار مضر است، زیرا آنها حتی وقتی بزرگ می‌شوند نیز همچنان رنج می‌برند.» او اشاره کرد که «این می‌تواند بعداً بر خاطرات آنها تأثیر بگذارد و آنها را یا با دیگران خصمانه یا بسیار مطیع و افسرده کند و عزت نفس بسیار پایینی ایجاد کند. در هر دو مورد، این نامطلوب و آسیب‌شناختی است.»

از سوی دیگر، او اظهار داشت که «عوامل متعددی در کودک پرخاشگر وجود دارد که باعث می‌شود او به این شکل رفتار کند، از جمله» او گفت، «معمولاً خانواده کودک پرخاشگر از ابتدا مشکلاتی دارند و او یا در خانواده علیه همسر، فرزندان یا هر دو مورد ظلم یا خشونت خانگی بیش از حد قرار گرفته است.» کودک مورد آزار و اذیت ممکن است مورد ضرب و شتم قرار گرفته باشد، یا مادرش مورد ضرب و شتم قرار گرفته باشد، و او شاهد این نحوه برخورد بوده است. او همچنین ممکن است به دلیل سوءاستفاده‌ای که با آن رو‌به‌رو شده است، چه جسمی، روانی، اخلاقی یا حتی جنسی، خشم زیادی داشته باشد. او خشمی را در خود پرورش می‌دهد که آن را بر سر کودکانی که از او ضعیف‌تر هستند، خالی می‌کند. سایر فجایع در خانه ممکن است شامل بیماری‌های روانی یا ذهنی یا بی‌توجهی شدید والدین به نیاز‌های کودک باشد. والدین در خانه ممکن است معتاد به مواد مخدر یا الکل باشند که وظایف خود را انجام نمی‌دهند و مرز‌ها نامشخص است. او ابراز نگرانی کرد که بسیاری از این کودکان قلدر ممکن است در آینده شخصیت بیمارگونه‌ای پیدا کنند و در سنین بالاتر دائماً مرتکب مشکلات و جرایم شوند. او همچنین معتقد بود که «در برخی موارد، ممکن است کودکی به این دلیل قلدر شود که شرایط خاصی او را به این کار سوق داده است و این وضعیت را می‌توان بعداً با درمان روانشناختی، رفتاری و محیطی اصلاح کرد.»

حکیم با اشاره به رفتار خشونت‌آمیز و کلامی که کودکان در مدرسه علیه یکدیگر انجام می‌دهند، تأکید کرد: «ما با پدیده‌ای رو‌به‌رو هستیم که مدارس باید تمام تلاش خود را برای جلوگیری از آن انجام دهند.» او چندین راه حل پیشنهاد داد: «اول، باید با والدین تفاهم وجود داشته باشد. اگر عمل آسیب رساندن به دیگران تکرار شود، مدرسه مجبور به اخراج کودک از مدرسه خواهد شد. دوم، مدرسه باید یک روانشناس یا پزشک با تجربه در برخورد با کودکان و چنین مسائلی داشته باشد تا کودک قربانی را درمان کند و همزمان سعی کند کودک متخلف را درمان کند تا دوباره عمل خود را تکرار نکند. سوم، باید با همه معلمان، زن و مرد، در مورد نحوه برخورد با چنین کودکی تفاهم وجود داشته باشد.»

در مورد کودک قربانی، او تأکید کرد که «والدین باید به او یاد دهند که چگونه از خود دفاع کند و مدرسه نیز باید به او در دفاع از خود کمک کند، اما ابتدا باید کودک قلدر را مهار کند و از قلدری او در محوطه مدرسه جلوگیری کند.»

او در مورد خطرات قلدری در بین گروه‌های سنی بالاتر هشدار داد و گفت که «بسیار خطرناک می‌شود و باعث آسیب جسمی، جنسی و روانی می‌شود.»

در مورد روش‌های درمانی برای کودک قربانی و کودک آزار، او معتقد بود که «این مسئولیت مدارس، قانون و والدین است که از سنین پایین برای فرزندان خود مرز‌هایی تعیین کنند و از تربیت صحیح آنها شروع کنند. آنها باید اطمینان حاصل کنند که محیط خانه سالم و عاری از سوءاستفاده، بی‌توجهی بیش از حد یا خشونت جسمی، روانی و عاطفی است تا محیط مناسبی برای رشد کودک فراهم شود. بنابراین، کودک آزار دیگر آزارگر نیست و قربانی دیگر قربانی نیست.» او گفت: «مدارس، به ویژه قانون و والدین، نقش مهمی در کنترل این وضعیت و اصلاح ریشه‌های آن دارند، زیرا مجازات کوتاه مدت کافی نیست.»

حکیم در مصاحبه خود نتیجه گرفت که «پدیده قلدری رو به افزایش است، زیرا شرایط اجتماعی سخت‌تر شده، شرایط مالی دشوار شده و والدین تحت فشار زیادی قرار دارند. این امر منجر به سوءاستفاده از کودکان و یکدیگر می‌شود و بنابراین محیطی را فراهم می‌کند تا کودک به قلدری تبدیل شود که دیگران را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد.» بنابراین، او تأکید کرد که «درمان باید از ابتدا شروع شود و به علل اصلی بپردازد، نه فقط نتایج.»

خشونت در مدرسه فقط به دانش‌آموزان محدود نمی‌شود، بلکه می‌تواند به خشونتی که معلمان علیه دانش‌آموزان اعمال می‌کنند نیز گسترش یابد که اشکال مختلفی دارد، از جمله:

- اعمال خشونت فیزیکی، مانند کتک زدن، سیلی زدن، کشیدن مو، هل دادن، نیشگون گرفتن و غیره.

- اعمال خشونت روانی یا اخلاقی، که نمونه‌های آن متعدد است، از جمله: توهین، تحقیر و تمسخر دانش‌آموز در مقابل همسالانش، صدا زدن با القاب توهین‌آمیز، بازداشت او در کلاس، تندخویی در تعاملات یا انتقاد مداوم از او، تبعیض بین او و سایر دانش‌آموزان، رفتار سرد با او، عاری از هرگونه حساسیت عاطفی یا انسانی، بی‌احترامی به او و قدردانی نکردن از تلاش‌هایش.

بنابراین، باید نتیجه گرفت که خشونت در مدرسه، نمودی از خشونت و یکی از اشکال متعدد آن است. این یک عمل روانی، جسمی یا مادی است که توسط یک طرف در سیستم آموزشی انجام می‌شود و منجر به آسیب به یادگیرنده، معلم یا خود مدرسه می‌شود.

اگر بخواهیم دقیق‌تر باشیم، می‌توانیم خشونت در مدرسه را اینگونه تعریف کنیم: «مجموع رفتار‌های خصمانه و غیرقابل قبول اجتماعی که می‌توانند بر نظم کلی مدرسه تأثیر منفی بگذارند، چه در داخل و چه در خارج از موسسه آموزشی.»

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر