به گزارش مجله خبری نگار، برایشان فرقی نمیکند، شوهر ستاره خوب بفروشد یا خون رها بهخاطر فقر و فاقه پایمال نشود یا امین حیایی از پس پدرانگی برای زیبا برآید یا حتی موسی، فاتح گیشهها معرفی شود و رضا عطاران از شباهتش به صدام بازی بگیرد.... درهرحال آنها خود، خواسته یا ناخواسته بازیگرند و اغلب از میان درام و کمدی این روزهای برگزاری چهلوسومین جشنواره فیلمفجر، سوررئالهای عجیب و غریب خلق میکنند؛ از ایجاد بازار سیاه در حاشیه معتبرترین جشنواره سینمایی کشور تا خرید و فروش بلیتهای ۸۰ هزارتومانی به نرخهای غیرمعمول چند صدهزار تومانی و گاهی هم چند میلیون تومانی. سیاهی لشکر این فیلم هم یا سفیدند مانند آنها که سخاوتمندانه از سهمیه بلیتهای ارگانی خود مقابل یکی از ۳۴ مجموعه سینمایی با ۵۴ سالن (۳۳ فیلم در بخش اصلی و ۴ انیمیشن) میبخشند یا خاکستریاند مانند عاشقان واقعی سینما که حیران بلیتی سرگردان در بازار سیاه میچرخند. نقشآفرینی قسمتهای دارک و وحشت آن را هم کسانی بر عهده دارند که بنا به دلایلی غیرسینمایی و غیرفرهنگی از لاکچریبازی تا خودنمایی بر سیاهی این بازار و حباب قیمتهایش میافزایند.
نه آنقدر دستشان باز و جیبشان گل و گشاد است که سر از بازار گران سیاه خرید و فروش بلیتهای جشنواره فیلم فجر درآورند که برای تماشای فیلم موردعلاقه خود بلیتهای ۸۰ هزار تومانی را به مبالغی تصاعد یافته از ۸۰۰ هزارتومان تا شاید چند میلیون تومان تهیه کنند و نه آنقدر بیخیال سینما و حاشیههایش هستند که فیلمها بهویژه فیلمهای جشنوارهای که آوازهشان از ژانر، فیلمنامه، کارگردانی، رلهای نقش اول، نابازیگران و بودجه ساخت میپیچد، نادیده بگیرند. از این روست که با اطلاع از برنامه اکران سینماهای برگزیده جشنواره، راهی یکی از آنها میشوند تا بلکه در بلیتیابی، بخت یارشان شود. اینان، به تجربه میدانند پرسه حوالی سینماهایی که به ارگانهایی خاص تعلق دارند، آن هم در ساعتهای منتهی به اکران، خالی از لطف نیست و شاید که سیمرغ، این پرنده افسانهای ایرانی (نشان جشنواره فیلم فجر) بهجای همای سعادت بر شانههایشان بنشیند و بلیتی دستشان را بگیرد. یکی مانند جلیل که عشق سینماست و کارگری ساده. او چند سالی است که در ۱۰ روزههای برگزاری جشنواره حوالی یکی از سینماهای میدان انقلاب میپلکد: «کارکنان بعضی ارگانها سهمیه بلیت فیلمهای فجر را دارند.... بعضیهایشان این سهمیهها را میفروشند و بعضیهایشان هم سخاوتمندانه، لحظه آخری میبخشند.... تا امروز از این بلیتها که حکم لاتاری دارد ۵ تا گیرم آمده.» یا احمد که یکی از همان سهمیهداران سخاوتمند است: «نمیدانم چرا ولی تا به حال به فروش سهمیهام فکر نکردهام.... آنها را میدهم به کسانی که جلوی سینما انتظار بلیت دارند؛ بعضیهایشان فرهنگیاند و بعضیهایشان هم فقط بیکارند.»
نه فیلمبین حرفهایاند و نه از میزانسن، سکانس، آنونس، تراولینگ، دکوپاژ، مونتاژ، سناریو و راکورد سر درمیآورند. با این حال اغلب در بازار سیاه خرید و فروش بلیتهای جشنواره فیلمفجر حضوری فعال داشته و دارند. اینان، ۲ گروهند؛ یکی دلالان و دیگری خریداران دست بهجیب که عباس، متصدی قدیمی گیشه یکی از سینماهای شلوغ این روزهای جشنواره فیلمفجر درباره آنها میگوید: «من اگه توی جشنواره فیلمفجر کارهای بودم حتما به این دلالان و به اون مشتریهای دستبهنقد سیمرغ بلورینی، دیپلم افتخاری یا لوح زرینی میدادم. به خدا که اینا یه جور مهارته، ولی خب مهارت خوبی هم نیست.» اوج کار دلالان معمولا روزهای منتهی به شروع جشنواره است که کمتر کسی از کیفیت فیلمها خبر دارد و بیشتر به اعتبار نام کارگردان یا بازیگران فیلم، سعی در تهیه بلیت به هر قیمتی دارند؛ قیمتهایی که در اواسط و اواخر کار جشنواره با افزایش حاشیه، نقد و استقبال از برخی فیلمها، سیر صعودی بهخود میگیرند. رد و نشان تعدادی از این دلالان در شبکههای مجازی و سایتهای خرید و فروش اینترنتی آشکارا پیداست.
از جستوجو میان انبوه آگهیهای فروش بلیت با کلیدواژه جشنواره فیلمفجر، چنین برمیآید که معدودی از فیلمها با ژانر طنز و درام توانستهاند در جدال با سلایق تماشاگران، یقه آنها را بگیرند؛ طوری که شوق تماشای همان معدود فیلمها به جان دیگرانی که نتوانستهاند در زمان خرید آنلاین بلیت از سامانههای فروش به قرار هر خط تلفن همراه ۴ قطعه بلیت ۸۰ هزارتومانی مصوب بنیاد سینمایی فارابی زیرنظر وزارت فرهنگ و ارشاد تهیه کنند، میافتد. نوسان قیمت بلیت فیلمهای جشنواره فجر در آگهیهای اینترنتی بین همان نرخ مصوب تا ۳۰۰ هزارتومان است که لابهلایشان، قیمتهای بالاتر نیز دیده میشود. زن جوانی در پاسخ به قیمت بالای بلیتها در آگهیاش میگوید: «بلیت فیلمی را میخری که یک سر و گردن از همه فیلمهای جشنواره بالاتر است آن هم در سینمایی لوکس که همه متخصص و دانشآموخته سینما هستند.»
آگهیدهنده دیگر، اما در ضمن پرحرفی به نکاتی قابلتوجه اشاره میکند: «میانگین نرخ فروش بلیت فیلمهای فجر همین است، تا نهایتا ۲۰۰، ۳۰۰ هزار تومان. قیمتهای بالاتر اگر دیدی، مطمئن باش برای بازار گرمیاند. شگردشان به مرگ گرفتن برای رضایت مشتری به تب است؛ اینطور که در چند آگهی، بلیت یکی از فیلمهای صدر بازار سیاه را میلیونی درج میکنند تا به خریداران القا کنند این فیلم ارزش و مشتری زیاد دارد... بعد همان فیلم را با قیمت پایینتر آگهی میکنند تا همان خریداران از مرگ قیمت میلیونی گریخته به تب قیمت کمی پایینتر راضی باشند!» و بالاخره، خریداران دست به جیب که همان گروه دوم و فعال در بازار سیاه خرید و فروش بلیتهای جشنواره فیلمفجرند؛ دست بهجیبهایی که اهل چانهزنی نیستند و معمولا پاتوقشان برای خرید بلیت مقابل سینماهایی است که در موقعیتهای جغرافیایی شمال شهر بنا شدهاند. متین همراه دوستش آمده؛ آن هم در پی شرطی که ساعتی پیش بستهاند برای خرید بلیت یکی از فیلمهای تماشاگرپسند جشنواره فجر. از تفاوت ظاهری مرد جوانی که نزدیک در ورودی سینما سیگار پشت سیگار آتش میزند، شستش خبردار میشود بلیتفروش بازار آزاد است: «بلیت فیلم... داری؟» ... «گرونه؛ چند تا میخوای؟» ... «مهم نیست... دو تا» و کمی بعد، متین با خرید ۲ بلیت ۵۰۰ هزارتومانی شرط را میبرد و دوستش نیز با کیسهای پر از تخمه، پفک و پفیلا پیش میآید. مرد بلیتفروش هم چشم میچرخاند پی مشتریان دیگر که اغلب به دلایلی غیرسینمایی، بازارشان را رونق میدهند.
منبع: همشهری