به گزارش مجله خبری نگار/ایران-سپیده شریعترضوی: کاوه سجادیحسینی با ملودرامی زنانه درباره مهاجرت و فروپاشی خانواده به جشنواره فجر آمده است. فیلم «نبودنت» چهارمین اثر این کارگردان است که سابقه دستیاری نیز در کارنامهاش دیده میشود. سحر دولتشاهی، امیرآقایی، آزاده صمدی، فرید سجادی حسینی، رضا بهبودی و... از جمله بازیگران این فیلم هستند. سجادیحسینی که علاوه بر کارگردانی تهیهکنندگی فیلمش را هم بر عهده گرفته تا با یک فیلم شخصی به جشنواره بیاید در گفتگو با «ایران» از تجربه ساخت این فیلم گفته است.
از سال ۹۵ یا ۹۶ بحث ساخت فیلم «نبودنت» مطرح بوده است. حتی شنیده میشد برای جشنواره ۱۴۰۰ دورخیز داشتهاید. این تأخیر برای ساخت و رساندن فیلم به جشنواره ناشی از چیست؟ پروانه ساخت را دیرتر دریافت کردید یا شرایط ساخت آن را نداشتید؟
ما سال ۹۵ در حال نوشتن فیلمنامهای بودیم با صادق خوشحال که ایشان طرح «نبودنت» را برای من تعریف کرد. آن موقع اسمش را گذاشته بود «آن مرد با ترس آمد» که داستان همان چیزی که مخاطب میبیند، هست، اما با تغییرات. با دوست دیگری به نام فرهاد دلارام تیم شدیم و فیلمنامه را در هفت، هشت ماه نوشتیم. بعد از نگارش فیلمنامه، با سرمایهگذار صحبت کردیم، اما سرمایه جور نشد و کار متوقف ماند. بعد از آن با صادق خوشحال و پیام لاریان فیلمنامه «بی سر» را نوشتیم که طرحش برای خودم بود. سعی کردم فیلم ارزان و کم هزینه بسازم که ایده آن از اتودهایی که با شاگردانم در بازیگری میزدم، میآمد. «بی سر» را سال ۹۷ به تهیهکنندگی سمیرا برادری و روحالله برادری ساختم که در هنروتجربه اکران شد، اما متأسفانه توفیقی برایش حاصل نشد. «نبودنت» گوشه ذهن من بود تا سال ۱۳۹۹ که دوستی، سرمایهگذار برای ساخت آن معرفی کرد. در سال ۱۴۰۰ فیلمنامه را بازنویسی و برای گرفتن پروانه ساخت اقدام کردیم. آن زمان خودم درخواست تهیهکنندگی دادم که موافقت شد و شروع به تولید فیلم کردیم.
چگونه به ایده «نبودنت» رسیدید؟ در این مدت که به دنبال ساخت فیلم بودید و شرایط مهیا نبود، آیا فیلمنامه تغییر کرد و بازنویسی اتفاق افتاد؟
ایده این اثر برای صادق خوشحال بود و در روند نوشتن تغییر کرد که حس و حال ترس و عشق با هم تنیده شدند و فیلمنامه «نبودنت» ساخته شد. بازنویسی فیلمنامه تا پایان فیلمبرداری ادامه داشت چراکه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یکسری نکات داشت که باید تغییر میدادیم و بعد در تدوین تغییراتی ایجاد کردیم تا فیلم را نجات دهیم.
چهارمین اثر شما چه تفاوتی با سه اثر قبلیتان دارد؟ (به لحاظ ژانر و قصه) اگرچه در فیلم «شب بیرون» هم اشارهای به مهاجرت برای ادامه تحصیل داشتید.
«نبودنت» قصهگوتر است و درام بیشتری دارد. همچنین به لحاظ داستانی، نسبت به آثار قبلیام گرهگشایی آن بیشتر و بیرونیتر است. فیلم «شب بیرون» و «بی سر» رادیکالتر و بوفالو شاعرانهتر و با بازیگر چهره ساخته شده است. در «نبودنت» قصه گفتم و لحن و نگاه شاعرانه را رعایت کردم. دوست ندارم بگویم من فیلمساز هنری هستم. تلاشم بر این بوده که به درام اجتماعی پایین شهری نگاه دیگری کنم که به معنای بدبختی و آوار نباشد و در حقیقت علاقهمندم بر اساس تصویر صحبت کنم. اینکه یک زن راوی قصه است، در همه آثارم بدین شکل بوده و هر چهار فیلمم کاراکتر زن دارند. این اتفاق هم برمیگردد به تأثیر سینمای اروپا که در دوران نوجوانی روی من گذاشته است. در حقیقت همیشه در آن سینما، زن محور اصلی بوده است.
فاصله بین ساخت آثار سینمایی بلند توسط شما از یک جایی به بعد زیاد شد. دلیل آن چیست؟ ترجیح دادید از فیلمسازی دور شوید؟
من دوست دارم هر سه ماه یکبار فیلم بسازم چراکه فیلمنامه دارم و دستم تند است. اما قطعاً شرایطش مهیا نبوده، بودجه و سرمایه و ارتباطات آنچنانی نیز نداشتم. من همیشه مستقل بودم و این در شخصیت و کارهایم هویداست. اگرچه کار سختی بوده است. من پیشتر مشاور کارگردان، تدوینگر و تهیه کننده بودم، بیشتر از این راه امرار معاش میکردم و در تلاش بودم فیلمی را بسازم که دوست داشته باشم. شاید اسمش را بگذاریم بدشانسی و این با من بوده است. امیدوارم دیگر این اتفاق نیفتد.
فیلم «شب بیرون» و «بی سر» هر دو در هنروتجربه اکران شدند. آیا «نبودنت» نیز برای مخاطب خاص ساخته شده است؟ یا با ساخت آن به فکر گیشه بودید؟
هزینه تولید «نبودنت» بسیار زیاد بوده است و اساساً من دیگر فیلمهایم را در هنروتجربه اکران نمیکنم چراکه دیده نشدن آن بهتر از این شکل اکران است. این فیلم باید به اکران عمومی برسد، چون بازیگر دارد، قصه میگوید و در هر صورت از پس خودش برمیآید. این اثر باید در شرایط درست اکران شود و فیلمی است که تماشاگر هم دوستش خواهد داشت.
معمولاً در آثار سینمایی خود از بازیگران چهره استفاده کردید. دلیل آن چیست و از ترکیب بازیگران فیلم جدید خود برایمان بگویید. آیا پیش از این سابقه همکاری مشترک داشتید؟
بله در همه آثارم اینگونه بوده است که از بازیگر چهره استفاده کردم. البته در فیلم «شب بیرون» از بازیگری استفاده کردم که آن زمان چهره سینما نبودند، اما چهره تئاتر بودند. مانند هوتن شکیبا، سهیلا گلستانی، حسام محمودی و فرید سجادی حسینی، فقط باران کوثری در سینما شناخته شده بود که لطف کرد و نقش کوتاهی بازی کرد. در «بوفالو» هم همین اتفاق افتاد؛ هومن سیدی و پانتهآ پناهیها در آن سال آنقدر که الان چهره هستند، نبودند. هومن سیدی در تلویزیون شناخته شده بود و پانتهآ پناهیها در تئاتر. نمیتوانم بگویم که در آثار قبلیام از چهره به معنای بُرد اکران استفاده کردم، اما در «نبودنت» این اتفاق افتاده است.
شیوا سرمست که ایفاگر نقش اصلی است نخستین اثر سینماییاش را ایفا میکند، چه قدر به معرفی بازیگر به سینما معتقد هستید؟
شیوا سرمست نقش مکمل این کار را در کنار سحر دولتشاهی و آزاده صمدی ایفا میکند. من در همه فیلمهایم کسانی را معرفی کردم که بعداً سوپر استار شدند. اساساً به معرفی بازیگران نیز بسیار اهمیت میدهم. حتی زمانی که چند تله فیلم ویدیویی ساختم از بازیگرانی بهره بردم که شناخته شده نبودند. بابک حمیدیان، رضا بهبودی، ستاره اسکندری، شبنم مقدمی و... آن زمان در تئاتر درخشان بودند. من به این واقفم که باید کمک کرد تا افراد دیده شوند، چون اگر به آنها کمک کنیم انگار به خود کمک کردهایم. من این ریسک را میکنم و از بازیگرانی بهره میبرم که با من همراهتر بودند و انرژی مضاعف میگذارند. خوشحالم در «نبودنت» با سوپراستارها کار کردم و همه دوستان واقعاً تلاش خود را کردند و دقت و وسواس به خرج دادند.
قصه این اثر درباره مهاجرت و فروپاشی خانواده است. چه قدر در این سالها این دغدغه را داشتید و آن را دنبال کردید؟
مهاجرت همیشه سوژه فیلمهایم بوده است و در «نبودنت»، کاراکتر رفته و برگشته و بازگشت با شکست همراه بوده است. من همیشه دوست ندارم از ایران بروم و جای دیگری زندگی کنم اگرچه موقعیت خوبی داشتم، اما نرفتم، چون کشورم را دوست دارم. ایران برایم جذاب و حالم با آن خوب است. احساس میکنم وقتی مهاجرت کنم، همه حسهایم قطع میشود و اینگونه همه چیز به صورت مکانیکی درمیآید. همیشه این دغدغه را داشتم آدمهایی که میروند چگونه کنار میآیند. البته قصههای دیگری دارم که ربطی به مهاجرت ندارد، اما نگاه باز هم که میکنم در تلاش رفتن هستند یا رفتند یا قصد رفتن دارند.
چرا کمتر سینماگرانی به سراغ ساخت اثری با این موضوع میروند؟ و شاید بتوان گفت فیلمهایی با این موضوع کمتر مورد استقبال قرار گرفتند. در حالی که در سالهای اخیر با این پدیده مواجه هستیم.
بسیاری از سینماگران به سمت این موضوعات رفتند. مخاطب هم اینگونه قصهها را دوست دارد و من اگر قصه خوبی داشته باشم که ربطی به مهاجرت داشته باشد، باز هم به این مسأله میپردازم، اما امضای من نیست.
«نبودنت» چه تجربهای را برای شما رقم زد؟ چه هدفی را دنبال میکند و چه حرفی برای مخاطبان دارد؟
هر فیلمی ساخته میشود، برای خودش تجربه است. فیلمسازی مانند سفر در جادهای است که هر چند بار که میرویم، تکراری نمیشود. برای همین من همیشه سعی کردم برایم تجربه باشد و از خود فیلم یاد بگیرم. «نبودنت» هم برایم تجربههای بسیار خوبی داشت؛ تجربههای تلخ و شیرین که مهمترین آن تهیهکنندگی یک فیلم بزرگ با عوامل حرفهای سینما بود. البته در این مسیر از حضور محمد شایسته به عنوان مشاور بهره بردم. همیشه تنهایی و فقدان برای من مسأله بوده است و در «نبودنت» هم وجود دارد. گفتن این جنس حرفها شاید برای سرمایهگذاران و تهیهکنندگان دغدغه نباشد، اما من خوشبختانه فردی را پیدا کردم که بتوانم با کمک ایشان درباره آن حرف بزنم.
برای ساخت این اثر با چه چالشهایی مواجه بودید؟
امیدوارم سینمای ایران به دوران رشد و شکوفایی خود بازگردد، باندبازی در آن صورت نگیرد و دو قطبی بودن از بین برود. امیدوارم شرایط برای ساخت فیلم راحتتر و سختگیریها کمتر شود. ما روی چهارچوب فیلم میسازیم و قرار نیست تخطی کنیم، اما سختگیری زیاد باعث میشود قصهها شبیه هم شوند و این هیچ خاصیتی ندارد، علاوه بر آنکه تأثیری روی رشد فرهنگی جامعه نمیگذارد.