به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: پیوستن مجدد گابریله پین به فرهاد مجیدی (این بار در تیم کلبای امارات) و آمدن دستیاران ریکاردو ساپینتو، سرمربی پرتغالی جدید استقلال که عمدتاً هموطن وی هستند، آبیها را صاحب مربیانی کرده که اصولاً فوتبال ایران را نمیشناسند و این یک خطر بالقوه و عیان و حاضر برای تیمی است که فصل پیش با یک سرمربی آشنا با خصلتهای غریب فوتبال وطنی، قاطعانهترین قهرمانی تاریخ برپایی لیگ برتر فوتبال کشور را به نام آبیهای تهرانی نوشت.
بله، ساپینتو و دستیارانش از قبل هم میدانستند که علی دایی چه فوتبالیست بزرگی بوده و دستاوردهای عالی مهدی طارمی طی سه فصل حضور پربارش در لیگ پرتغال، آنها را با تواناییهای ذاتی و فراوان فوتبالیستهای زبده ایرانی آشناتر کرده و بیش از پیش به این توان معترف ساخته است. آنها قطعاً بازی تماشایی ایران با پرتغال در جام جهانی ۲۰۱۸ را هم که طی آن علیرضا بیرانوند ضربه پنالتی کریس رونالدوی بزرگ را دفع کرد، به خاطر دارند و کلاً به یک تصویر و تجسم کلی و تا حدی روشن از فوتبال ایران در افکار و دیدگاههای خود دست یافتهاند.
با این حال ساپینتو و سه دستیارش هیچ چیز خاص و مهمی از استقلال نمیدانند و با روشهای بازی آن آشنا نیستند. آنها ویژگیهای بازیکنان این تیم و میزان مشارکتپذیری آنان در ترسیم و اجرای بازی گروهی این تیم را نمیدانند و مطلع نیستند که راه و روش درست برخورد با بازیکنان ایرانی به قصد گرفتن بهترین نمایشها از آنان چیست. به واقع استقلال بر اثر اتفاقاتی که از زمان پایان فصل گذشته تا امروز در ارتباط با کادر فنیاش روی داده، اینک مربیانی را در اختیار دارد که هرگز در ایران کار نکرده و در لیگ عجیب و غریب آن به تجربیاتی راهگشا نائل نشدهاند.
آنها برای کسب این تجربهها و نیل به راهبردها و شناخت بهترین کاربردها به گذشت زمانی قابل توجه نیاز دارند و باید حداقل یک نیم فصل را سپری سازند تا هم ببینند خودشان در این فوتبال چکارهاند و هم بازیکنان تحت اختیارشان چند مرده حلاجاند. به این ترتیب و با شرحی که آمد، استقلال فصل جدید را که از ۲۱ مرداد به حرکت درمیآید، با مربیانی شروع میکند که هرگز و حتی یک دقیقه هم «فوتبال ایرانی» را به طور عملی و اجرایی تجربه نکردهاند و به تبع آن از بسیاری از قابلیتهای لازم برای گرداندن موفقیتآمیز تیم خود بیبهرهاند. بله، آنها به مرور زمان صاحب این اطلاعات و ویژگیها خواهند شد و اشراف فزونتری بر حوزه کاریشان خواهند یافت و با شناسایی تمامی نیروهای بالقوه نفرات تیم خود به ارائه نمایشهایی بهتر نائل خواهند شد، اما این روند «زمانبر» است و به تبع آن، احتمال اینکه در ابتدا چندان خوب نتیجه نگیرند و لغزشهایشان پرشمار باشد، اندک نیست و برعکس رویدادی است که به ظن قوی قابل تحقق خواهد بود. میتوان به این دل بست که مثلاً بیژن طاهری و بهزاد غلامپور، تک اعضای ایرانی عضو تیم سرپرستی و کادر فنی اطلاعاتی از این دست را به ساپینتو و هموطنان وی بدهند، اما شنیدن توصیهها یک چیز است و لمس واقعی آن و تجربه کردن شخصی آن، چیزی دیگر.