به گزارش مجله خبری نگار، زمانی که پدر یا مادری دچار بیماری صعبالعلاجی میشود، روح و روان کودک بیگناه از جانب والدین و اطرافیان با دلسوزی و جملاتی که با نیت محبت و مراقبت از بیمار بیان میکنند، ناخواسته و ندانسته آسیب میبیند. مطالعات بسیاری از جمله نیلساگرد و بوسترام در سال ۲۰۱۵ نشان میدهد کودکان با والدین مبتلا به بیماریهای مزمن از نظر روان شناسی و اجتماعی در محدوده خطر قرار دارند. این بچهها در معرض آسیبهای فراوان از نظر احساسی و رشدی هستند. آنها بهطور ناگهانی با زندگی منحصر به فرد و مشکلاتی رو به رو میشوند که سایر کودکان به ندرت آنرا تجربه میکنند. به بهانه ۱۸ اردیبهشت، روز جهانی بیماریهای خاص و صعبالعلاج، نکاتی را در همین باره مطرح خواهیم کرد.
در ابتدای بیماری به ویژه اگر صعبالعلاج باشد، شخص بیمار شروع به انکار بیماری میکند، به تنهایی و خلوت با خود و پذیرش شرایط جدید تمایل دارد و ناتوانی در برقراری ارتباط کلامی و هم صحبتی و نادیده گرفته شدن نیازهای کودک بسیار عادی است. اما کودک توان درک آن را ندارد و مدام فکر میکند: «مگه من چی کار کردم که مامان یا بابا نمیخواد منو ببینه و با من حرف بزنه؟»
غیر قابل پیشبینی بودن رفتار پدر یا مادر بیمار به علت دردهای ناشی از بیماری باعث میشود گاهی نتواند خود را کنترل کند و دچار مشکلات عصبی و بدرفتاری شود. در مقابل پس از کاهش درد درصدد جبران بر میآید که گاهی حالت افراطی میگیرد. اما کودکان نمیتوانند علت این تغییر حالات و غیر قابل پیشبینی بودن را درک کنند.
پژوهشگران به این نتیجه رسیدهاند که اگر مادر یا پدر بیمار با فرزندش درباره بیماریاش صحبت کند، نسبت به زمانی که کودک از بیماری والدش بیاطلاع است، سلامت روان بالاتری دارد. زیرا کودکان متوجه تغییر حالات و بیماری در والدینشان میشوند، اما این نگرانی که مبادا والدینشان بدتر شوند، باعث میشود تصمیم بگیرند در این باره هیچ صحبتی با آنها نکنند.
قطعا بیماری سبب بروز مشکلاتی در انجام کار و فعالیتهای روزمره در افراد مبتلا میشود. درخواست کمک از اطرافیان در انجام فعالیتهای مربوط به خود مراقبتی و فعالیتهای روزمره فرد مبتلا به بیماری به معنای ناتوانی نیست بلکه به معنای مدیریت شرایط جدید زندگی است تا فشار کمتری به خانواده بیاید. همچنین میتوان برای نگهداری از کودک و بردن او به تفریح و ...
از آشنایان مورد اعتماد کمک گرفت.
منبع: خراسان