به گزارش مجله خبری نگار،۱۰ فیلم سامورایی که هر کسی باید ببیند
۱۰- Samurai Fiction (۱۹۹۸)
۹- The Sword of Doom (۱۹۶۶)
۸- ۴۷ Ronin (۱۹۶۲)
۷- Zatoichi Meets the One-Armed Swordsman (۱۹۷۱)
۶- ۱۳ Assassins (۲۰۱۰)
۵- Throne of Blood (۱۹۵۷)
۴- Yojimbo (۱۹۶۱)
۳- Lady Snowblood (۱۹۷۳)
۲- Harakiri (۱۹۶۲)
۱- Seven Samurai (۱۹۵۴)
Samurai Fiction از لحاظ بصری بسیار چشمگیر و برداشتی مدرن از ژانر سامورایی است که اکشن، طنز و انرژی راکاند رول را در یک فیلم سیاه و سفید شیک ترکیب میکند. داستان درباره هیشیرو اینوکای (میتسورو فوکیکوشی)، سامورایی جوانی است که برای بازگرداندن یک شمشیر دزدیده شده، ماموریتی بی پروا را آغاز میکند. ماجراجویی هیشیرو او را به سمت کازاماتسوری حیله گر (تومویاسو هوتی)، یک جنگجوی سرکش با شهرتی مرگبار میبرد.
فیلم داستان سامورایی کاملاً درون نگرانه، پر از شوخی و ارجاع به فیلمهای کلاسیک ژانر سامورایی است. به عنوان مثال، یکی از شخصیتهای فیلم کوروساوا نام دارد و شمشیری که در مرکز داستان قرار دارد در واقع به توشیرو میفونه، ستاره فیلمهای سامورایی ژاپن تعلق داشت. داستان سامورایی از نظر زیبایی شناختی نیز فیلمی جسورانه است، به ویژه در سکانس آغازین آن که ساموراییها در حال اجرای کاتا در فضایی با پس زمینه قرمز هستند. کوئنتین تارانتینو در سکانسی از فیلم بیل را بکش از این سکانس تقلید میکند و همچنین آهنگی را از موسیقی متن Samurai Fiction به عاریت گرفته است.
این فیلم تاریک و خشن داستان ریونوسوکه تسوکو (تاتسویا ناکادای)، یک سامورایی ماهر و در عین حال بی رحم را روایت میکند. بدون ذرهای شرافت یا وجدان، پرخاشگری کنترل نشده ریونوسوکه او را به چهرهای ترسناک تبدیل میکند، اما زندگی او به آرامی به سمت جنون میرود، در شرایطی که سنگینی خونهای ریخته شده بدست این سامورایی، رفته رفته به سراغش میآید و فکر این همه جنایت او را فرسوده میکند.
برخلاف بسیاری از فیلمهای سامورایی که بر افتخار و رستگاری تأکید دارند، شمشیر عذاب مطالعهای در مورد شخصیتی است که کاملاً نیهیلیسم را پذیرفته است. ناکادای در نقش ریونوسکه سرد و بیرحم، بازی مسحورکنندهای از خود ارائه میکند و هبوط فردی را که در ظلم خود گم شده است، به تصویر میکشد. (میفونه نیز در نقش مکمل بازی تحسین برانگیزی از خود نشان میدهد). با این اوصاف، این فیلم همچنان شمشیربازیهای مورد انتظار را انجام میدهد، که بیشتر آن به طرز بی نقصی طراحی شده است. اگرچه داستان گاهی اوقات کمی کند میشود، اما The Sword of Doom هنوز یک دستاورد چشمگیر است و ارزش وقت گذاشتن را دارد.
اقتباسی بی نقص از مشهورترین داستان انتقام تاریخی ژاپن، ۴۷ رونین (معروف به چوشینگورا) داستان افسانهای حادثه آکو را روایت میکند، که در آن گروهی از ساموراییهای بدون ارباب– معروف به رونین – نقشه انتقام از مقام فاسدی که مسئول خودکشی اجباری اربابشان است، را میکشند. این جنگجویان به رهبری یک سامورایی مصمم به نام اویشی (ماتسوموتو هاکوئو)، سالها را در خاموشی و رنج میگذرانند و قصد واقعی خود را پنهان میکنند تا زمان مناسب برای حمله فرا برسد.
این فیلم یک روایت حماسی واقعی است که تعداد زیادی از ستارگان سینمای ژاپن، فیلمبرداری مجلل با صفحه عریض، دکورهای شگفت انگیز و مدت زمان روایت بیش از سه ساعت همگی از نقاط قوت آن است. تنها مشکل این است که، گاهی اوقات، ۴۷ رونین دارای اتفاقات زیادی است، با شخصیتها و داستانهای فرعی زیادی که میتواند دنبال کردن و درک آنچه در حال وقوع است را دشوار کند. با این حال، با بازیهای قوی، تصاویری اغلب زیبا، و موسیقی حیرت انگیز آکیرا ایکوبوبه (که بیشتر به خاطر کارهایش در فیلمهای کلاسیک گودزیلا شناخته میشود) نقاط ضعف این فیلم سامورایی دیده نمیشوند.
یکی از نمادینترین فیلمهای ترکیبی این ژانر، Zatoichi Meets the One-Armed Swordsman است که دو شخصیت افسانهای هنرهای رزمی – زاتویچی (شینتارو کاتسو)، شمشیرزن نابینا و وانگ کانگ یک دست (جیمی وانگ یو) را کنار هم قرار میدهد. هنگامی که دومی به ژاپن میآید، درگیر یک کشمکش محلی میشود که مقامات فاسد و خود زاتویچی نیز در آن مشارکت دارند. هیچ یک از جنگجویان به دنبال مبارزه با هم نیستند، اما سرنوشت بارها آنها را در نقطه مقابل هم قرار میدهد که منجر به یکی از غم انگیزترین و خشنترین دوئلهای تاریخ فیلمهای سامورایی میشود.
این فیلم یک کلاس درس عینی در حوزه ادغام فرانچایزها است که با موفقیت سبکهای هر دو سری فیلم را با هم ترکیب میکند، در حالی که به هر یک از شخصیتهای بزرگ زمان کافی برای نمایش میدهد. از ترکیبی از مبارزات پرمخاطره تا لحظات مسخره – یک باد معده تمسخرآمیز کاملاً به موقع، یک خلال دندان در چشم و البته، برخورد مورد انتظار دو تایتان ژانر – این فیلم دقیقاً همان چیزی را ارائه میدهد که طرفداران فیلمهای سامورایی میتوانند به آن امیدوار باشند.
با روایتی در اواخر دوره ادو، فیلم ۱۳ آدمکش (عنوان فیلم ادای دینی به فیلم هفت سامورایی است) داستان گروهی از ساموراییها را روایت میکند که برای ترور لرد ناریتسوگو (گورو ایناگاکی)، یک نجیب زاده سادیست و بیرحم که ظلم و ستم بی حدوحصرش آینده ژاپن را تهدید میکند، گرد هم آمدهاند. این ۱۳ جنگجو با دانستن اینکه همه چیز علیه آنها بوده و مرگشان تقریباً حتمی است، یک نقشه کمین طولانی و مفصل را طراحی میکنند که به یک سکانس نبرد باورنکردنی و حیرت انگیز منتهی میشود.
محصول نهایی، جواهری شیک و پرتنش است که از استاد تاکاشی میکه (Audition، Ichi the Killer) انتظارش میرود. در اینجا، او به فیلمهای قدیمی ژانر سامورایی، به ویژه آثار آکیرا کوروساوا ادای احترام میکند. بوم نقاشی او در این فیلم بسیار عظیم است و بودجهای که در اختیار داشت آنقدر زیاد بود که به او اجازه میداد تا قدرتهای فیلمسازیش را به طور کامل آزاد کند. با این اوصاف، میکه بیشتر به نمایش وسعت فضا تمایل دارد تا مطالعه شخصیت؛ تمرکز بیشتر بر اکشن است تا تفکر. این بدان معنی است که ۱۳ Assasins مناسب همه نخواهد بود، اما طرفداران درگیریهای رزمی با اکتان بالا قطعاً از تماشای آن لذت خواهند برد.
سریر خون ساخته آکیرا کوروساوا اقتباسی ترسناک از مکبث است که به شکلی بی نقص این تراژدی را به ژاپن فئودالی منتقل میکند. توشیرو میفونه، بازیگر مورد علاقه و همکار همیشگی کوروساوا در بسیاری از فیلمهای سامورایی او، نقش تاکتوکی واشیزو، سامورایی وفاداری را بازی میکند که پس از شنیدن پیشگویی سرنوشت خود از یک شبح، تسلیم پارانویا و جاه طلبی میشود. واشیزو که توسط همسر حیله گرش (ایسوزو یامادا) اغفال میشود، ارباب خود را کشته و قدرت را به دست میگیرد، اما گناه و ارواح گذشته اش، به سراغش آمده و همه چیزش را از او میگیرند.
این یک بازتفسیر آزاد از داستان مکبث است تا یک اقتباس دقیق، که بیشتر روح نمایشنامه شکسپیر را هدف قرار میدهد تا زبان یا ویژگیهای آن. کوروساوا برای انجام این کار از ترفندها و جادوی فیلمسازی خود استفاده میکند و پیچش خود را در این داستان کلاسیک وارد میکند. قدرت بصری او نیز در این فیلم به نمایش گذاشته شده است. او با استفاده از مه غلیظ، مناظر خشن و روایت آهسته و عمدی برای ایجاد تنش، Throne of Blood را با فضایی ترسناک و تقریباً فراطبیعی ترکیب میکند. اینکه میفونه برای همه چیز آمادگی دارد نیز به کوروساوا کمک میکند، در حالی که میفونه به عنوان یک جنگجوی نجیب که به ورطه دیوانگی میافتد، بازی متعهدانه و قابل باوری از خود ارائه میدهد.
یکی دیگر از کلاسیکهای کوروساوا، یوجیمبو، داستان یک رونین بینام را دنبال میکند – با بازی کاریزماتیک و همیشه قوی میفونه – که به شهر بیقانونی میرسد که توسط گروههای رقیب در هرج و مرج و ویرانی به سر میبرد. این شمشیرزن حیله گر به جای انتخاب یکی از این دو طرف، جناحهای رقیب را بیش از قبل در مقابل یکدیگر قرار میدهد و رویدادها را دستکاری میکند تا باعث نابودی هر کدام توسط دیگری شود. شوخ طبعی و مهارت مرگبار شخصیت یوجیمبو، او را به یک نیروی غیرقابل پیش بینی اجرای عدالت در شهری تبدیل میکند که به شدت به این شخصیت نیاز دارد.
Yojimbo یک داستان ناب و کارآمد است که در ۱۱۰ دقیقه روایت، هر فریم آن مملو از هنر است. کوروساوا از زوایای دوربین پویا، حرکت روان و ترکیب بندیهای عریض خیره کننده به بهترین و موثرترین شکل استفاده میکند، در حالی که موسیقی متن جذاب ماسارو ساتو همه چیز را به هم پیوند میدهد. در یوجیمبو طنز زیادی نیز وجود دارد و فیلم عناصر کمدی، هجو و داستانهای عامیانه را به همراه دارد. از طرفداران این فیلم میتوان به سرجیو لئونه اشاره کرد که به طور غیررسمی آن را در قالب فیلم یک مشت دلار بازسازی کرد، اقدامی که باعث شکایت از وی نیز شد.
بانوی برفی، یک تریلر انتقامی خیره کننده و خشن، داستان یوکی (میکو کاجی) را روایت میکند، زنی که از بدو تولد برای انتقام به خاطر کشتار خانواده اش بزرگ شده است. او که در هنر شمشیربازی آموزش دیده است، تلاش بی امانی را آغاز میکند و مصببان مرگ خانواده اش را به شیکترین و خونینترین شکل ممکن از دم تیغ میگذراند. روایت شیک فیلم، شامل تصاویر رنگی چشمگیر و داستان سرایی به سبک کمیک بوکی در این فیلم (در کنار ایدههای وام گرفته شده از فیلمهای وسترن اسپاگتی)، دهها سال بعد به شدت بر فیلم Kill Bill تأثیر گذاشت.
تفاوت Lady Snowblood با Kill Bill این است که بسیار کمتر آبکی و بسیار ظریفتر است و به طور متفکرانهای مضامین عدالت و اخلاق را بررسی میکند. کاجی پیچیدگیهای شخصیت خود را به خوبی نشان میدهد. نگاه نافذ و تسخیر شده او باعث میشود که یوکی چیزی بیش از یک قاتل بی رحم باشد- او هم جلاد و هم قربانی است که برای همیشه در یک چرخه بی پایان خونریزی گرفتار شده است. سرنوشت او مانند یک نفرین بر شانه هایش سنگینی میکند و به فیلم عمقی وجودی فراتر از خشونت پرهیاهوش را میبخشد.
هاراکیری انتقادی تکان دهنده و ویرانگر از شرافت ساموراییها و ساختارهای اجتماعی سفت و سخت است. این فیلم تاتسویا ناکادای را در نقش تسوگومو هانشیرو، سامورایی فقیر و نحیفی نشان میدهد که به خانه یک خانواده قدرتمند میرسد و درخواست فرصتی برای ارتکاب خودکشی مخصوص سامورایی ها، موسوم به سپوکو، در حیاط خانه آنها را دارد. در حالی که این خانواده از علت این تصمیم میپرسد، تسوگومو داستان غم انگیز دامادش را بازگو میکند و ریاکاری و ظلم سیستمی که از آن حمایت میکنند، را آشکار میکند.
این فیلم به شدت بوشیدو را نقد میکند، فلسفهای که قرنها ژاپن را شکل داد و به سوق دادن این کشور به سمت ویرانیهای جنگ جهانی دوم کمک کرد. با این حال، نقد اجتماعی آن ارتباط گستردهتری با تغییرات اجتماعی در حال وقوع در ژاپن در اواسط قرن بیستم دارد. جدای از مضامین، هاراکیری ساختاری بسیار دقیق دارد، از نظر بصری چشمگیر، از نظر ساختاری مبتکرانه و با بازیهای خوب بازیگران همراه شده است، داستان آن به شکلی آرام سوز فاش میشود. شاید این فیلم متفکرانهترین و تکان دهندهترین فیلم این لیست باشد.
بهطور مورد انتظاری، هفت سامورایی، کهن الگوی فیلمهای این ژانر، جایگاه اول این فهرست را به خود اختصاص داده است. داستان شاهکار کوروساوا ساده است: گروهی از جنگجویان بی ارباب برای دفاع از یک دهکده کوچک در برابر راهزنان بی رحم استخدام شدهاند. هر سامورایی مهارتها و شخصیت منحصر به فردی دارد که مجموعهای از شخصیتهای فراموش نشدنی را ایجاد میکند. در حالی که روستاییان و جنگجویان برای نبرد آماده میشوند، تنشها بالا میگیرد، دوستیها شکل میگیرد و فداکاریهایی انجام میشود.
هنر فیلمسازی کوروساوا باعث افزایش کیفیت و جذابیت ماندگار این فیلم شده است. هفت سامورایی در همه حوزهها فوق العاده است. نوعی انرژی ذاتی و بی پایان در تمام سکانسهای این فیلم موج میزند. هر نبرد، هر فریاد تشویق گر، هر درگیری ناامیدانه بین شمشیرهای فولادی و تیراندازی طوری است که انگار از صفحه نمایش بیرون خواهد زد. در سمت بازیگری، توشیرو میفونه در نقش کیکوچیو، شخصیت ناجوری که شجاعت اشتباهی اش باعث میشود شکنجه شخصی عمیقش به خاطر دهقان بودنش پوشانده شود، بازی تحسین برانگیز و پرهیجانی از خود نشان میدهد که یکی از بهترین نقش آفرینیهای دوران حرفهای اوست. همه اینها با هم ترکیب میشوند تا یک فیلم کلاسیک تاریخ سینما و شاید بهترین فیلم سامورایی تاریخ ساخته شود.