به گزارش مجله خبری نگار،کمشنوایی به خودی خود ناتوانکننده است. انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و وقتی نمیتوانند حرف دیگران را بشنوند یا بفهمند، مشکلات ارتباطی متعددی ایجاد میشود. این مشکلات اغلب روی هم انباشته میشوند و منجر به عواقب روانی جدی میشوند.
طبق گزارش Medical Xpress، انجمن افراد کمشنوا در سوئد تخمین میزند که تقریباً ۱.۵ میلیون نفر در این کشور از انواع مختلف کمشنوایی رنج میبرند. این تعداد، جمعیتی بالغ بر کمی بیش از ۱۰.۵ میلیون نفر را نشان میدهد.
در سطحی پیش پا افتادهتر، این اغلب خود را در انزوای تدریجی فرد نشان میدهد. اطرافیان وقتی شنیده یا درک نمیشوند، به طور فزایندهای عصبی و تحریک میشوند و فرد مبتلا شروع به کنارهگیری و انزوا میکند. ساکت ماندن آسانتر از پیشبینی ناخودآگاه واکنشهای عصبی عزیزان است.
بنابراین، سوءتفاهمها و رنجشهای متقابل انباشته میشوند، پیشرفت میکنند و منجر به اضطراب و انتظار مداوم برای بدتر شدن اوضاع میشوند. افسردگی مداوم ایجاد میشود.
بیرون رفتن یا رفتن به مکانهای عمومی، فرد را در معرض خطر بیشتری قرار میدهد. این فقط مربوط به عدم توجه به نزدیک شدن ترافیک یا دویدن افراد نیست. اگرچه این کار خطرناک است، اما تعامل با غریبهها میتواند برای فرد کم شنوا حتی آسیبزنندهتر باشد، زیرا آنها از وضعیت خود بیاطلاع هستند.
کیفیت زندگی به شدت کاهش مییابد. مردم زمان کمتری را در فضای باز میگذرانند و کمتر معاشرت میکنند. این امر به خودی خود بر سلامت کلی و به ویژه تواناییهای شناختی تأثیر منفی میگذارد. جدیترین عارضه، زوال عقل است.