به گزارش مجله خبری نگار، لیورپول، تحت مدیریت FSG، در حال برنامهریزی برای یک انقلاب در بازار است و بیش از ۳۰۰ میلیون یورو برای جذب بازیکنانی مانند اکیتیکه، ویرتز، کرکز و فریمپونگ سرمایهگذاری کرده و ایساک را با ۱۵۰ میلیون یورو هدف قرار داده است. این باشگاه در حال مذاکره برای خرید ختافه است تا یک مدل مالکیت زمانی ایجاد کند که استعدادها را پرورش داده و نفوذ خود را تقویت کند. فروشهایی مانند فروش لوئیس دیاز و درآمد ۷۱۰ میلیون یورویی، این جاهطلبی را بدون نقض قوانین مالی امکانپذیر میکند. مایکل ادواردز این استراتژی را رهبری میکند تا لیورپول را در سطح جهانی رقابتی نگه دارد.
لیورپول با سرمایهگذاری بیش از ۳۰۰ میلیون یورویی برای جذب بازیکنانی مانند هوگو اکیتیکه، فلوریان ویرتز، میلوس کرکز و جرمی فریمپونگ، پنجره نقل و انتقالات تابستانی فوقالعادهای را پشت سر میگذارد. قرمزها تحت هدایت آرنه اسلات نه تنها به دنبال تثبیت عنوان قهرمانی اخیر خود در لیگ برتر هستند، بلکه قصد دارند با جذب بازیکنان بزرگ بالقوهای مانند الکساندر ایساک از نیوکاسل با ۱۵۰ میلیون یورو یا حتی رودریگو از رئال مادرید، رکوردها را بشکنند. این جاهطلبی مالی به لطف مدیریت قوی گروه ورزشی فنوی (FSG) امکانپذیر شده است که باعث شده این باشگاه سال گذشته ۷۱۰ میلیون یورو درآمد کسب کند و کاملاً از قوانین پایداری مالی (PSR) پیروی کند. برخلاف باشگاههایی مانند اورتون یا ناتینگهام فارست که به دلیل تخلفات جریمه شدهاند، لیورپول موقعیت مالی ممتازی را حفظ کرده است که به آن اجازه میدهد رویاهای بزرگ داشته باشد.
علاوه بر اقدامات بازار، FSG در حال مذاکره برای خرید ختافه است، گامی استراتژیک به سوی ایجاد یک مدل مالکیت زمانی مشابه گروه فوتبال سیتی. طبق گزارش The Athletic و تحلیل همکار ما، والنتین فویلت، مذاکرات با آنخل تورس، رئیس ختافه، پیشرفت داشته است، اگرچه او علناً احتمال فروش باشگاه را کم اهمیت جلوه داده است. با این حال، تورس ۷۳ ساله، طبق گزارشها، مطالبات خود را از ۱۶۰ میلیون پوند به ۱۰۰ میلیون پوند کاهش داده است و این معامله را عملی میکند. هدف FSG ایجاد همافزایی ورزشی و مالی است که امکان توسعه استعدادهای جوان را در یک محیط کنترلشده و گسترش شبکه استعدادیابی لیورپول فراهم میکند. این مدل نه تنها مدیریت بازیکنان را بهینه میکند، بلکه درآمد را به حداکثر میرساند و رقابتپذیری باشگاه را در اروپا تقویت میکند.
ورود مایکل ادواردز به عنوان مدیر کل فوتبال FSG در مارس ۲۰۲۴ کلید این استراتژی جدید بوده است. ادواردز که پس از دو سال دوری از باشگاه بازگشت، ایجاد یک گروه چند باشگاهی را برای حفظ لیورپول در صدر اولویت قرار داده است. این مدل مزایای واضحی را ارائه میدهد: تسهیل قرض دادن بازیکنان، استانداردسازی سبکهای بازی و افزایش ارزش بازار بازیکنان جوان، تضمین زمان بازی آنها در باشگاهی مانند ختافه که ۲۱ فصل از ۲۲ فصل گذشته در لالیگا بازی کرده و تجربه حضور در مسابقات اروپایی را دارد. با این حال، این رویکرد چالشهایی را نیز به همراه دارد، مانند از دست رفتن احتمالی هویت باشگاه اقماری یا مقاومت هواداران در برابر مالکیت خارجی، به ویژه اگر ختافه نسبت به لیورپول در درجه دوم اهمیت قرار گیرد.
مانورهای بزرگ
علاقه به ختافه پس از کنار گذاشتن گزینههای دیگر مانند بوردو یا مالاگا و بررسی باشگاههای برزیلی صورت میگیرد. ثبات ورزشی ختافه، سابقه آن در پرورش استعدادها و موقعیت آن در بازار استراتژیکی مانند اسپانیا، آن را به انتخابی منطقی تبدیل میکند. این اقدام به لیورپول اجازه میدهد تا مسیری مستقیم برای پرورش بازیکنان جوان ایجاد کند و شبکه جذب بازیکن خود را در اروپا تقویت کند. برخلاف گروه فوتبال سیتی که ۱۳ باشگاه را در چندین قاره مدیریت میکند، FSG رویکرد محتاطانهتری اتخاذ میکند و از پراکندگی منابع اجتناب میکند، اما قصد آشکاری برای سازگاری با پویایی فوتبال مدرن نشان میدهد.
بازار نقل و انتقالات فعلی، این جاهطلبی تازه را منعکس میکند. لیورپول بیش از ۱۲۰ میلیون یورو از فروشهای استراتژیک، مانند فروش لوئیس دیاز به بایرن مونیخ، درآمد داشته است و اگر بازیکنانی مانند داروین نونز یا هاروی الیوت باشگاه را ترک کنند، میتواند ۹۰ میلیون یورو دیگر نیز به این درآمد اضافه کند. این معاملات، به همراه امکان هزینه کردن تا سقف ۵۷۵ میلیون یورو بدون نقض مقررات مالی، نشاندهنده یک تغییر اساسی نسبت به پنجرههای نقل و انتقالات قبلی، مانند تابستان گذشته است که فدریکو کیهزا فقط با ۱۲ میلیون یورو به خدمت گرفته شد. انقلاب لیورپول محدود به نقل و انتقالات نیست؛ بلکه شامل یک چشمانداز بلندمدت برای تثبیت سلطه خود در انگلیس و اروپا است.
با حضور مایکل ادواردز در راس تیم و ادغام احتمالی ختافه در ساختار آن، لیورپول در حال پایهگذاری پایههای تبدیل شدن به یک بازیگر جهانی در فوتبال است. این رویکرد چندمالکیتی نه تنها توسعه استعدادها را بهینه میکند، بلکه مزیت رقابتی را در شرایطی که باشگاههای بزرگ دائماً در حال تقویت هستند، تضمین میکند. با این حال، موفقیت این استراتژی به توانایی FSG در ایجاد تعادل بین جاهطلبیهای ورزشی و هویت باشگاههای درگیر و جلوگیری از درگیریهایی مانند آنچه سایر مدلهای مشابه در اروپا را گرفتار کرده است، بستگی دارد. لیورپول، با عنوان قهرمانی اخیر و برنامهریزی دقیق، آماده جهش به آینده است.