کد مطلب: ۸۴۰۱۹۸
|
|
۱۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۰۶:۵۶

چرا نباید در بحث غنی‌سازی کوتاه بیاییم؟

چرا نباید در بحث غنی‌سازی کوتاه بیاییم؟
سهم برق هسته‌ای از کل تولید برق در ایران فقط ۷/۱ درصد بوده، این مقدار در کل اروپا حول‌وحوش ۲۰ درصد است. به‌عبارتی سهم برق هسته‌ای از تولید برق در اروپا ۱۲ برابر ایران است.

به گزارش مجله خبری نگار: فرهیختگن-سید احسان حسینی: دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، ۲۷ اردیبهشت‌ماه در مصاحبه با فاکس‌نیوز استدلال جالبی آورد و عنوان کرد که ایران با وجود منابع عظیم نفت و گاز اصلاً نیازی به غنی‌سازی اورانیوم و موارد صلح‌آمیز انرژی هسته‌ای ندارد. وی در این باره گفت: «آن‌ها نباید سلاح هسته‌ای داشته باشند. فکر می‌کنم توافق نزدیک است. آنها می‌خواهند توافق کنند. ایران نفت زیادی دارد و به انرژی هسته‌ای نیازی ندارد.» این استدلال ترامپ درحالی علیه صنعت هسته‌ای ایران به کار گرفته شد که اگر وجود منابع نفت و گاز بتواند به عنوان جایگزین انرژی هسته‌ای محسوب شود، خود آمریکا متهم ردیف اول می‌شود، زیرا در ۷ سال گذشته به صورت پیاپی بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت دنیا بوده و همچنین دو بار از انرژی هسته‌ای در موارد غیرصلح‌آمیز نیز استفاده کرده است. درحالی‌که سهم برق هسته‌ای از کل تولید برق در ایران فقط ۷/۱ درصد بوده، این مقدار در کل اروپا حول‌وحوش ۲۰ درصد است. به‌عبارتی سهم برق هسته‌ای از تولید برق در اروپا ۱۲ برابر ایران است.

بزرگ‌ترین تولیدکنندۀ نفت، بیشترین برق هسته‌ای را تولید می‌کند!

طبق آمار مؤسسه EI، آمریکا با تولید سالانه بیش از ۸۰۰ میلیارد کیلووات ساعت، بزرگ‌ترین تولیدکننده برق هسته‌ای دنیاست و البته با تولید روزانه ۳۰ میلیون بشکه معادل نفت خام، بزرگترین تولیدکننده نفت و گاز دنیا نیز محسوب می‌شود. حال سؤال اساسی اینجاست که کشوری که بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت و گاز است چه نیازی به برق هسته‌ای دارد؟

ممکن است این‌گونه پاسخ داده شود که اگر هسته‌ای از سبد انرژی آمریکا حذف شود، این کشور با کمبود انرژی مواجه می‌شود. اما آیا ایران با وجود تولید روزانه ۹ میلیون بشکه نفت و گاز و قرارگیری در رتبه چهارمین تولیدکننده بزرگ نفت و گاز دنیا، اکنون به مشکل کمبود و ناترازی انرژی مواجه نشده و نیاز به توسعه انرژی هسته‌ای ندارد؟ طبق آمار آژانس بین‌المللی انرژی، در حال حاضر در آمریکا ۹۳ راکتور و نیروگاه اتمی فعال در ۳۰ ایالت ساخته شده است که بیش از ۱۸ درصد برق این کشور را تأمین می‌کند. براساس آمار مؤسسه EI، هم‌اکنون ۳۰ درصد از کل برق هسته‌ای دنیا توسط ایالات متحده تولید می‌شود. البته با این استدلال ترامپ، علاوه بر آمریکا، سایر کشور‌ها از جمله روسیه نیز در جایگاه متهم قرار می‌گیرند، زیرا روسیه نیز با تولید ۲۱۷ میلیارد کیلووات ساعت، چهارمین تولیدکننده بزرگ برق هسته‌ای و همچنین با تولید روزانه بیش از ۲۰ میلیون بشکه، دومین تولیدکننده بزرگ نفت و گاز دنیاست.

۲ دلیلی که ایران به برق هسته‌ای نیاز دارد.

اما فارغ از استدلال خودمتناقض ترامپ، ایران به دو دلیل به توسعه برق هسته‌ای نیاز دارد. دلیل اول مربوط به ناترازی برق در کشور است که سال گذشته به ۱۷ هزار مگاوات در پیک تابستان رسید و تا ۵ سال آینده به ۳۰ هزار مگاوات افزایش خواهد یافت. از طرفی امکان افزایش تولید برق از مسیر احداث نیروگاه‌های حرارتی و گازی وجود ندارد، زیرا ایران گرفتار بحران کمبود گاز نیز است.

طبق گزارش ستاد تحول دولت، کمبود گاز کشور در روز‌های سرد سال به ۴۰۰ میلیون مترمکعب در روز افزایش یافته که سالانه بیش از ۱۵ میلیارد دلار خسارت در پی دارد. از سال ۱۴۰۶ شکاف بین عرضه و تقاضای گاز به دلیل افت تولید ایران افزایش خواهد یافت و طبق گزارش معاونت برنامه‌ریزی وزارت نفت، با ادامه روند فعلی در افق سال ۱۴۱۸ میزان تقاضا برای گاز به ۱.۵ میلیارد مترمکعب در روز رسیده درحالی که میزان تولید فقط می‌تواند به یک‌سوم تقاضا پاسخ دهد.

براساس گزارش مؤسسه EI، هم‌اکنون سهم گاز طبیعی از تولید برق ایران ۸۴.۵ درصد است و با تشدید ناترازی گاز، ضرورت دارد که ایران برای کاهش ناترازی برق، تولید برق خود از سایر منابع شامل تجدیدپذیر، برقابی، هسته‌ای و زغال‌سنگ را افزایش دهد. انرژی تجدیدپذیر، توان تأمین پایدار برق در کل روز را ندارد. از طرفی به دلیل بحران آب در کشور، امکان تولید برقابی در ایران محدودیت جدی دارد.

در نتیجه تنها دو گزینه هسته‌ای و زغال‌سنگ برای تأمین برق ایران از مسیر افزایش تولید باقی می‌ماند که در بین این دو گزینه، برق هسته‌ای انرژی پاک محسوب می‌شود ولی تولید برق از زغال‌سنگ تحت محدودیت‌های زیست‌محیطی در ایران و فضای بین‌المللی قرار گرفته است.

دلیل دوم نیز به لزوم تنوع‌سازی در سبد تأمین انرژی کشور برمی‌گردد. در حال حاضر ۹۷ درصد از تأمین انرژی ایران به نفت و گاز وابسته است و نیمی از انرژی تولیدی در ایران از میدان پارس‌جنوبی تأمین می‌شود که از نظر امنیت انرژی، یک نقطه ضعف اساسی برای کشور محسوب می‌شود.

در این شرایط سهم انرژی هسته‌ای در سبد انرژی ایران فقط ۰.۵ درصد است درحالی که این سهم در میانگین دنیا ۴ درصد ثبت شده است. در نتیجه ایران با هدف تنوع‌سازی سبد تأمین انرژی خود و برای رسیدن به عدد میانگین دنیا ضرورت دارد تولید برق هسته‌ای خود را ۸ برابر کند.

۱۵ غول برق هسته‌ای دنیا

به جز آمریکا، سایر کشور‌های دنیا نیز با هدف تأمین نیاز داخلی و صادراتی و تنوع‌سازی سبد تأمین انرژی خود، اقدام به تولید برق هسته‌ای کرده‌اند. در این راستا طبق آمار آژانس بین‌المللی انرژی، در سه دهه گذشته عرضه انرژی هسته‌ای در دنیا ۲۶ درصد افزایش داشته درحالی که کل عرضه انرژی دنیا ۶۹ درصد رشد را تجربه کرده است.

در تصویر ۱، اسامی ۱۵ کشور با بیشترین تولید برق هسته‌ای در سال ۲۰۲۳ آورده شده است. طبق آمار مؤسسه EI، آمریکا با تولید ۸۱۶.۲ تراوات ساعت، بزرگ‌ترین تولیدکننده برق هسته‌ای در دنیاست.

همچنین فرانسه با تأمین ۶۵ درصد از سبد انرژی خود با برق هسته‌ای، در این حوزه رکورددار است. بعد از فرانسه، در سبد انرژی اوکراین و فنلاند، انرژی هسته‌ای با سهم به ترتیب ۵۰.۹ و ۴۲.۱ درصد، بیشترین سهم را در مقایسه با سایر کشور‌ها داراست.

طبق آمار، ایران با تولید ۶.۶ تراوات ساعت برق هسته‌ای در سال ۲۰۲۳ و سهمی معادل ۱.۷ درصد از سبد تأمین انرژی خود، جایگاهی در بین تولیدکنندگان برق هسته‌ای دنیا ندارد. در منطقه غرب آسیا، امارات با تولید ۳۲.۳ تراوات ساعت برق هسته‌ای در جایگاه پانزدهم دنیا و بزرگ‌ترین تولیدکننده برق هسته‌ای در این منطقه قرار دارد.

برنامۀ رژیم پهلوی برای احداث ۱۰ هزار مگاوات نیروگاه اتمی!

تصویر ۲، تعداد نیروگاه‌های هسته‌ای هر کشور بر اساس گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را نشان می‌دهد. طبق این تصویر، آمریکا با دارا بودن ۹۳ نیروگاه اتمی، در صدر بیشترین تعداد نیروگاه‌های هسته‌ای در دنیا قرار دارد. فرانسه با ۵۶، چین با ۵۵ و روسیه با ۳۷ نیروگاه اتمی نیز در رتبه‌های دوم تا چهارم قرار دارند.

نکته جالب اینکه ایران فقط دارنده یک نیروگاه اتمی به نام نیروگاه بوشهر به ظرفیت ۱۰۰۰ مگاوات است درحالی که در همسایگی ما، کشور پاکستان ۸ نیروگاه اتمی دارد. سوخت تنها نیروگاه اتمی ایران توسط شرکت روسی TVEL و با استاندارد ISO-۹۰۰۱ تأمین می‌شود. این شرکت روسی سوخت ۷۳ راکتور اتمی دیگر واقع در ۱۳ کشور مختلف را تأمین می‌کند.

عقب‌ماندگی ایران در توسعه نیروگاه‌های هسته‌ای در حالی رقم خورده که قبل از انقلاب، برای جمعیت ۳۵ میلیون نفری جامعه ایران، ساخت ۱۰ هزار مگاوات نیروگاه هسته‌ای در برنامه رژیم پهلوی برای تأمین انرژی کشور بود که ۴.۲ هزار مگاوات از آن توسط فرانسه و آلمان وارد فاز اجرایی شده بود.

پیشرفت ۱۷ درصدی فاز دوم و سوم نیروگاه اتمی بوشهر

در برنامه هفتم توسعه، با هدف جبران عقب‌ماندگی ایران در حوزه تولید برق هسته‌ای، دولت مکلف به افزایش ۲۰۰ درصدی ظرفیت برق هسته‌ای کشور شد که اکنون از مسیر احداث واحد‌های دوم و سوم نیروگاه اتمی بوشهر پیگیری می‌شود. همچنین در افق ۱۴۲۰ نیز رساندن ظرفیت نیروگاه‌های اتمی ایران به ۲۰ هزار مگاوات برنامه‌ریزی شده است.

طبق گزارش سازمان انرژی اتمی، فاز نخست نیروگاه اتمی بوشهر از مهرماه سال ۹۲ به بهره‌برداری تجاری رسید. سپس بلافاصله قرارداد ساخت واحد‌های دوم و سوم نیروگاه اتمی بوشهر هر کدام به ظرفیت ۱۰۵۷ مگاوات در ۲۰ آبان‌ماه ۱۳۹۳ با روسیه امضا شد و کلنگ ساخت این دو واحد در ۲۰ شهریور ۱۳۹۵ به زمین زده شد. عملیات ساخت آنها هم از سال ۱۳۹۶ و در زمینی به مساحت ۵۰ هکتار آغاز شده است.

براساس این گزارش، هم‌اکنون پیشرفت فیزیکی واحد‌های دوم و سوم نیروگاه بوشهر ۱۷ درصد است و در سال ۱۴۰۴ حدود ۱۶۰۰ قلم از تجهیزات واحد‌های ۲ و ۳ توسط ایران و روسیه ساخته شده و به سایت حمل خواهد شد. پیش‌بینی می‌شود فاز دوم و سوم نیروگاه اتمی بوشهر با مجموع سرمایه‌گذاری ۱۰ میلیارد دلار به ترتیب در سال ۱۴۰۸ و ۱۴۱۰ به بهره‌برداری برسند.

برق هسته‌ای ارزان‌ترین برق تولیدی از نیروگاه‌هاست

طبق شاخص جهانی LCOE که هر پنج سال توسط آژانس بین‌المللی انرژی منتشر می‌شود، نیروگاه‌های هسته‌ای یکی از ارزان‌ترین نیروگاه‌های تولید برق در جهان هستند و دلیل اقبال بسیاری از کشور‌های توسعه‌یافته به این نیروگاه‌ها نیز به قیمت پایین برق آنها برمی‌گردد. در نتیجه از نظر اقتصادی، توسعه نیروگاه‌های هسته‌ای کاملاً توجیه‌پذیر است. طبق گزارش IEA، هم‌اکنون ارزان‌ترین برقی که در جهان تولید می‌شود، توسط یک نیروگاه هسته‌ای است. در ایران نیز طبق اعلام رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، تاکنون تولید برق از نیروگاه اتمی بوشهر معادل ۴ برابر هزینه تمام‌شده ساخت آن، ارزش داشته است و در یک دهه گذشته توانسته در مصرف حدود ۱۰۵ میلیون بشکه نفت صرفه‌جویی کند.

ترامپ هم تولید نفت و گاز را افزایش می‌دهد هم برق هسته‌ای.

اما نکته جالب‌تر اینکه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، ۲ خردادماه امسال، چهار فرمان اجرایی را امضا کرد که هدف آن ترویج «انرژی هسته‌ای» از طریق ساخت نیروگاه‌های هسته‌ای در ایالات متحده، از جمله نسل جدیدی از رآکتور‌های کوچک است که احداث آن سریع‌تر انجام می‌شود.

به گزارش روزنامه گاردین، هدف اصلی رئیس‌جمهور آمریکا، چهار برابر کردن ظرفیت تولید برق هسته‌ای آمریکا طی ۲۵ سال آینده بوده و قصد دارد ظرفیت برق اتمی این کشور را از نزدیک به ۱۰۰ گیگاوات ظرفیت کنونی به ۴۰۰ گیگاوات تا سال ۲۰۵۰ افزایش دهد.

خوب است بدانید که در کنار توسعه برق هسته‌ای، ترامپ در نخستین روز تصدی سمت خود، اقدام به لغو ممنوعیت ساخت پایانه‌های جدید صادرات گاز طبیعی در آمریکا کرد که توسط جو بایدن اعمال شده بود. او همچنین سیاست‌های توسعه حفاری نفت و گاز در آلاسکا را گسترش داد. به بیان ساده، رئیس‌جمهور آمریکا به خوبی فهمیده که برای تأمین انرژی و تضمین امنیت آن باید به صورت موازی هم تولید نفت و گاز را افزایش داد و هم تولید انرژی هسته‌ای را.

چرا نباید در بحث غنی‌سازی کوتاه بیاییم؟

چرا غنی‌سازی؟

مهدی خانعلی‌زاده، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه: از ابتدای شروع فرایند مذاکرات غیرمستقیم تهران - واشنگتن که با نامه ارسالی از سوی رئیس‌جمهور ایالات متحده پایه‌گذاری شد، سیاست «اعلامی» کاخ سفید، اطمینان از عدم دستیابی ایران به سلاح اتمی بوده است؛ سیاستی که البته در جریان مذاکرات و در راستای سیاست «اعمالی» آمریکا، تبدیل به جلوگیری از انجام غنی‌سازی در خاک ایران و خروج مواد غنی‌شده هسته‌ای شد. با نگاهی به مواضع و رویکرد‌های طرف آمریکایی، می‌توان این‌گونه ارزیابی کرد که ایالات متحده از همان ابتدا با نیت شفاف در زمینه ممانعت از انجام فرایند غنی‌سازی و اخلال در مسیر تحقق چرخه سوخت هسته‌ای توسط تهران وارد مذاکره شد و سایر موارد، صرفاً دارای کارکرد رسانه‌ای و در مسیر اقناع افکار عمومی جهانی بوده است.

اما علت تأکید طرف آمریکایی بر «غنی‌سازی صفر» چیست؟

پاسخ به این سؤال را باید در اظهارات مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده جست‌و‌جو کرد؛ جایی که او در جلسه استماع کنگره صراحتاً به مسئله بازدارندگی اتمی ایران اشاره کرد و گفت: «ایرانیان برنامه غنی‌سازی اورانیوم خود را وقار و غرور ملی خود می‌دانند. اما به باور ما، غنی‌سازی اورانیوم برای آنها یک عامل بازدارنده است. زیرا ایران را به کشوری در مرز هسته‌ای شدن تبدیل می‌کند و باعث می‌شود آنها غیرقابل‌دستیابی باشند. این مسئله، چالش اصلی کنونی ماست. اگر آنها غنی‌سازی اورانیوم خود را حفظ کنند، می‌توانند سطح غنی‌سازی خود را افزایش دهند. ۹۰ درصد برنامه غنی‌سازی، رسیدن به سطح ۳.۶۷ است، پس از آن، برنامه غنی‌سازی می‌تواند تسلیحاتی شود. مشکل ما این است که ایرانیان خواستار حفظ برنامه غنی‌سازی اورانیوم خود هستند.»

سخنان روبیو در چهارچوب «بازدارندگی مجازی اتمی» قابل‌فهم است. ایران در سال‌های اخیر و با اتخاذ یک راهبرد واقع‌گرایانه، بازدارندگی اتمی خود را بدون تولید سلاح اتمی محقق کرده است. این مسئله مبتنی بر تعریف «بازدارندگی» در حوزه علم روابط بین‌الملل است؛ جایی که سران واشنگتن و تل‌آویو به‌خوبی می‌دانند که اگرچه توانایی اعمال ضربه اول به ایران را دارند و این ضربه می‌تواند برای تهران، آسیب‌ساز باشد؛ اما به دلایل مختلف- ازجمله وسعت سرزمینی- ایران می‌تواند ضربه دومی به اسرائیل وارد کند که نابودکننده باشد...

یعنی اگر مبنای توازن قوا میان دو واحد سیاسی، به تقابل کشیده شود، تل‌آویو توان مقابله با تهران را ندارد و اساساً به همین دلیل است که ایران با سلاح‌های متعارف خود دارای بازدارندگی اتمی در برابر اسرائیل با سلاح‌های اتمی است.

همین واقعیت باعث شد رئیس‌جمهور سابق آمریکا از ایران به‌عنوان یک کشور «عملاً هسته‌ای» نام ببرد و مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم ایران را تنها واحد سیاسی دارای توان تولید سلاح اتمی معرفی کند که اقدام به تولید سلاح نکرده است. دو عملیات نظامی وعده صادق ایران علیه اسرائیل، وضعیت بازدارندگی واحد‌های سیاسی در جهان امروز را به سه دسته «کشور‌های اتمی»، «کشور‌های غیراتمی» و «ایران» تقسیم کرده است؛ یعنی تهران تنها واحد سیاسی جهان است که بدون ساخت سلاح اتمی، بازدارندگی اتمی دارد. در واقع رویکرد «خردگرایانه» ایران در موضوع صنعت هسته‌ای باعث شده ضمن عدم تمرکز فشار‌ها بر کشورمان، خدشه‌ای بر بازدارندگی ایران در قبال رژیم صهیونیستی نیز وارد نشود. همین مسئله، زمینه ابراز نگرانی اصلی طرف آمریکایی از انجام فرایند غنی‌سازی در داخل ایران است که از ابتدای مذاکرات نیز روی آن تاکید شده است. اهمیت این مسئله برای آمریکایی‌ها تااندازه‌ای است که حتی برای ممانعت از تثبیت بازدارندگی مجازی اتمی ایران، در پیشنهاد نهایی خود که به‌صورت مکتوب به‌طرف عمانی ارائه شده و در اختیار تیم مذاکره‌کننده کشورمان قرار گرفته، مسئله‌ای تحت‌عنوان «کنسرسیوم هسته‌ای» با مشارکت برخی کشور‌های منطقه و همچنین نظارت واشنگتن و بروکسل را مطرح کرده‌اند. طبق این پیشنهاد، فرایند‌های مختلف چرخه سوخت ازجمله غنی‌سازی در خاک ایران- با محوریت جزایر سه‌گانه در خلیج‌فارس- تنها زمانی از سوی واشنگتن قابل‌پذیرش است که به‌صورت مشترک و با نظارت مستقیم بازرسان آمریکایی انجام شود؛ مسئله‌ای که به معنای کنار رفتن عاملیتِ بازدارندگی از مسئله غنی‌سازی است.

البته این مسئله از سوی مقامات کشورمان مورد پذیرش قرار نگرفته و صراحتاً رد شده است؛ چراکه بنیان و اساس مسئله «غنی‌سازی»، تثبیت بازدارندگی و حفاظت از منافع ملی است. هر ایده‌ای که اختیار و مدیریت ایران در این فرایند را محدود کند- حتی اگر در خاک کشورمان باشد- اقدام علیه امنیت ملی است و بر همین اساس، خبرسازی درباره «کنسرسیوم در جزایر سه‌گانه» ارتباطی با واقعیت ندارد. تقلیل مسئله غنی‌سازی در خاک ایران به زیرسؤال‌بردن مدیریت کاملاً ایرانی در فرایند طراحی چرخه سوخت هسته‌ای، اقدامی در مسیر زیرسؤال‌بردن بازدارندگی تهران است که در دستورکار طرف اسرائیلی قرار دارد. تاکید رهبر انقلاب مبنی بر عدم نیاز ایران به مجوز طرف آمریکایی برای انجام غنی‌سازی نیز دقیقاً منطبق بر همین مسیر است؛ جایی که آمریکایی‌ها به دنبال ایجاد خدشه در فرایند بازدارندگی ایران در منطقه غرب آسیا هستند و به همین دلیل در پیشنهاد نهایی خود، بر حضور بازرسان آمریکایی در یک کنسرسیوم غنی‌سازی در خاک ایران تاکید کرده‌اند. از سوی دیگر باید توجه داشت که اگرچه ویتکاف، پیشنهاد ارائه شده از سوی آمریکا را «زیبا» و «بسیار بزرگ» عنوان کرده؛ اما در واقع می‌توان این‌گونه گفت که دستورکار (Mandate) مشخص تهران در شرایط کنونی مذاکرات که تیم‌ها، «خواسته‌ها» و «فهرست مطالبات» خود را بیان کرده‌اند و منتظر تصمیم‌گیری‌اند، باید مبتنی بر تحقق راستی‌آزمایی مطالبات- و نه تلاش برای جلب رضایت طرف آمریکایی درباره مسئله غنی‌سازی- باشد.

به‌صورت شفاف، فهرست مطالبات طرف آمریکایی به‌محض امضای توافق، قابلیت اجرایی دارد؛ ولی برای فهرست مطالبات طرف ایرانی، جدول زمان‌بندی به‌صورت میان‌مدت و بلندمدت در نظر گرفته شده، به‌عنوان‌مثال مطالبات طرف آمریکایی که مرتبط با مسائل فنی نظیر مواد غنی‌شده و مسئله «محل نگهداری» و «مدل نگهداری» هستند، به‌صورت فوری و در لحظه امکان اجرایی شدن دارند؛ اما مطالبات طرف ایرانی که مرتبط با مسائل لغو تحریم مانند انتقال پول‌های بلوکه شده در کشور‌های خارجی و همچنین زمینه صدور نفت کشورمان است، نیاز به زمان برای راستی‌آزمایی دارد.

منبع: فرهیختگان

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر