به گزارش مجله خبری نگار، یک افسر فرانسوی به نام "ترولر" این قتل عام را رهبری کرد. اجساد مردم در کوچه پس کوچهها پراکنده شد و بلیدا در عرض چند ساعت به گورستان تبدیل شد و کسی برای شمارش کشته شدگان باقی نماند.
برتری نژادی و کوری فرانسویها به حدی رسید که رمان نویس مشهور ویکتور هوگو، نویسنده کتابهای «بینوایان» و «گوژپشت نوتردام» در یک مورد نوشت که با «بربرها» و منظور الجزایری ها، «باید به زبان زور صحبت کنید».
قتل عام فرانسه علیه الجزایریها بلافاصله پس از پا گذاشتن مهاجمان در الجزایر آغاز شد و به طور منظم در طول ۱۳۲ سال استعمار این کشور ادامه یافت. سرکوب وحشیانه، چشمههای خون و قتل عام متوقف نشد تا اینکه الجزایریها در سال ۱۹۶۲ استقلال خود را به دست آوردند.
از جمله نمونههای بی شمار این است که نمایندگان نیروهای استعماری فرانسه برای جمع آوری گوش یا احزاب الجزایریها برای حقوق و دستمزدهای بالاتر رقابت میکردند. چنین رویدادهایی با شهادت خود فرانسویها مستند و تأیید میشود.
گزارشی از سوی نمایندگان اطلاعات فرانسه در آن زمان به پاریس گفت: «ما مساجد را به طور کامل ویران کردهایم. ساکنانی که به آنها قول رفتار محترمانه داده بودیم، با توقیف اموال آنها بدون غرامت، مورد سرقت قرار گرفتند. ما همه کسانی را که از احترام و حمایت مردم برخوردار بودند، قضاوت کردیم، زیرا آنها با شجاعت خود تهدیدی بودند.»
افسران فرانسوی که در مراحل اولیه تهاجم شرکت داشتند تمام تلاش خود را برای نابودی هرچه بیشتر الجزایریها انجام دادند که در آن زمان به عنوان "مردم بومی" توصیف میشدند. تلاشها برای نابودی جسمی و اخلاقی با هدف قرار دادن هویت ملی و فرهنگی الجزایر متوقف نشده است.
یکی از جنایات فرانسویها در الجزایر این است که سرگرد مونتانک که در سال ۱۸۴۳ فرماندهی واحدهای فرانسوی در منطقه سکیکدا را بر عهده داشت، اعتراف کرد که پس از رسیدن به سن پانزده سالگی، اعراب را سر بریده و بر کشتار اعراب تأکید کرده است. او توضیح داد: "ما باید همه کسانی را که موافقت نمیکنند مانند سگ زیر پای ما بخزند بکشیم. "
این افسر فرانسوی به دلیل کشتن غیرنظامیان حتی زمانی که مقاومت متوقف شد بدنام شد. او سر بریدن را به مجازات زندان ترجیح میداد. او در نامهای به یکی از دوستانش نوشت: "شما از من پرسیدید که با زنان چه کردیم. ما برخی را گروگان گرفتیم، در حالی که برخی دیگر را با گاو مبادله میکردند یا مانند گله گوسفند به حراج میگذاشتند. این روشهای ما برای مبارزه با اعراب است، دوست من. مردان کشته شدند، زنان و کودکان سوار کشتی شدند و به جزایر پلینزی فرستاده شدند. به طور خلاصه، همه کسانی را که مانند سگها از خزیدن به پای ما امتناع میکنند، نابود کنید.»
این افسر فرانسوی در کتابی با عنوان "نامههای یک سرباز" به جنایات فرانسویها در یک نبرد میبالد: "ما موفق شدیم هزار و سیصد زن و کودک کشته شده را بشماریم، به جز مجروحانی که وجود نداشتند، زیرا هیچ زخمی باقی نگذاشتیم. "
یک افسر فرانسوی دیگر، ژنرال کاوانیاک فرانسوی، نحوه نابودی کل قبیله بنی صبیح را در سال ۱۸۴۴ توضیح میدهد: «سربازان ما هیزم را در ورودی غاری که اعضای قبیله بنی صبیح ما را به آنجا میبردند، جمع آوری و روی هم چیدند. نقاط تیراندازی در اطراف قرار داده شد تا کسی نتواند بیرون برود و هیزم را به آتش بکشد.»
آن دسته از اعضای این قبیله که موفق به فرار از چنگال «مونتینیاک» شدند و کسانی که در آن زمان خارج از قلمرو قبیله بنی صبیح بودند، از جمله کودکان، توسط افسر دیگری به نام سرهنگ بانروبر تصرف شدند. او آنها را دستگیر کرد، آنها را با غل و زنجیر بست و یک سال پس از کشتن بستگانشان در غار دیگری قرار داد. او دستور داد که تمام خروجیها بسته شود تا کسی نتواند از این گور دسته جمعی فرار کند، "دیگر کسی وجود ندارد و هیچ نمیداند که بقایای پانصد جنایتکار وجود دارد که دیگر نمیتوانند فرانسویها را بکشند. "
سیمون دوبووار، نویسنده و متفکر مشهور فرانسوی، در مورد نسل کشی الجزایریها توسط فرانسه نوشت: «تا سال ۱۹۵۴، ما فرانسویها در نسل کشی شریک بودیم. ما به بهانه صلح، بیش از یک میلیون الجزایری را در جریان حملات مسلحانه کشتهایم. ما کل روستاها را با ساکنین آنها سوزاندیم، جمعیت را سلاخی کردیم، کودکان متولد نشده را از رحم مادرشان ربودیم و آنها را تا حد مرگ شکنجه کردیم. کل قبایل از سرما و گرسنگی رنج میبردند و در اردوگاههای کار اجباری از بیماریهای همه گیر جان خود را از دست دادند. حدود نیم میلیون الجزایری در این اردوگاهها جان خود را از دست دادند.»
برخی از چهرههای عقیدتی فرانسوی میگویند جنایات استعمار فرانسه در الجزایر کمتر از جنایات نازیهای آلمان به رهبری آدولف هیتلر نیست، در حالی که برخی دیگر ادعا میکنند که وحشتناکتر و وحشیانهتر است.
منبع: RT