کد مطلب: ۸۵۸۸۴۳
|
|

چرا دوست داریم یک اشتباه را ادامه دهیم؟ راهکارهایی برای جلوگیری از ادامه یک کار بیهوده

چرا دوست داریم یک اشتباه را ادامه دهیم؟ راهکارهایی برای جلوگیری از ادامه یک کار بیهوده
بسیاری از ما زمان زیادی را صرف یادگیری رشته‌ای که در آن آینده‌ای نداریم؛ تماشای سریالی که برای‌مان جذاب نیست مطالعه کتابی که مفید نیست یا برقراری رابطه‌ای کرده‌ایم که نتیجه مطلوبی نداشته و ندارد؛ چرا که معتقدیم بعد از زمانی که صرف آن کار یا موضوع کردیم رها کردنش خوب نیست؛ غافل از این‌که فقط زمان بیشتری را تباه می‌کنیم

به گزارش مجله خبری نگار، حتماً برای شما هم پیش آمده که خواندن یک کتاب یا تماشای یک فیلم خسته‌کننده را صرفاً به این خاطر که «تا این‎جا وقت گذاشته‌اید»، ادامه داده‌اید. یا شاید چند سال در رشته تحصیلی یا شغل اشتباهی مانده‌اید، فقط، چون دلتان نمی‌آمد زحمات گذشته را نادیده بگیرید. این دقیقا همان خطای شناختی «هزینه از دست رفته» است؛ یعنی باور اشتباهی که بر اساس آن فکر می‌کنیم، چون زمان، انرژی یا پولی صرف چیزی کرده‌ایم، نباید آن را رها کنیم حتی اگر ادامه دادن فقط ما را از راه اصلی دورتر و خسته‌تر کند. ریشه این خطا در ذهن همه ماست و شاید یکی از شایع‌ترین تله‌های روانی روزمره باشد. اهمیت شناخت و مقابله با آن این است که اجازه ندهیم امروز و فرداهایمان قربانی دیروز‌های تباه‌شده‌مان شود. با درک بهتر این خطا، می‌توانیم نه تنها تصمیمات بهتری بگیریم، بلکه با شجاعت بیشتری مسیر‌ها و آدم‌های اشتباه را کنار بگذاریم؛ تا زمان، انرژی و زندگی ارزشمندمان صرف تجربه‌های واقعی و آینده‌ای بهتر شود.

نمونه‌های روزمره از «هزینه از دست رفته»

۱. انتخاب رشته دانشگاهی چقدر دانشجویانی را می‌شناسیم که بعد از یکی‌دو سال فهمیده‌اند رشته‌شان اشتباه است؟ اما به جای تغییر رشته یا پا پس کشیدن، با خودشان می‌گویند: «دو سال از عمرم رفته، حیفه ولش کنم.» این تصمیم، نه تنها آینده کاری آنها را محدود می‌کند، بلکه شاید سال‌ها بعد همچنان بار حسرت فرصت‌های ازدست‌رفته را به دوش بکشند.

۲. تماشای سریال، فیلم یا خواندن کتاب شاید برایتان پیش آمده که وسط یک سریال یا فیلم بی‌کیفیت گیر کنید، اما صرفاً، چون نیمه‌راه را رفته‌اید، تصمیم بگیرید ادامه دهید. حتی در مورد کتابی که هیچ جذابیتی برایتان ندارد، با خود می‌گویید: «تا این جا که آمدم، تمامش کنم!» بی‌آن‌که از خود بپرسید آیا ارزش وقت و حال‌تان را دارد؟

۳. روابط دوستانه، کاری یا عاطفی گاهی سال‌ها در رابطه‌ای می‌مانیم که دیگر شادی یا رضایتی درپی ندارد، فقط، چون روزگاری برایش وقت و انرژی گذاشته‌ایم، ادامه می‎دهیم. این‎جاست که «هزینه از دست رفته» نه فقط وقت، بلکه احساس و آرامش ما را هم می‌گیرد.

۴. پروژه یا شغل نادرست ادامه دادن سرِ کاری یا پروژه‌ای که نه دوستش داریم و نه آینده‌ای برایمان می‌سازد، تنها به این خاطر که مدت زمانی را برایش صرف کرده‌ایم، خیلی رایج است. در حالی‌که هر روز ماندن، ما را از مسیر واقعی‌مان دورتر می‌کند.

۵. حتی سفر یا پیک‌نیک حتی در دل طبیعت یا یک پیک‌نیک ساده هم ممکن است قربانی این خطا شویم؛ مثلاً یک برنامه گردش را ادامه می‌دهیم، با وجودی که هیچ لذتی نمی‌بریم، ولی می‌گوییم «تا این‎جا آمده‌ایم، باید تا آخرش بمانیم!»

چرا دوست داریم یک اشتباه را ادامه دهیم؟ راهکارهایی برای جلوگیری از ادامه یک کار بیهوده

چرا ذهنمان دوست دارد اشتباه را ادامه دهد؟

شاید برایتان جالب باشد که بدانید دلیل ماندن در مسیر اشتباه، فقط نگرانی از حیف شدنِ وقت یا پول نیست. ذهن ما چند ترفند حرفه‌ای برای قفل کردن ما در گذشته دارد!

۱. ترس از قضاوت دیگران گاهی فقط به‌خاطر حرف مردم یا حتی خانواده، مسیر اشتباه را ادامه می‌دهیم که نگویند «ول‌کن نیست» یا «موفق نشد.»

۲. اثبات به خود و دیگران دوست نداریم قبول کنیم اشتباه کرده‌ایم. قبول اشتباه برای‌مان سخت است و فکر می‌کنیم باید تا آخرش برویم تا ثابت کنیم تصمیم مان درست بود.

۳. خیالِ بازگشت هزینه‌ها ذهن ما به اشتباه فکر می‌کند اگر ادامه بدهیم، شاید زحمت یا هزینه قبلی جبران شود. غافل از این که هر قدمِ بیشتر یعنی بیشتر از دست دادن.

۴. آموخته‌های فرهنگی خیلی‌هایمان با جمله‌هایی مثل «هیچ‌چیز رو نیمه‌کاره رها نکن» بزرگ شده‌ایم. اما گاهی اوقات، رها کردن، عاقلانه‌ترین کار دنیاست!

۵. ترس از آینده نامعلوم گاهی فقط از ترس روبه‎رو شدن با یک شروع تازه و نامعلوم، به همان وضعیت ناراضی ادامه می‌دهیم.

ترکیب این عوامل باعث می‌شود به گذشته بچسبیم حتی وقتی می‌دانیم رها کردن، راه نجات است. شناختن این تله‌ها اولین قدم برای نجات آینده است.

پایان دادن یعنی تجربه، نه شکست

گاهی آن‌قدر از رهاکردن می‌ترسیم که فراموش می‌کنیم: همین تجربه، بخش مهمی از رشد ماست نه نشانه شکست. اگر رشته‌ای را نیمه‌کاره رها کردی، یا وسط یک شغل سخت تصمیم به جدایی گرفتی، یا حتی یک سریال بی‌فایده را نیمه کاره کنار گذاشتی، این معنایش «بازنده بودن» نیست؛ تو فقط ارزش زمان و حال خوبت را انتخاب کرده‌ای. تجربه، همان چیزی است که در مسیر می‌ماند. حتی اگر از مسیر برگردی، یاد گرفته‌ای چگونه بهتر انتخاب کنی، چطور توقف به موقع داشته باشی و مهارت دنده‌عقب را تمرین کنی؛ مهارتی که خیلی‌ها بلدش نیستند. ادامه دادن مسیر اشتباه، اغلب هزینه‌های سنگینی دارد: فرصت‌سوزی می‌کنی، انرژی و انگیزه‌ات فرسوده می‌شود و تلخی تجربه در ذهنت می‌ماند. گاهی مثل کسی هستیم که سال‌ها برای گرفتن دکتری می‌جنگد در حالی که دلش جای دیگری است یا ده قسمت سریال خسته‌کننده را با اصرار ادامه می‌دهد تا فقط زحمت قبلی هدر نرود؛ اما در هر دو حالت، زمان و حس خوبش را حبس کرده است. باید یاد بگیریم «بازگشت» نشانه قدرت است نه ضعف. پایان دادن هوشمندانه، یعنی احترام به خود و امید به انتخاب‌های تازه. تجربه‌های نیمه‌کاره، پل عبور به آینده‌اند نه کوچه بن‌بست شکست!

چطور خودمان را از دام هزینه از دست رفته نجات دهیم؟

پذیرش این واقعیت که تا این جا انرژی و زمان‌مان تلف شده، آسان نیست؛ اما ماندن در مسیر اشتباه، فقط تلفات را بیشتر می‌کند. راهی هست؟ بله! چند قدم ساده، اما موثر:

۱. به آینده بیشتر فکر کن هربار در تصمیم‌گرفتن گیر کردی، به جای مرور هزینه‌های گذشته، از خودت بپرس: «ادامه‌دادن از این‎جا به بعد چه سودی دارد؟»

۲. قانون ۱۰‌۱۰‌۱۰ تصور کن ده دقیقه، ده ماه و ده سال بعد، چه احساسی درباره ادامه دادن یا رهاکردن خواهی داشت؟ این فاصله گرفتن از حال حاضر، ذهن را واقع‌بین‌تر می‌کند.

۳. نظر بیرونی بگیر یکی از دوستان مورد اعتماد یا حتی یک مشاور را در جریان بگذار. گاهی یک نگاه بیرونی، تردید‌ها و وابستگی‌های ذهنی ما را بهتر می‌بیند.

۴. سوالی متفاوت بپرس از خودت بپرس: اگر همین حالا شروع می‌کردم، باز هم همین مسیر را انتخاب می‌کردم؟ اگر جواب «نه» بود، یعنی فقط به‌خاطر سرمایه قبلی داری ادامه می‌دهی! زمان تغییر فرا رسیده است.

منبع: خراسان

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر