به گزارش مجله خبری نگار، در چند سال اخیر روند کاهش شرکت پسران در کنکور سراسری شدت گرفته است. امسال بیش از یکمیلیون و ۴۸۹هزار نفر برای کنکور اقدام کردهاند که از این تعداد ۶۱ درصد زن و ٣٩ درصد مرد هستند. در سال گذشته هم تعداد زنان بیش از مردان بود. براساس اعلام سازمان سنجش در سال ۱۴۰۰، تعداد زنان داوطلب کنکور، ۵۵/۵۹ درصد و سهم مردان ۴۵/۴۰ درصد بود. در سال ۹۹ هم وضعیت به همین شکل بود و دانشجویان زن، ۵۳ درصد قبولیها را بهخود اختصاص دادند. (منبع خبر: همشهری) بررسیها نشان میدهد کاهش متقاضیان مرد برای ورود به دانشگاه، روندی است که از چند سال پیش آغاز شده و بهگفته کارشناسان آموزشی ادامهدار خواهد بود. موضوعی که ظاهرا جدی گرفته نمیشود. در ادامه، به علل و عوارض این اتفاق نگاهی میاندازیم.
مهمترین دلیل کاهش شرکت پسران در کنکور سراسری، بیکاری بیشتر از میانگین دانش آموختگان دانشگاه است. دیگر کلیشه قدیمی «درس بخون که به جایی برسی» از اعتبار افتاده و بیشتر دانش آموختگان دانشگاه بیکار هستند یا شغلی غیرمتناسب با تحصیلات خود دارند. در نتیجه تمایل به تحصیل بهشدت کم شده است. در این میان، چون طبق فرهنگ ما، مردان نانآور خانواده قلمداد میشوند در نتیجه پسران به دنبال کسب درآمد میروند و دانشگاه رفتن را وقت تلفکردن میدانند.
اگر این کاهش علاقه به دانشگاه بین همه یعنی دختر و پسر متناسب بود، پدیده خوب و سازندهای بود، چون از تلف شدن وقت بسیاری از افراد جلوگیری میکرد. اما الان که این کاهش بیشتر در پسران است، بنابراین در آینده بازار ازدواج را دچار نبود تناسب خواهد کرد، زیرا تعداد دختران دانشگاه رفته بسیار بیشتر از پسران دانشگاه رفته خواهد شد. از سوی دیگر، بیکاری بین زنان را هم افزایش خواهد داد، چون چشماندازی برای تغییر شرایط بازار کار دانش آموختگان دانشگاه دیده نمیشود. متاسفانه استفاده از دانشگاه برای به تاخیر انداختن ورود جوانان به بازار کار، اعتبار مدارک دانشگاهی را کم و نوعی توقع هم ایجاد کرده است.
در این بین جوانان باید در نظر داشته باشند که علاقه به شغل مهمترین عامل پیشرفت شغلی است. انتخاب شغل صرفا بر اساس بازار کار و درآمد معقول نیست. بیشتر جوانان الان دنبال درآمد بالا در کوتاه مدت هستند به همین دلیل مشاغل کاذب مورد توجه قرار گرفتهاند، مانند خرید و فروش رمزارز، دلار و ....
این روند باعث کمبود شدید نیروی کار ماهر در ۱۰ سال آینده خواهد شد. تا ۱۰ سال آینده تمام متولدان دهه ۶۰ یا وارد بازار کار یا بازنشسته شدهاند. هزینهای که بهجامعه تحمیل خواهد شد، شامل میلیونها فردی است که شغل کامل یا اندوخته زیادی ندارند، اما در میان سالی و پیری نیازمند خدمات بهداشت و درمان و ... خواهند بود. از آن طرف، جوانان امروزی مهارت کافی برای پر کردن نیازها را نخواهند داشت، چون بیشترشان به دنبال مشاغل کاذب پردرآمد هستند یا به فکر مهاجرت از کشورو ....
اگر روند اشتغال بانوان هم مثل الان باشد که بیش از نیمی از زنان دانش آموخته دانشگاه وارد بازار کار نمیشوند، ۱۰ یا ۱۵ سال آینده کمبود شدید نیروی کار مرد اقتصاد کشور را تهدید خواهد کرد. از سوی دیگر، موانع اشتغال مثل سربازی مردان بیشتری را از بازار کار خارج کرده و عدم تناسب شدیدی ایجاد خواهد شد. راه حل این مشکلات، بازنگری در سیستم آموزشی مدارس است. تمرکز مدارس باید بیشتر بر مهارت آموزی باشد تا فردی که دیپلم میگیرد، مهارت مفیدی برای بازار کار داشته باشد.
تغییر فرهنگ ازدواج هم ضروری است. فرهنگی که از پسران انتظار خانه، خودرو و امکانات کامل برای ازدواج را دارد، خود باعث تشویق جوانان به گرایش به شغلهای کاذب میشود. از یک سو کاهش سن ازدواج تبلیغ میشود، از سوی دیگر یک پسر برای ازدواج حداقل نیاز به یک میلیارد تومان سرمایه، یک خانه و یک خودرودارد، چطور میتوان در ۲۰ سالگی این پول را به دست آورد؟ به طور نسبتا مطلقی فقط یک جواب دارد: کلاهبرداری و آسیب به اقتصاد و معیشت کل جامعه. در چند سال اخیر بسیاری از جوانان تحصیلکرده کسب و کار خود را تعطیل کرده و وارد دلالی خودرو، خانه و ارز شدهاند، روندی که باعث افزایش قیمت شده، ولی ثروت آسان برای آنها فراهم کرده است.
منبع: خراسان