به گزارش مجله خبری نگار، خاک اگر بلد باشد دوست بدارد، طلا به دنیا میآورد. در فلات ایران، در سرزمینهایی که آب به نخ میماند و باران به دعا، خاک به هنر کیمیاگری روی آوردهاست.
این کیمیا زعفران است و نام دیگرِ صبرِ زمین. این کشتی نیست که محصول بدهد؛ این خاک است که با دستهای کشاورز میروید. کشاورز، قابله زمین است؛ سحرگاهان بر شانههایش مه مینشیند و شامگاهان بر انگشتانش بوی گل.
او میداند که زعفران، با تقویم معامله نمیکند؛ با تپشِ دل قرارداد دارد. زعفران خوشرنگترین ادویه جهان است و یکی از اصیلترین فرزندان ایران. در طول قرنها، همنشینِ خوانِ فقیر و میهمانِ سفرهی شاه بودهاست.
عطری دارد که تاریخ را بیدار میکند، رنگی که خورشید را از یاد نمیبرد و طعمی که به حافظه برمیگردد. این گیاه، از همان روزهای نخست، مرهم بوده، تجارت بوده، آیین بوده؛ و امروز نیز همچنان ستونِ اقتصادِ ظریفِ مناطق خشک است.
در برابر تشنگیِ مزمنِ سرزمین، نیاز آبی کمتر، بازدهی بیشتر ژرفترین معادله عصر خشکسالی است. هر هکتار، سالانه نزدیک به ۱۰ کیلوگرم محصول؛ و هر گرمش، داستانی که از زمین به زبان میآید.
در کشوری با بیش از ۱۴۰ هزار هکتار سطح زیر کشت و برداشت سالانه بیش از ۷۰۰ تن، زعفران نه یک محصول، که یک راهبرد است. اگرچه خراسان سالهاست پرچمدارِ زعفران است، اما زاگرس، این مادرِ کوهستان، دیر آمد و عمیق آمد.
به اعلام محمدرضا بیرانوند، مدیر باغبانی جهاد کشاورزی لرستان، کشت زعفران در این استان که از سال ۱۳۹۴ شروع شد، امروز به هزار هکتار رسیدهاست و سالیانه حدود ۵.۶ تن محصول میدهد.
زعفران، کِشتِ هفتساله است؛ اما دلبردنهایش را در بیست روز فشرده میکند. آن بیست روز به عروسیِ خاک میماند. سپیده که سر میزند، گلها دهان باز میکنند و کشاورزان پایکارند، با کمرهایی خم، اما با رؤیاهایی راست.
بهگفته اعظم لطفی، کارشناس گیاهان دارویی، زعفران لرستان، زبانزدِ آزمایشگاههاست: رنگ، عطر و طعمش گواهاند بر مرغوبیت و قابلیت رقابت در سطح ملی.
هر گل، سه رشته نازک دارد؛ و چیدن، سورتکردن، خشککردن؛ دعایی است که باید درست خوانده شود. خشککردن، آیینی دارد و رازهایی؛ آتش نه زیاد، نه کم؛ هوا نه سرد، نه گرم.
اگر دست بلرزد، عطر میگریزد؛ اگر عجله شود، رنگ میرود. زعفران، استادِ مکتبِ «اندازه» است. زعفران کمآببر است، اما پولآفرین. برای خانوادههای روستایی، که آبشان نحیف و زمینشان صبور است، این گیاه معجزه کوچکِ معاش است.
در روزگاری که هر قطره، شناسنامه دارد، زعفران راهِ گفتوگو با کمآبی است. بینیازی به خاکهای بسیار حاصلخیز، مقاومت نسبی به تنش، امکان کشت در اراضی دیمگونِ نیمهخشک.
کشاورزِ زعفران، شاعر است؛ هر خط، یک ردیف کاشت است؛ هر قافیه، یک گل. زعفران را اگر به زبان شاعرانه ببندیم، جوهر است؛ اگر به زبان اقتصاد، ارز؛ اگر به زبان فرهنگ، آیین؛ و اگر به زبان زمین، فرزند.