به گزارش مجله خبری نگار، خدای سبحان در قرآن کریم، هدف آفرینش را در سوره ذاریات، عبودیت خالص و در پایان سوره مبارکه طلاق، معرفت، میداند. در کریمه سوره ذاریات فرمود: (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ) و در کریمه سوره طلاق فرمود:
(اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً)
مقتضای لطف الهی آن است که برای رساندن انسان به این نقطه متعالی، فرستادگانی رهیافته و پیراسته، هدایت فطرتهای جویای کمال و دلهای مشتاق وصال را بر عهده گیرند و بر مبنای همین قاعده، رهبرانی الهی به دنبال انبیاء، مامور راهنمایی انسانها شدند تا مبادا بشر در مسیر بسوی قلهی تعالی، راه مقصود را گم کرده اسیر حیرت و سرگردانی شود.
در عصر آخرین رهبر آسمانی و خاتم جانشینان آخرین پیامآور وحی، حکمت بالغه الهی بر حفظ این ذخیره هدایت، تعلق گرفت. بار مأموریت، این بار در سایهسار توجهات و هدایتهای آن موعود منتظَر بر دوش عالمان دین نهاده شد.
در روایات أهل بیت علیهم السلام کم نیست مواردی که به تبیین اوصاف علمای صالح برای اجرای این وظیفهی خطیر پرداخته شده است. مثلاً آنجا که فرمود: (فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ اَلْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلاَهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ)
اقتضای استقرار این وظیفه در پهنهی امت اسلام آن بود که همواره شاگردان امامان معصوم ع پس از تلمذ معارف از محضر نورانی ایشان به اقصی نقاط عالم ارسال شده و واسطهی اتصال امت و امام میگشتند.
در عصر غیبت نیز شاگردان مکتب ولایت پس از سالها کسب علم و معنا به حکم آیه شریفه (وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ) به سوی قوم خود رفته و به نیابت از امامان معصوم ع به انذار و راهنمایی امت میپردازند.
انقلاب اسلامی و متعاقب آن نظام مقدس جمهوری اسلامی فصلی جدید در دفتر هدایت گشود.
استقرار حاکمیت فقاهت در قامت فقیه جامعالشرایط و متکی بر آراء جمهور، تصویری مردمسالارانه از حکومت اسلام را به جهان عرضه کرد. شبکه امامت و راهبری که از عصر حضور ائمه اطهار علیهم السلام شکل گرفته بود در این دوره صورتی تازه به خود گرفت. در پرتو بسط ید فقیه حاکم، نمایندگان مقام ولایت امر مسلمین به نصب آن مقام منیع القدر، در همه جای کشور به وظیفهی امامت و هدایت اقدام میکنند.
در این میان آنچه بینیاز از ارائه برهان است، لزوم وجود مؤلفههای شایستگی برای تصدی جایگاه این نمایندگی است. فرستادگان ولیفقیه باید از جنس فقاهت و طهارت باشند تا بتوانند سبب متصل میان آحاد امت و امام جامعه قرار گیرند.
در این نقطه از ایران عزیز یعنی آذربایجان، سَر ایران، همواره شخصیتهایی برجسته و محبوب، از جانب امامین انقلاب به سمت نمایندگی ولایت منصوب شدهاند. خاطره دلپذیر آن عالمان فرزانه و مهذب تا همیشه در ذهن و دل مردم این منطقه ماندگار است.
از آیات علم و تقوا، شهیدان محراب «قاضی و مدنی» رضوان الله علیهما گرفته تا مرحوم مجتهد شبستری رحمهالله.
اما کسی که در منظومه سفیران ولایت امر مسلمین، در آسمان قلب ملت انقلابی، چون ستارهای درخشان تابید و، چون ماهی منیر، نور مهر ولایت را در این استان بر جان و دل مردم تاباند، سیدی پاک از نسل خوبان بود «سید محمدعلی آل هاشم» از جنس طهارت و فقاهت، فرزند حوزه علمیه، که در سالهای متمادی پس از طی عالیترین سطوح دروس حوزوی در درس رهبر معظم انقلاب جرعه نوش دریای فقاهت آن محضر پر فیض بود.
دکترای رشته «فقه و مبانی حقوق» برگی دیگر بر صفحه فقاهت این سید شریف است.
از ویژگیهای برجسته این انسان والا، نوآوریهای مدیریتی و ارائه چهرهای جدید و حقیقی از سبک مدیریت اسلامی است. این مضمون در فقاهت وی نیز دیدنی است. فقاهت «آل هاشم» در محبس کتاب و مدرسه قرار نگرفت. هرچند خود مدرس درس خارج فقه و اصول در تبریز بود، اما اصول و فروع شریعت را در متن جامعه عیان ساخت. او فقط مدرس طلاب نبود، او معلم اخلاق و فقه همهی مردم بود.
او نه تنها شارح الفاظ بلکه تجسم عینی نامه امیرالمومنین علیه السلام به مالک اشتر بود.
کتاب «طهارت» را در گفتار و رفتار پاکش عیان ساخت. «صلاةالجمعة» را در قامت امامت جمعه ظاهر ساخت، کتاب «الامر بالمعروف و النهی عن المنکر» را با انگشت خطبهها و گفتهها تورق کرد و دیگر چه باید گفت از فقیهی که فقاهتش فقط الفاظ نیست از جنس کاغذ نیست، اصطلاحات زرق و برق دار فقهی و اصولی نیست. از جنس عمل است، حتی کتاب «جهاد» را هم به روش خود در اداره جامعه کشاند.
روایات خدمت به خلق را جامه عمل پوشاند که حقیقتا مصداق و ترجمانی از این آیه شریفه بود که فرمود (لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ).
دلهای مشتاق ولایت در گرو مهر او بود که بوی ولایت میداد. عشقورزی و اعتقاد راسخ مردم به نظام اسلامی و ولایت را زمانی که جوانها پروانه وار دور او میگشتند، میشد تماشا کنی؛ و چه پرواز باشکوهی در آخرین روز عمر سراسر جهاد «سید» رقم خورد!
«بالگرد» نه که بر «براق» خدمت به اوج عزت پر کشید و چه دلهایی که پس از انفجار آن بالگرد، سوخت!
مردم همواره به او اظهار محبت کردند. روزی با لبخند، روزی با اشک و آه. بدن مجروحش در کنار شهیدان آرام گرفت. اما مگر «آل هاشم» دفن شدنی است؟ شهادت او را زندهتر کرد. هم در پیشگاه پروردگارش زنده است هم در قلوب محبانش.
خطبه شهادتش اینبار «دیدنی» بود. تا دنیا ببیند که نظام اسلام یعنی چه، تا ببیند ولایت یعنی چه.
نامت، یادت، راهت، زنده بادای فقیه معرکهی خدمت.
بلند باد سایه مبارک وجود ذیجود رهبرم
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت
سر خم میسلامت شکند اگر سبویی
**********************
نگارنده: حجت الاسلام والمسلمین فرامرز اصولی
معاون فرهنگی دفتر نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز
***********************