به گزارش مجله خبری نگار/ایران: رفتار توأم با احتیاط و دست به عصای معاملهگران حقیقی در معاملات این روزهای بازار سرمایه، رفتاری است که به نظر میرسد معاملهگران حقیقی آن را به عنوان یک الگو مد نظر قرارداده و با سنگین و سبک کردن بازدهی بازارهای مختلف نسبت به معاملات در بازار سرمایه مبادرت میورزند.
واقعیت این است که درشرایط فعلی و با وجود برگزاری مجامع عادی سالیانه بخش مهمی از ناشران بورسی که سال مالی آنها اسفندماه سال گذشته بوده و از قضا گزارشهای خوبی هم ازاین گزارشها به فضای بازار سرمایه راه یافته، اما بازار سرمایه با درک این اخبار خوب، آنچنان که باید به این گزارشها واکنش گرم و دلچسبی نشان نداد. این عدم واکنش جدی به گزارشهای خوب شرکتها در بازار از دید معاملهگران دارای وجوه مختلفی بوده که یکی از این عوامل را میتوان داشتن رابطه مستقیم فعل و انفعالات بازار با ریسکهای سیستماتیک موجود در بازار تعبیر کرد. واقعیت این است که قیمت سهام بسیاری از شرکتهای بورسی در شرایط فعلی ارزنده بوده و زمان حاضر را میتوان یکی از زمانهای خوب برای ورود توأم با داشتن تحلیل مناسب به بازار ارزیابی کرد.
با این حساب، چرا نرخ بازدهی بازار سرمایه در مقایسه با سایر بازارهای موازی برای بسیاری یک عامل محرک ورود به بازار محسوب نمیشود؟
علی صفرعلی، کارشناس بازار سرمایه به تحلیل وضع موجود بازار سرمایه پرداخته که از نظر میگذرد:
با توجه به رکود یکساله حاکم بر بازار، آیا وقت آن رسیده که فنر فشرده بازار برای بازگشت به دوران رونق رها شود؟
در یکسال گذشته رکود جدی بر بازار سرمایه حاکم بوده و شاخص کل هنوز به عدد یکسال گذشته هم نرسیده و در محدوده یک میلیون و ۴۸۰ هزار واحد قرار دارد، بنابراین یکی از دلایل عدم رشد جدی شاخص کل، وجود بازارهای موازی پربازده بوده هر چند که در یکسال گذشته بازار سرمایه رشد چندانی نکرده است؛ بنابراین فنر بازار فشرده شده، اما آیا اینکه امکان آن وجود دارد که فنر بازار رها شود یا خیر، در حال حاضر نمیتوان چنین نتیجهای گرفت، چون ریسکهای مختلفی در بازار سرمایه وجود دارد و تا وقتی که تکلیف این ریسکها مشخص نشود نمیتوان قطعی گفت که زمان رونق بازار فرارسیده است.
باتوجه به سکوت حاکم بر بازار و ارزندگی سهمها، آیا فضا برای رشد بازار مهیا است؟
برای ایجاد رونق در بازار، ارزندگی سهمها یک دلیل خوب برای ورود به بازار سرمایه بوده، اما به تنهایی نمیتوان برای آن نقش زیادی را در نظر گرفت و باید سایر شرایط هم مهیا باشد.
در حال حاضر اکثر سهمهای موجود بازار از ارزندگی مناسبی برخوردارند و حتی قیمت سهام خیلی از شرکتهای سرمایهگذاری با ارزش زیر ۵۰ درصد nav معامله میشوند، ولی، چون سایر عوامل مورد نیازبرای ایجاد رونق در بازار مهیا نیست، حجم معاملات چندان زیاد نیست و یا انگیزه زیادی هم برای خرید سهام نزد حقیقیهای بازار به چشم نمیخورد.
چرا بازار سرمایه در میزان بازدهی نسبت به بازارهای موازی چندان کارا به نظر نیامد؟
بله، بازار مسکن در سالهای گذشته با رشد بالایی روبرو شده و حتی بخشی از پولی که از بازار سرمایه خارج شده وارد آن شده است.
سایر بازارهای موازی در دو سال گذشته رشد خوبی را تجربه کردهاند، اما بازار سرمایه رشد زیادی نداشته و نسبت به سایر بازارها عقب است.
در ماههای آتی اگر حداقل ریسک جدیدی به بازار وارد نشود بازار سرمایه از بازارهای موازی عقب نخواهد ماند، اما رشد بیشتر از نرخ بازدهی بازارهای موازی، منوط به حذف ریسکهای موجود در بازار سرمایه است.
با توجه به الزامات قانونی، چرا شرکتهای دولتی از فرصت بهدستآمده برای واگذاری سهام خود در بورس استفاده نمیکنند؟
در چند سال اخیر و با وجود فرصتهای مناسبی که برای شرکتهای دولتی ایجاد شده، اما متأسفانه مدیران این شرکتها علاقه چندانی به واگذاری سهام شرکتهای خود نداشتهاند، زیرا وقتی که سهام واگذار میشود، قدرت مدیران دولتی هم کاهش مییابد بنابراین مدیران علاقهای به این امر نشان نمیدهند.
ناگفته نماند واگذاریهایی هم که انجام شده مدیران را با مشکلاتی مواجه کرده و باعث شده تا انگیزه عرضه سهام شرکتهای دولتی کاهش یابد، بنابراین باید بسترهای مناسبی از حیث قانونی ایجاد تا زمینه واگذاریها هم تسهیل شود.
مادامی که چنین وضعیتی بر ساختار شرکتهای دولتی حاکم است مدیران دولتی انگیزه کافی را برای عرضه سهام شرکتها ندارند.
واقعیت این است که نرخ شناوری در بازار سرمایه و در بسیاری از سهم شرکتها پایین است، زیرا مدیران علاقه چندانی به کاهش قدرت خود ندارند یا دوست ندارند که شناوری در شرکتها را افزایش دهند.
البته نبود انگیزه در بین مدیران برای افزایش نرخ شناوری واگذاری سهام شرکتها همواره به عنوان یک ریسک در این زمینه خودنمایی کرده و در زمان پایین بودن درصد شناوری در بازار سهام، هنگام ایجاد رونق بازار فعالان روی سهمهای کوچک متمرکز شده و خیلی از معاملهگران که این سهمها را خریداری میکنند بعداً سرخورده میشوند در حالی که شناوری اگر بالا باشد چنین رخدادهایی رخ نمیدهد.
با توجه به P/E خوب و گزارشهای مطلوب سالانه شرکتها در مجامع چرا حجم معاملات در بازار افزایشی نشد؟
بیشتر گزارش عملکرد شرکتها در مجامع خوب بوده و شرکتها سودهای مناسبی را نشان دادند، اما در یکسال گذشته شاخص کل تغییر چندانی نکرد، اما اینکه چرا این گزارشهای خوب نتوانست اعتماد فعالان بازار را جلب کند به دلیل این است که ریسکهای دیگری در بازار وجود دارد و تا این ریسکها برطرف نشود گزارشهای خوب هم نمیتواند جذابیت زیادی را ایجاد کند و برای گزارشهای خوب دلیل لازم بوده، اما شرط کافی نیست و باید ریسکهای دیگر بازار حل شود.
حتی وقتی گزارشهای خوب هم منتشرمی شوند امابا وجود ریسکها، گزارشها اثرات خود را تا حدودی از دست میدهند.