اصغر الهی از نویسندگان مجرب و اندیشمند در حوزه نویسندگی رمان محسوب میشد. او یک روانپزشک برجسته بود و همین امر نیز در رمانهای او بسیار تاثیر داشت زیرا بیشتر روایتهایی از احوال و زندگی بیماران خویش را به رشته تحریر درمیآورد.
به گزارش مجله خبری نگار،در نگارش او، واقع گرایی گاه با وهم و جادو می آمیزد. آدم های داستان هایش مثل همین آدم های دور و بر خودمان هستند. در رمان مادرم بی بی جان، با چهره آشنای مادر روبه رو می شویم؛ صبور، مهربان، باگذشت. مادرانی که هیچ برای خود نمی خواهند و گویا فقط آفریده شده اند که به دیگران (بخوانید فرزندان شان به بهانه پوست و گوشت) خدمت کنند؛ مادرانی که شهید به دنیا می آیند. او با شناختی که از جامعه دارد و این شناخت، حاصل با مردم بودن و پای درد دل نشستن های آنها، می نویسد. برای همین است که شخصیت های رمان ها و داستان های او زنده و واقعی هستند؛ اینها بخشی از گفته های اسدالله امرایی نویسنده در خصوص ویژگی های حرفه ای اصغر الهی است.
تولد و تحصیلات
اصغر الهی در ۱۳۲۳ خورشیدی در مشهد به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی و متوسـطه را در همـان شـهر بـه پایان رساند و دکتری رشـته پزشـکی از دانشـگاه علـوم پزشـکی مشـهد را دریافت کرد. اصغر الهـی آمـوزش روانپزشکی را از ۱۳۵۵ در بیمارستان روزبه آغاز کرد اما پــیش از آن برای پاره ای از پژوهش های علمی مدتی را در فرانسه گذراند اما غربت مانع راه او شد و او دوری از وطن را تاب نیاورد و زیستن در میان مردمان سرزمین خود را ترجیح داد و به ایران بازگشت.
الهی در معرفـی خـود در آخـرین مجموعـه داسـتان چاپ شدهاش با عنوان حکایت عشق و عاشقی ما مینویسـد: دلم میخواست نویسندهای بهنام یا روانپزشکی توانا شوم. که به هیچکدام از این ۲ آرزوی خود دست نیافتم.
اشتغال و نویسندگی
اصغر الهی داستاننویسـی را در دهـه ۴۰ خورشـیدی بـا مجموعه داستان «بازی» آغاز و در سـال هـای دهـه ۵۰ تـا ۸۰ خورشیدی آثـار مانـدگاری را خلـق کـرد. بیشتر داستانهای موفق وی بر بستر سبکی با عنوان «داستان روانشناختی» خلق شدهاند.
الهی در فاصله سـالهـای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴ خورشیدی سـردبیر نشـریه «بازتاب روانشناسی» بود و در نیمـه اول دهـه ۷۰ خورشیدی ریاست بیمارستان شـهید نـواب صـفوی (ایـران کنـونی) را بـه عهده داشت. سپس به تدریس در دانشگاه علوم پزشکی ایران و پزشکی پرداخت. وی دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران و متخصص روانپزشکی بود.
اندیشه نویسندگی
الهی از جمله نویسندگان با سواد و دانشمند در حوزه نویسندگی رمان بود. او باب سبک جدیدی از رمان نویسی را در ایران گشود. وی یکی از روان پزشکان برجسته بود و همین امر نیز در نوشتن رمان های او بسیار تاثیر گذار بود. آنچه که از روایت های شخصی و از خاطرات اصغر الهی بجا مانده نشان می دهد که وی بیشتر روایت هایی را که از مریضان خود می شنید و داستان زندگی ای را که آنان برای او تصویر می کردند به رشته تحریر در می آورد. این امر باعث شده بود که منشا الهام بسیاری از ایده های او در رمان هایش مراجعات مردمی به او باشد. این سبک از نوشتار، مقدمه یک نوع از رمان سبک نو را در ایران فراهم آورد. الهی از آن جهت که خود یک پزشک بود، درک عمیقی از دنیای انسان ها داشت و این موضوع را به عنوان یکی از دغدغه های اساسی خود در آثارش بیان می کرد.
آثار و تالیفات
نخستین داستانهای کوتاه اصغر الهی در دهه ۴۰ خورشیدی منتشر شدند. وی نویسنده رمان «سالمرگی» است. داستان این رمان روایت زندگی و مرگ سه نسل است. داستانی از پیچیدگی های درونی انسان ها و دست و پا زدن های متعدد و در نهایت مواجه شدن با مرگ. اما اگر این ترس را در پرده ای از وهم و خیال قرار دهیم به نوعی عدم قطعیت خواهیم رسید. شاید نوعی معنا آفرینی برای مرگ رخ بدهد و در مقابل بی رحمی زمان، قد علم کند. رمان سالمرگی از آن کتاب هایی است که خواننده پس از خواندن و تمام کردن آن، دست از آن نمی کشد. خواننده پرسشی در ذهن دارد و آن هم پاسخ دادن به این است که راه درمان چه چیزی است؟
رمان سالمرگی داستانی است در زمانی فشرده که هرچند شبیه به داستان سیال ذهن دارد اما بیشتر شبیه کلاژی است که از پرگویی اضافه تهی شده است. رمان سالمرگی در عین سختی هایی که در خوانش آن در ابتدا گریبان مان را می گیرد، به شدت پرکشش است.
سالمرگی داستانی بلند است که به عمق آدمی می پردازد. نگاه روانکاوانه نویسنده همراه با درون گرایی به فرم داستان قوام خوبی بخشیده است و شخصیت های پر تنش و مضطرب چنان در این بستر غرق شده اند که پیچیدگی، بخشی از آنها شده است. از دیگر ویژگی های رمان سالمرگی که ستودنی است، تنوع کاراکترها است. در کنار شخصیت های اصلی، پدر و مادر «لی لا» و خانواده همسرش در کنار ماه سلطان، نجمیه و عموی قهرمان مرد، همگی به ایجاد ریتم در خور کمک می کنند. نویسنده به دلیل نوشتن این رمان در ۱۳۸۶ خورشیدی صاحب جایزه بهترین رمان از طرف جایزه هوشنگ گلشیری شد.
رمان «مادرم بیبی جان» و مجموعه داستانهای «بازی» و «قصههای پاییزی»، «دیگر سیاووشی نماندهاست»، «رؤیا تا رؤیا» و نمایشنامه «قالیباف» از دیگر آثار ادبی اصغر الهی است. این نویسنده همچنین در زمینه روانپزشکی نیز کتاب «پیشدرآمدی بر روانشناسی اجتماعی: رابطه پزشک و بیمار» را به رشته تحریر در آورد.
بیماری و مرگ
اصغر الهـی از نوجـوانی بـه بیمـاری روماتیسـم قلبی مبتلا بود و در ۱۳۷۳ خورشیدی نیز به دلیل سکته مغـزی متحمل ناتوانی بیشتر در زمینه گفتار و حرکت شد. با این وجـود بیش از ۴۰ سال ستیز با رنج بیماری و ناتوانی از پا ننشست. پنجه در پنجه مرگ انداخت، رابطه خود را با بیماران نگسست و پارهای آثـار ممتـاز ادبـی خـود را در همـین دوران خلق کرد تا اینکه سرانجام در ۱۲ خرداد ۱۳۹۱ خورشیدی بر اثر عارضه قلبی در بیمارستان قلب تهران چشم از جهان فروبست و پیکر وی در بهشت بی بی سکینه کرج آرام گرفت.
جلیل مستشاری در مراسم تشییع دکتر الهی گفت: برخی از توان حیات خودشان میکاهند تا به بقیه حیات دهند؛ این کاری است که بشر باید انجام دهد و کار یک فرد نیست؛ در حالی که افرادی به ندرت پیدا میشوند که اینگونه باشند و این دست افراد باید مورد تقدیس قرار بگیرند. اصغر الهی اینگونه بود و بخشی از سالهای عمر خود را صرف این کار کرد.
منبع: ایرنا