به گزارش مجله خبری نگار، نیمه دوم شهریور که از راه میرسد خانوادهها کم کم به فکر تهیه وسایل مدرسه دانشآموزان میافتند.
کیف، دفتر و مدادهای رنگارنگ، جامدادی، مدادرنگی و. در سالهای نه چندان دور جزو وسایلی نبودند که هر سال تهیه شوند، گاهی این وسایل سال به سال بین بچههای یک خانواده دست به دست میچرخیدند تا زمانی که دیگر رنگ ورویی برای آنها باقی نمیماند.
اما حالا چند سالی است برخی از مدارس قبل از شروع سال تحصیلی اقدام به ارائه لیستی به والدین میکنند. لیستی از ملزومات مورد نیاز بچهها در سال جدید.
خانوادهها هم خودشان را ملزم به تهیه وسایل لیست میکنند، وسایلی که شاید هنوز از سال گذشته باقی مانده باشد حتی بسیاری از موارد مطرح شده در لیست، در تمام طول سال یکبار هم مورد استفاده قرار نمیگیرند.
به چیزی نیازی ندارید، اما آن را میخرید این تعبیر سادهای از مصرفگرایی است. دکتر حمیلابخشی روانشناس کودک با تأیید ارائه لیست تهیه وسایل از طرف مدارس به خانوادهها میگوید: «اگر تهیه این وسایل توسط مدرسه و با توجه به یک سری از نکات مهم باشد اقدام بسیار پسندیدهایاست، میتوانیم حتی برای آن فرهنگسازی کنیم.»، اما در مورد نکاتی که باید مورد توجه قرار بگیرد، توضیح میدهد: «خانوادهها به برخی موارد توجه چندانی ندارند، اما اگر مدارس در تهیه وسایل به نکاتی از قبیل فانتزی نبودن لوازمالتحریر، قیمت معقول و کیفیت خوب آنها توجه و نسبت به تهیه آن اقدام کنند، خوب است.» نکتهای که وجود دارد، مصرفگرایی است.
به اعتقاد این روانشناس موضوع مصرفگرایی اصلاً به مدرسه برنمیگردد و بیشتر به سبک تربیتی دانشآموزان و به عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و روانشناختی مربوط است.
بخشی میگوید: «در بسیاری از مواقع میبینیم که خود والدین برای تهیه لوازم فانتزی بسیار علاقهمند هستند، پدر و مادرهای زیادی را دیدهام که با وجود عدم نیاز، لوازم التحریر فانتزی را خریداری میکنند.» به نظر این روانشناس در مرحله اول خانواده و در مراحل بعد رسانهها و قدرت تبلیغات در گرایش به خرید محصولات فانتزی نقش دارند.
«با توجه به سن دانشآموزان، بیلبوردها و تبلیغات مختلفی که قبل از آغاز مدارس در مورد نوشتافزار و مایحتاج مدرسه میبینیم بر آنها اثرگذار است. البته در این سن تبلیغات هر محصولی بر کودکان و نوجوانان تأثیر میگذارد.
متأسفانه برندهای مشهور هم برای تبلیغات از حضور افراد و چهرههای مورد علاقه کودکان استفاده میکنند. همین موضوع باعث ایجاد یک سیستم رقابتی بین کودکان و حتی خانوادهها میشود.
از تأثیر همسالان هم نمیتوانیم چشمپوشی کنیم.» او با تأکید بر نقش خانوادهها توضیح میدهد: «مهم این است که خانواده ارزشهایش را چگونه به فرزندانش منتقل کرده است مثلاً این موضوع که خانواده در خرید هدایا به چه شکلی عمل کرده، در این مورد نقش دارد. ما نمیتوانیم به یکباره وقتی کودک به سن مدرسه میرسد به او بگوییم دیگر این وسیله را برایت تهیه نمیکنم.
کودک از ابتدا با ما بوده و هر چه خواسته در لحظه برایش فراهم شده است، بنابراین نمیتوانیم به یکباره با او مقابله کنیم. اینها مواردی است که در شکلگیری نیاز کاذب در کودکان اثرگذار است.»
بخشی با بیان اینکه باید از مقایسه کودکان پرهیز کنیم، میگوید: «متأسفانه بسیاری از والدین کودکان را مورد مقایسه قرار میدهند، حتی گاهی برخی از خانوادهها ارزشمندی کودک را با داشتن یک وسیله پیوند میزنند، کلماتی مثل اینکه «جامدادی فلانی را دیدی، چون بچه خوبی بوده براش خریدن» و... را نباید در مواجه با کودکان به کار برد.
در حالی که باید ارزشمندی وسایل را به گونهای برای کودک تعریف کنیم که بداند آن وسیله چه کارکردی برای او دارد.» آشنایی با نظام بودجهبندی یکی دیگر از موارد مورد تأکید این روانشناس است: «باید آنها را با بودجهبندی آشنا کنیم، میتوانیم با تهیه یک جدول به زبان کودکانه، صادقانه به کودک بگوییم که من این بودجه را نمیتوانم برای این وسیله در نظر بگیرم.
ما نمیتوانیم به هرچیزی که کودک میگوید عمل کنیم. دانشآموزان باید یاد بگیرند که با مبلغ بودجهای معین، وسایل مورد نیاز خودشان را تهیه کنند. متأسفانه بسیاری از والدین به بهانه کمبود وقت در مورد این موضوعات با بچهها حرف نمیزنند، در حقیقت والدین با خرید کردن و حرف نزدن روی حرف کودک، میخواهند کمبود حضورشان را جبران کنند.
«دیرتر اومدم، اما مامان این رو برات خریدم یا، چون قول داده بودم ببرمت فلان جا و نبردم در عوض این را برایت خریدهام» بنابراین برای مواردی هزینه میشود که اصلاً مورد نیاز نیست. مثل همین عروسکهای لبوبو که برای آویزن کردن به کیف مد شده و با قیمتهای گزافی در بازار هست.» او با بیان اینکه باید هر چیزی را به بچهها توضیح بدهیم، میگوید: «خرید باید با هدف و برنامهریزی شده باشد. حتی برای مصرف درست بچهها باید پاداشی در نظر بگیریم. اینکه آنها یاد بگیرند با برخی محدودیتها کنار بیایند، در رشد خلاقیت آنها اثرگذار است. در این مورد معلمها هم میتوانند الگو باشند و با خلاقیتهایی همکلاسیها را به استفادههای مشترک از وسایل تشویق کنند.
این بهترین نتیجه است تا بچهها یاد بگیرند در کنار هم باشند.» بخشی با تأکید بر اینکه خانواده و مدرسه هم باید در کنار هم باشند، میگوید: «باید خانواده در کنار مدرسه باشد نه در مقابلش. متأسفانه بسیار شنیدهام معلم گفته این وسیله را به کلاس نیاورید، اما خانواده قبول نکرده است. اگر به دنبال نتایج مثبت هستیم باید هماهنگ عمل کنیم.
در مدرسه مصرف درست لوازم آموزشی را توضیح دهیم و برای آنها قوانینی در نظر بگیریم. انتظارمان این است که خانواده هم یک خرید منطقی و ساده را برای دانشآموزان داشته باشد.»
منبع: ایران-سمیه افشین فر